گروه سیاسی:«زن، زندگی، آزادی» شعاری است که این روزها به کانونی برای مناقشه میان جریان انقلابی تبدیل شده است. در یک سو، برخی چهرههای سیاسی و دانشگاهی با تاختن به این شعار آن را به عنوان رمز یا کلیدواژهای برای توطئه علیه کشور و تهییج ناآرامیها ارزیابی میکنند. در سوی دیگر، برخی چهرهها از این شعار به عنوان شعارهای اصلی اسلام و شریعت یاد میکنند.
بهگزارش فرارو، نوع واکنش چهرههای انقلابی به شعار «زن، زندگی، آزادی» که در ناآرامیهای چند وقت اخیر به طور متناوب و گسترده تکرار میشود، مورد توجه افکار عمومی قرار گرفت. علاوه بر محتوا (ماهیت) واکنش برخی چهرههای انقلابی به این شعار، فرم و میزان انطباق واکنشها با موازین اخلاقی و انسانی نیز کانون توجهات را به خود جلب کرده است.
واکنش جریان انقلابی به شعار «زن، زندگی، آزادی» گسترهای ناموزون از تفسیرها یا نگاههای مجزا بوده است. نوع استقبال این جریان از این شعار در دوقطب ناهمخوان و بسیار دور از یکدیگر قابل خوانش است که نمیتوان آنها را اساسا در یک مجموعه یکدست قرار داد.
در قطب مخالفان و سلبینگران این شعار، در مهمترین موضعگیری شاهد هستیم حسن کچوئیان، استاد علوم اجتماعی دانشگاه تهران که به عنوان تئوریسین جریان انقلابی نیز شناخته میشود، اخیرا در برنامه زنده تلویزیونی جهان آرا تاکید میکند: «شعار زن، زندگی، آزادی یعنی؛ زن، فحشا، هرزگی. غرب ویران شده آنجا هم جهنم است. شعارها فاشیستی است. اینها زن، فحشا، هرزگی و مرد، بی ناموسی، شهوترانی میخواهند. رهبران اینها یک مشت نخود مغز بیمار و بدبخت هستند.»
در سوی مقابل کچوئیان، حجت الاسلام روح الله حریزاوی قائم مقام سازمان تبلیغات اسلامی در مراسم رونمایی از پوستر رویداد ملی سبک زندگی روایت کاملا متفاوتی را نسبت به این شعار ارائه میکند. او در بخشی از گفتههای خود با بیان اینکه زن، زندگی و آزادی سه شعار اصلی اسلام است تاکید میکند: «اسلامی که پیامبر آن به دست بزرگ بانوی خود بوسه میزند و او را سیده النساء عالمین معرفی میکند، اسلامی که رجس را از اهل بیت که محور آن زن است بر میدارد و اسلامی که یک زن علت غایی حرکت امامت و ولایت میشود؛ دشمن با این سلاح به جنگ با اسلام آمده است و این حرکت راهبردی اوست تا فعالان فرهنگی را در این حوزه به چالش بکشاند. از این رو هر آنچه تا به امروز در حوزه زن و خانواده انجام میشد، باید چند برابر افزایش یابد و در این عرصه شاهد نوآوری و خلاقیت و توسعه باشیم.»افزون برای دو روایت متضاد، برخی رسانهها منبع طرح این شعار را گروهک تروریستی حزب کارگران کردستان (پکک) دانسته که در بخشی از فیلم سینمایی «دختران خورشید» با بازی گلشیفته فراهانی سر داده میشود. حتی برخی واکنشها در فضای مجازی، سکانس نهایی و ایستگاه پایانی شعار زن زندگی آزادی را به بازیگر فیلمهای مستهجن آمریکایی ارجاع دادهاند.
در واقع، اکنون مساله این است که تفسیر شعار «زن، زندگی و آزادی» کانونی برای مناقشه لفظی و فکری در جامعه ایران حداقل در میان جریانهای انقلابی تبدیل شده است. در راستای پرداختن هر چه بیشتر به این تفاوت در تفسیر، فرارو دیدگاه ناصر ایمانی، فعالی سیاسی اصولگرا را جویا شده است.
