به روز شده در ۱۴۰۳/۰۹/۰۴ - ۱۹:۳۷
 
۰
تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۱۱/۱۲ ساعت ۰۹:۱۷
کد مطلب : ۳۸۴۷۳۹

گردابی که رائفی‌پور آفرید

گردابی که رائفی‌پور آفرید
گروه فرهنگ وهنر: روزنامه هم‌میهن نوشت: حاشیه‌های این روز‌های موسیقی ایران، بسیار بیش از متن آن است؛ روز‌هایی که سازوصدای خوانندگان موسیقی پاپ، ردیف- دستگاهی و تلفیقی، از ششم مردادماه ۱۴۰۱ (آغاز ماه محرم) به‌این‌سو، جز رنگ سکوت ندیده است. در این فاصله شش‌ماهه، تنها زانکو، خواننده‌ای که با «مثلا روم زوم کنی، بوم‌بوم کنه قلبم» به شهرت رسید، روی صحنه رفته است. روی صحنه رفتن او از سوی خبرگزاری‌ها و روزنامه‌های دولتی، چون خبرگزاری ایرنا، تسنیم، فارس و روزنامه کیهان، نقطه عطف تاریخ موسیقی خوانده شد!
 آنطور که در خبر‌ها آمده است، مهدی مدرس، دیگر خواننده پاپ، دومین خواننده‌ای است که پس از اتفاقات اخیر ایران، روی صحنه می‌رود. او روز چهارشنبه ۱۳بهمن‌ماه در فرهنگسرای بهمن به اجرا خواهد پرداخت.  حضور هم‌خوان زن در کنسرت زانکو، نکته دیگری ا‌ست که این روز‌ها مورد توجه بسیار و در مقام مقایسه با لغو کنسرت‌ها به‌علت حضور نوازنده زن قرار گرفته است. اتفاقی که پیش از این به‌کرات شاهدش بودیم و موجب طرح این پرسش می‌شود که آیا بازگشت به روال سابق برگزاری کنسرت‌ها، برای وزارت فرهنگ‌وارشاد اسلامی از چنان اهمیتی برخوردار است که به‌واسطه‌اش با حضور زنان به‌عنوان نوازنده و حتی هم‌خوان کنار می‌آید؟!
خبر برگزاری نخستین کنسرت پس از ۶ ماه (از ششم مردادماه تا ششم بهمن‌ماه ۱۴۰۱)، اما در گردابی که اظهارات تازه علی‌اکبر رائفی‌پور ایجاد کرد، گم شد. چند روز پیش بود که ویدئویی از رائفی‌پور در فضای مجازی دست‌به‌دست شد. ویدئویی که رائفی‌پور در بخشی از آن چنین می‌گوید: «۷۰ درصد موسیقی‌دانان هرگز ازدواج نکرده‌اند. چرا؟ چون متاسفانه به‌شدت هرزه تشریف داشته‌اند.» این اظهارات، انصراف بهزاد عبدی، دبیر هنری سی‌وهشتمین جشنواره موسیقی فجر را در پی داشت. بعد از این واکنش اعتراضی بود که او همراه امیر بکان و علی رحیمیان به‌عنوان سه‌عضو شورای هنری ارکستر ملی، متنی را خطاب به وزیر فرهنگ‌وارشاد اسلامی منتشر کردند و در آن خواستار برخورد قضایی‌وحقوقی با رائفی‌پور شدند. این همه موجب می‌شود بتوان گفت حاشیه‌های این روز‌های موسیقی ایران، بسیار بیش از متن آن است.
نقطه‌عطف‌تاریخ شدنِ زانکو!
«آن جریانی که آماده بود تا عصر پنجشنبه، ششم بهمن‌ماه ۱۴۰۱ از صندلی‌های خالی سالن میلاد نمایشگاه بین‌المللی تهران تصویربرداری و این‌گونه القا کند که مردم از این کنسرت استقبال نکرده‌اند، شاهد بود که بلیت‌های ۱۷۰ تا ۴۹۵ هزار تومانی این کنسرت چگونه فروش رفت و جمعیت حدودا چهار هزار نفری، چطور مدام از زانکو درخواست آهنگ شاد می‌کردند.» این روایت همزمان و یک‌صدای رسانه‌های دولتی از کنسرت زانکو بود. آن‌ها که معتقد بودند کنسرت زانکو، نقطه‌عطفی در تاریخ موسیقی ایران است و نام او در خاطره دوستداران موسیقی ایرانی خواهد ماند. این اظهارات، اما نه به کیفیت و شش‌دانگی صدای زانکو مربوط بود، نه به هوشمندی‌اش در انتخاب ترانه و نه به توانمندی همکارانش؛ از آهنگساز تا تنظیم‌کننده.
