گروه ورزشی:کاپیتان تیم ملی والیبال ایران، درباره حذف از قهرمانی جهان و انتقادات از تیم ملی صحبت کرده است. تیم ملی والیبال ایران نتوانست در مسابقات قهرمانی جهان انتظارات را برآورده کند و با شکست برابر برزیل که در نهایت به مقام سوم رسید، از دور رقابتها کنار رفت.
میلاد عبادیپور، بهترین بازیکن تیم ملی والیبال هم در لیگ ملتها و هم در مسابقات قهرمانی جهان بود؛ و تنها کسی بود که به بازی بد تیم اعتراف کرد. میلاد ابایی از انتقاد ندارد، مشکلش این است که چرا بعد از بازیهای تیم به بازیکنان و خانوادههایشان توهین میشود. او ۵سال در لیگ لهستان و برای تیم اسکرا بازی کرد و روزهای آینده به ایتالیا میرود تا پیراهن میلانو را بپوشد. بازیکنی که در این سطح بالای جهانی بازی میکند و از طرف مربیان بزرگ دنیا تمجید شده، یک روز در بین هواداران ایرانی محبوب است و یک روز مغضوب. او در گفتوگو با همشهری پیرامون اتفاقات اخیر صحبت کرده است.
واقعا خسته شدید؛ لیگ ملتها، بازیهای دوستانه و مسابقات قهرمانی جهان. شاید اگر مسابقات جهانی پایان بهتری داشت، خستگی به تنتان نمیماند.
همیشه این خستگی لذتبخش است. والیبال فقط کار ما نیست، عشق ماست. وقتی والیبال بازی میکنیم، احساس غرور میکنیم. نتایج مسابقات اخیر طوری شد که ما در درجه اول شرمنده مردم شدیم و بعد هم شرمنده خانوادهها و خودمان. اتفاقاتی که در مسابقات جهانی افتاد، چیزی نبود که ما میخواستیم. ورزش ۲چهره دارد؛ یک روز خوب دارد که به بهترینها میرسی و یک چهره خیلی بدی هم دارد که هر کاری میکنی، چیزی که باید اتفاق بیفتد، نمیافتد. بهترین مثال هم فرانسه است. قهرمان المپیک نتوانست به جمع ۴تیم مسابقات جهانی برسد. اگر حتی قهرمان المپیک هم بشوی، نمیتوانی بگویی همیشه قهرمان میمانی.
از خودتان چه توقعی داشتید؟
نه من که همه ما از خودمان توقع داشتیم بهترین عملکردمان را در این مسابقات داشته باشیم ولی نتوانستیم. به برزیل ۳-صفر باختیم، ایرادی نداشت اگر با همین نتیجه شکست میخوردیم ولی باید به این تیم فشار میآوردیم. در ست اول و دوم هیچ فشاری به حریف وارد نکردیم. ما بدترین والیبال را مقابل این تیم بازی کردیم.
در بازی با مصر بهنظر میرسید بازی بد تیم، نتیجه دستکمگرفتن حریف است. ولی در بازی با برزیل، تیم آشفته بود. ترس از باخت بود یا هر چیز دیگری، اجازه نمیداد بازی خودتان را انجام بدهید.
میتوانم بگویم ما از اینکه به برزیل باختیم ناراحت نیستیم، ما به تیمی باختیم که همیشه مدعی قهرمانی است. چون باختیم این حرف را نمیزنم ولی معتقدم شکست در برابر این تیمها برای ما خوب است، چیزهای زیادی یاد میگیریم، به پختگی و تجربه لازم میرسیم، متوجه میشویم در امتیازات حساس باید چه کار انجام بدهیم، ایرادهای تیم و خودمان را بهتر متوجه میشویم و برای بهترشدن تلاش میکنیم. اگر ما به تیم همسطح یا نسبتا ضعیفتر میباختیم، ایرادهایی که داریم به چشم نمیآمد. ما مقابل برزیل بهقدری اشتباه داشتیم که فرصت نشد آنها اشتباه کنند. در این بازی متوجه شدیم کجا میتوانیم اشتباه کنیم و کجا حق اشتباه نداریم.
بهعنوان چهره باتجربه تیم، مشکل را در چه میبینید؟ مثلا خود شما هم مثل بازیهای قبل نبودید.
متأسفانه باب شده که وقتی تیم میبرد و تو خوب بازی میکنی، همه میگویند وظیفهاش است که خوب بازی کند. وقتی هم که یک بازی خوب نیستی، علیهات شعار میدهند. ما هم آدم هستیم و هر آدمی در زندگی شخصیاش هم اشتباه میکند. بازی با برزیل، روز من نبود و نسبت به بازیهای قبل بدتر بودم ولی والیبال تنیس و بوکس نیست، بازی گروهی است. تیم است که نتیجه میگیرد یا نمیگیرد. وقتی تیم میبازد، کادر فنی و بازیکنان همه با هم اشتباه کردهاند. ما در تیم مشکلات زیادی داریم که باید برطرف شود. بعضی از بازیکنان نخستینبار بود که مسابقات جهانی را تجربه میکردند. باید به آنها حق بدهیم که در فشار بالای بازی و در شرایط حساس بازی ندانند چه کار کنند، آن هم در مقابل برزیل که گرگ این مسابقات است و پوئن مفت به هیچ تیمی نمیدهد. هم کادر فنی و هم بازیکنان در لیگ ملتها و مسابقات قهرمانی جهان اشتباهاتی داشتند که این اشتباهات باید در آینده برطرف شود.