ناصر ایمانی در بخشی ابتدایی از گفتههای خود در پیوند با خوانشهای متفاوت از شعار «زن، زندگی، آزادی» تاکید میکند: «تمام این روایتها میتواند درست باشد. اساسا باید دید از چه زاویه فکریای به این شعار نگریسته شده است. اگر از زوایه دید سیاسی به معنای مصطلح آن نگاه کنیم، واقعیت این است که این شعار، شعاری «عاریتی» است؛ یعنی از یک گروه دیگر، به طور مشخص از پکک گرفته شده است. بنابراین، میتوان این روایت که شعار «زن، زندگی، آزادی» از پکک گرفته شده را صحیح پنداشت.»
وی افزود: «از زوایه دیگر برداشت برخی از کسانی که این شعار را سر میدهند، بدین معنا است که زن آزاد است که هر گونه که میخواهد زندگی کند. بدین معنا که هیچ مرزی وجود نداشته باشد؛ حتی مرز آن تا برهنگی نیز باشد. از این زوایه نیز نگریسته شود، تفسیر گروهی که آن را نماد صفات زشت میدانند، درست به نظر میرسد.»
این فعال سیاسی اصولگرا در ادامه تصریح کرد: «از زوایه سوم، واقعا شعار «زن، زندگی، آزادی» شعار اسلام نیز میتواند باشد. اسلام زن را کاملا آزاد گذاشته است. حتی میتوان گفت، بر اساس احکام اسلام، احادیث و آیات قرآن، آزادی زن به تعبیری از آزادی مرد بیشتر نیز است؛ لذا این تعبیر که این شعار جزء سه شعار اصلی اسلام هستند نیز میتواند درست باشد. در این میان آنچه اهمیت دارد، زاویه دید است. اینگونه نیست که این جملات در تقابل با یکدیگر باشند.»
ایمانی، در بخشی دیگر از گفتههای خود در ارتباط با فرم یا میزان انطباق اظهارات برخی افراد که این شعار را نماد فحشا و هرزگی ارزیابی کردهاند، گفت: «اینکه در سطح اجتماعی فرهیختگان از چه لفظی استفاده کنند، خود یک بحث جدی و مجزا است. طی سالهای گذشته بارها ادبیات و اظهاراتی را از سوی برخی افراد فرهیخته شاهد بودهایم که به هیچ عنوان مناسب آنها نبوده است. همچنان که خود ما نیز اعتراض داریم از این جمعیت اعتراض کننده در سه هفته گذشته ادبیاتی را شاهد بودهایم که برازنده یک ایرانی، یک مسلمان یا به روایت دیگر یک انسان نبوده است.
میبایست نگاه جامعی به موضوع داشت. در سه هفته گذشته ادبیاتی را از سوی دانشجویان شنیدهایم که هیچگاه آن را از سوی مردم کوچه و خیابان نشنیدهایم. اینها همگی قابل تاسف، تأثر و تذکر است. افراد میتوانند دیدگاه خود را بیان کنند، منتهی از ادبیات فاخرتری استفاده کنند. به کار بردن ادبیات سخیف، برازنده یک ایرانی و مسلمان نیست.»
این فعال سیاسی اصولگرا در بخش پایانی اظهارات خود در ارتباط با پیامدهای سوء اجتماعی به کارگیری چنین ادبیاتی تاکید کرد: «به طور حتم این ادبیات آثار منفی اجتماعی دارد. ما یک فرهنگ غنی ایرانی – اسلامی داریم که به آن میبالیم. ما خود را در میان بسیاری از ملل دیگر به خاطر این فرهنگ چند هزار ساله بر خود میبالیم. در میان تمام اعتراضاتمان، نقدمان و تمکینمان میباید به این فرهنگ غنی توجه داشته باشیم.چنین رویکردی تنها معطوف به سه هفته گذشته نبوده و نیست؛ بلکه استفاده از چنین ادبیاتی، پیشینهای چند ساله دارد. تداوم این روند نیز خودتخریبی فرهنگی را به همراه دارد. استفاده از ادبیات مناسب مساله است و نه بیان مواضع. هر شخصی میتوانه دیدگاههای خود را مطرح کند، اما چگونگی بیان آن از اهمیت ویژه برخوردار است.»