به روز شده در ۱۴۰۳/۰۹/۰۷ - ۰۰:۱۵
 
۱
تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۱۰/۲۲ ساعت ۱۲:۵۰
کد مطلب : ۳۸۰۸۳۶

سیاستمداران در مکعب فروریزش

سیاستمداران در مکعب فروریزش
گروه سیاسی: مهدی مطهرنیا در یادداشتی در سایت فرارو نوشت: دنیای سیاست، دنیایی سادگی‌های بسیار پیچیده و پیچیدگی‌های بسیار ساده است. می‌گویم جهان سیاست ساده است زیرا، هر فردی که با هر عقیده و باور و میزان ادراکی که به آن داخل می‌شود، به دنبال قدرت است و هدف‌گذاری قدرت در سیاست با هرگونه ادبیاتی جریان قوی دارد. شاید بعضی بگویند که ما وارد سیاست می‌شویم به این دلیل که سیاست را در خدمت معیار‌های ماورالطبیعه و دینی و مذهبی می‌دانیم. با این وجود هم نیاز به قدرت در سیاست وجود دارد.
مرحوم آیت الله شهید بهشتی جمله‌ای دارند که می‌گویند «ما شیفتگان خدمتیم نه تشنگان قدرت» درست است. شیفته خدمت بودن صحیح است، اما منظور از قدرت در جمله شهید بهشتی «سلطه» است. این درست است اما هیچ خدمتگزاری نمی‌تواند بدون داشتن قدرت، خدمت کند. حتی در این گزاره نیاز به قدرت به معنی اصیل آن، گریزناپذیر و گزیرناپذیر است. پس بسیار ساده است! همه در این وادی به دنبال قدرت هستند.
اما همانطور که در ابتدا اشاره کردم این دنیای ساده سیاست، در عین حال پیچیده است. زیرا آدمی با میزان ادراک متمایز، گرایش‌های گوناگون، تربیت متفاوت، نظام ادراک مختلف باور‌ها و نظام اندیشگی متمایز به مسائل و عناصر و موضوعات سیاسی می‌نگرد و به واسطه اینکه موجود بسیار پیچیده‌ای است، راهکار‌های بسیار پیچیده و ابهام برانگیز را به نمایش می‌گذارد.
آنچه که باید درباره این مقامات و چهره‌های سیاسی دید، همین مسئله‌ای است که عرض کردم. میزان نگرش آن‌ها به صحنه سیاست، ناشی از ادراک آن‌ها از صحنه، عناصر آن و چگونگی ارتباط این عناصر با یکدیگر است که در بستر ادراک و منافع آن‌ها شکل می‌گیرد. به همین دلیل است که در دولت‌های مختلف، رویکرد هر دو جریان بر اساس دیدگاهشان به قوه مجریه تعریف می‌شود. به همین دلیل است که می‌بینیم که در دو دهه مواضع متفاوت و متنوعی در خصوص مجموعه‌ای از اتفاقات مشابه از سوی این فعالان و بازیگران عرصه سیاست، اتخاذ می‌شود.
نمونه این مسئله را با مقایسه رویکرد و نظرات وزیر اقتصاد فعلی در زمان حال و در دوره ریاست جمهوری آقای روحانی می‌توان مشاهده کرد. یا مثلا مواضع امام جمعه مشهد در رابطه با دلار را طی فعالیت دولت‌های یازدهم و دوازدهم، با دولت فعلی مقایسه کنید. در دولت آقای روحانی مواضع ایشان بسیار سخت بود، اما حالا صحبت از بی تاثیری یا کم تاثیری نقش قیمت ارز در بازار را مطرح می‌کنند.بنابراین همه آقایان در هر دو جریان سیاسی همین رویکرد را دارند. درباره اصلاح‌طلبان هم این چنین است. آن‌ها هم در دوران ریاست جمهوری آقایان خاتمی و روحانی شکل و فرم اظهاراتشان نسبت به دوران ریاست جمهوری آقای احمدی نژاد و حالا آقای رئیسی، کاملا متفاوت بود. آن‌ها هم در آن دوره‌ها بسیاری از کمبود‌ها را نادیده گرفتند و بسیاری از لرزش‌های سیاسی و اقتصادی و فرهنگی را به واسطه مطلوبیت قوه مجریه نادیده گرفتند.
اصلا همین مسائل بود که اکثریت جامعه ایران از هر دو جریان عبور کردند و شعار «اصلاح‌طلب - اصولگرا دیگه تموم ماجرا» اعلام رسمی همین مسئله بود. در مرحله فعلی براساس داده‌های موجود، حدود ۱۰ تا ۱۵ درصد مردم همچنان نسبت به این جریان‌های سیاسی گرایش دارند و آن را بروز می‌دهند. البته اینکه این رویکرد چه اندازه اصالت ماهوی دارد و چه میزان ماهیت ابزاری، خود بحث مفصل و جدا گانه است.