مشکل اصلی تیم چه بود؟
مسابقه خودش استرس دارد. وقتی اسم حریف هم بزرگ باشد، این استرس بیشتر میشود. فشارهایی هم از بیرون روی تیم بود. باید این را قبول کنیم که اشتباهکردن بازیکنانی که هنوز زیر ۲۴سال سن دارند، طبیعی است. در ورزش ما، نگاه این است که هیچکسی حق اشتباهکردن ندارد. تیم اشتباه نکند، تیم نمیشود، بازیکن اشتباه نکند، بازیکن نمیشود. مایکل جردن اشتباه کرد، شکست خورد تا اسطوره بسکتبال جهان شد. ما نه به بازیکن حق اشتباهکردن میدهیم و نه به مربی. از بیرون بهقدری روی مربی فشار است که جرأت نمیکند، تعویض کند. بازیکن در پوئنهای حساس میماند چه تصمیمی بگیرد، چون میداند مورد قضاوت قرار میگیرد.
اگر در بازی با مصر تیم بهتر بازی میکرد یا نتیجه ستی را که از هلند جلو بود میبرد، شاید این فشارها کمتر میشد.
بعضیها دوست دارند، چیزی را ببینند که خودشان میخواهند. در ست دوم بازی با هلند ما ۷ امتیاز عقب بودیم و جبران کردیم. سرمربی هلند استعفا میکرد که تیمش ست برده را باخته؟ یک روز خوب و سرحال هستی، عالی هم کار میکنی ولی هر کاری میکنی نمیتوانی حریف را ببری. اگر جای هلند و ما عوض میشد و ما به اوکراین میباختیم و حذف میشدیم، نمیدانم چه اتفاقی میافتاد. حداقل الان میتوانیم بگوییم به برزیل باختیم. هلند با باخت مقابل اوکراین حذف شد و هیچ اتفاقی هم نیفتاد.
واقعا هیچ اتفاقی نیفتاد؟ از هلند بهخاطر این شکست انتقاد نکردند؟
مگر میشود انتقاد نکنند؟ سرمربی و بازیکن آنها هم باید جوابگوی این شکست باشند. اما فرق این است که کسی به آنها توهین نمیکند. مثل همه کشورها از ما هم باید انتقاد شود، تا انتقاد نشود چیزی درست نمیشود اما تا تیم میبازد، بیادبی و توهین میکنند. من میلاد عبادیپور بد، خانواده من چه گناهی کرده است؟ ما سعی میکنیم خانوادههایمان را از فضای توهینها دور کنیم، ولی هر طور باشد به گوششان میرسد و به چشمشان میخورد.
این رفتارها در روحیه شما و عملکرد تیم تأثیر منفی میگذارد؟
مگر میشود نگذارد. این فقط مشکل ما والیبالیها یا حتی ورزشیها نیست. هنرمندان هم با همین مسئله روبهرو هستند.
صابر کاظمی سال پیش ستاره بود ولی امسال نتوانست خوب بازی کند. امین اسماعیلنژاد در لیگ ملتها چهره شد اما در قهرمانی جهان خیلی پرفروغ نبود. این نگرانی وجود دارد که آنها راهشان را اشتباه بروند.
از ۲ نفر از بهترینهای حال حاضر والیبال ایران نام بردید. آنها آینده درخشانی دارند و این را ثابت میکنند. این اتفاقاتی که برایشان افتاده کوتاهمدت است.
میگویند فدراسیون باید از سرمایهها محافظت کند. مثلا باید به صابر مشاوره میداد که چطور خودش را مدیریت کند و حداقل اینکه به لیگ قطر نرود.
هر کسی مسئول زندگی خودش است. فدراسیون نمیتواند دخالت کند.
بعد از رفع خستگی چه کار میکنید؟ در ایتالیا اتفاقات خوبی میافتد؟
برای سفر به ایتالیا آماده میشوم. آینده را کسی ندیده. همیشه امکان پیشرفت هست، به شرطی که خودت بخواهی.
و این خواستن در میلاد زیاد است؟
صددرصد.
هر بازیکن یک کاپیتان
تجربه کاپیتانی برای میلاد جذاب بود: «قبل از مسابقات با صحبتهایی که میشد، تحت فشار بودم و فکر میکردم اتفاقات بدی میافتد ولی دیدم بازیکنان خیلی حرفهای هستند و میدانند که چطور کارشان را انجام بدهند و چطور رفتار کنند. من هم یک بازیکن معمولی مثل بقیه بودم. جاهایی که من مشکل داشتم، آنها کمک میکردند و جاهایی که آنها با مسئلهای روبهرو میشدند، بقیه جمع میشدند تا کار را جلو ببرند. هر بازیکن برای خودش یک کاپیتان بود.» او شکسته نفسی میکند: «نه واقعا همینطور بود. خوشحالم که عضوی از این تیم بودم. همه میدانند که چقدر بیانضباطی یک تیم را اذیت میکند. ما این مشکل را نداشتیم.»