در کل باید این نکته را در نظر داشت که بر اساس این چارچوب، آنچه که موجب می‌شود به عنوان مثال سعید جلیلی روایت‌های برگرفته از امر واقع و متفاوت مطرح کند یا امام جمعه مشهد یک تحلیل غیرواقعی ارائه کند یا برخی مقامات دولت، روایت‌های غیرواقعی از واقعیت‌های موجود جامعه داشته باشند، ناشی از نوع ادراک آن‌ها نسبت به صحنه سیاسی و ارتباط آن‌ها با عناصر موجود بر اساس منافع معنوی و مادی است. علاوه بر این نباید این نکته را فراموش کرد که بیشتر این افراد به صورت تجربی وارد عرصه سیاست شده‌اند و از ویژگی‌های خاص تجربه زیسته شده خود بهره می‌برند.به عبارت ساده‌تر این افراد درک و شناخت درست و کافی از علم سیاست، مبانی سیاست، اندیشه‌های سیاسی، جامعه شناسی سیاسی، تئوری‌های انقلاب، روابط قدرت در چارچوب موازین حاکم بر روابط بین الملل ندارند. اما در عوض درک خوبی از روابط قدرت در صحنه عملی سیاسی دارند و به همین دلیل مواضع گوناگون آن‌ها ناشی از ادراک و منافع آن‌ها است.
به همین دلیل می‌بینیم که این آقایان در دوره‌های مختلف مواضع متفاوتی در خصوص مسائل مشابه دارند؛ بنابراین اگر می‌بینید فردی امروز درباره مشکلات اقتصادی مردم، مثال شعب ابی‌طالب میاورد و می‌گوید صبوری و قناعت کنید و...، اما در دوران ریاست جمهوری آقای روحانی همه مسائل را برگردن دولت می‌انداخت و بر قوه مجریه می‌تاخت و عملا اپوزیسیون دولت بود، ناشی از همین عوامل است. البته باز هم تاکید می‌کنم که در این موضوع هیچ تفاوتی میان اصلاح‌طلب و اصولگرا وجود ندارد و هر دو بر اساس منافع خود اظهار نظر می‌کنند.
با این قبیل اظهار نظرات غیر واقعی، نه تنها به شعور مردم بلکه به جوهر آدمی توهین می‌شود و در نهایت به تحریک مکعب فروریزش هم منجر خواهد شد. در این مکعب، شش بحران ایجاد می‌شود. اول بحران نخبگان، دوم بحران کارآمدی، سوم بحران اعتماد، چهارم بحران اعتبار، پنجم بحران رهایی از اکنون‌زدگی و در آخر بحران عبور از اصلاحات. وقتی کنشگران سیاسی در صحنه‌های گوناگون رسمی و در قالب احزاب در حوزه غیررسمی در زمان کسب مجدد قدرت و در زمانی که قدرت را در دست دارند به دنبال حفظ شرایط موجود هستند، به گونه‌ای عمل می‌کنند که موجب رودررویی نخبگان می‌شوند. این فضا منجر به دوقطبی شدن کشور می‌شود و این دو قطب یکدیگر را در برابر مردم عریان می‌کنند.
یعنی مداوم در حال افشای فساد‌های یکدیگر هستند. همین مسئله منجر به بروز بحران کارآمدی در کشور می‌شود. به عبارت ساده‌تر هر کدام از این دو گروه به عنوان ترمز دیگری عمل می‌کنند. به همین دلیل هربار عملکردشان ضعیف و ضعیف‌تر می‌شود اعتماد مردم هم به آن‌ها از بین می‌رود؛ لذا وارد مرحله بعد یعنی بحران اعتماد می‌شویم. یعنی شاید بتواند در میان هواداران خود جلب توجه کنند، اما همین رویکردشان اعتبارشان را در میان عموم مردم مخدوش و کشور را دچار بحران اعتبار می‌کند و در نهایت این بحران جامعه را به بحران رهایی از اکنون زدگی می‌رساند. اکنون زدگی به این معنی است که هرچند جامعه نمی‌تواند به گذشته برگردد، اما از اینکه به آینده برود، وحشت دارد. به همین دلیل است که دیگر نمی‌خواهند نه گروه اول وجود داشته باشد و نه گروه دوم (اصلاح‌طلب و اصولگرا). یعنی همان بحران عبور از اصلاحات. این همان مکعب فرو‌ریزش است که در هر ساختار و نظام سیاسی وجود دارد و موقعیت جغرافیایی هم تاثیری در آن نخواهد داشت.



 
برچسب ها: مهدی مطهرنیا
پربيننده‎ترين مطالب و خبرها