آنچه رسانه‌های دولتی در مورد کنسرت زانکو نوشتند، معطوف به اجرای روی صحنه این خواننده نبود و ستایشی بود از «جرأتِ شکستن طلسم شش‌ماهه برگزاری کنسرت در ایران». آن‌ها این اتفاق را نه‌فقط حاصل «جرأتمندی» که «نتیجه ایستادن در مقابل رسانه‌های ضدانقلاب» تلقی کردند. رسانه‌هایی که می‌خواهند با «فضاسازی سنگین»، مردم را از حضور در کنسرت‌های موسیقی منع و اثبات کنند آنچه بر ما می‌گذرد، عادی نیست.
ستایش از زانکو تا آنجا بالا گرفت که اجازه حضور هم‌خوان زن روی صحنه هم صادر شد. این در حالی بود که تا پیش از این «لغو کنسرت به دلیل حضور نوازنده زن»، امری آشنا برای مخاطب ایرانی محسوب می‌شد. جست‌وجوی همین عبارت، موارد متعددی را یادآوری می‌کند. موارد متعدد در سال‌های متمادی، بی‌آنکه هیچ‌گاه توضیحی در موردشان داده شده باشد. حضور هم‌خوان زن روی صحنه کنسرت زانکو، موجب طرح این پرسش شد که آیا گشایشی رخ داده و آیا دفترِ موسیقیِ معاونت هنریِ وزارت فرهنگ‌وارشاد اسلامی، زین پس، در برابر حضور زنان به‌عنوان هم‌خوان و نوازنده روی صحنه کنسرت‌های احتمالی، رویه دیگری در پیش خواهد گرفت یا در بر همان پاشنه پیشین می‌چرخد؟ سوالاتی که شاید با برگزاری کنسرت مهدی مدرس، به شرط حضور زنان در مقام هم‌خوان و نوازنده، بتوان پاسخی برای آن یافت.
گردابی که رائفی‌پور آفرید
دیگر خبر داغ این روز‌های موسیقی، اما در فضای خارج از اهالی موسیقی وایرال شد، از جانب مرد جنجالی موافق دولت مستقر. نام علی‌اکبر رائفی‌پور، با نظریه‌پردازی توطئه‌گره خورده است. مرد جوانی که به دلیل سخنرانی‌های جنجالی درباره فرقه‌گرایی، آخرالزمان، مهدویت، شیطان‌پرستی، فراماسونری و... پرآوازه شده است. او احتمالا گمان نمی‌کرد وایرال‌شدن صحبت‌هایش در مورد اهالی موسیقی، موجب انصراف دبیر هنری سی‌وهشتمین جشنواره موسیقی فجر شود. آن هم در شرایطی که وزیر، وکیل و نهاد‌های امنیتی بر برگزاری جشنواره‌های فجر ازجمله موسیقی مصرند و هرگونه اخلال در آن را، توطئه رسانه‌های بیگانه تلقی می‌کنند.
«هرزه» خواندن اهالی موسیقی ازسوی رائفی‌پور در ویدئویی که می‌گوید متعلق به سال ۱۳۸۹ است، اعتراض بهزاد عبدی، امیر بکان و علی رحیمیان، سه‌عضو شورای هنری ارکستر ملی خطاب به محمدمهدی اسماعیلی، وزیر فرهنگ‌وارشاد اسلامی را در پی داشت. تا جایی که خطاب به او نوشتند: «شورای هنری ارکستر ملی ایران برحسب وظیفه خود، در حفظ میراث شنیداری این سرزمین و حفظ شئونات و کرامت هنرمندان شریف موسیقی کشور، این سخنان سخیف و موهن را به‌شدت محکوم کرده و از وزیر محترم ارشاد، همچنین دیگر نهاد‌های صنفی همچون خانه هنرمندان، خانه موسیقی، انجمن موسیقی، دفتر موسیقی و نهاد‌های نظارتی قوه قضائیه، درخواست برخورد قاطع با این شخص را که آزادانه اقدام به هتاکی به اهالی فرهنگ، علم و هنر می‌کند، دارد.»
این اعتراضات موجب شد اسماعیلی، دستور پیگیری ویژه این اتفاق را دهد. او با ابراز تأسف از انتشار چنین ویدئویی در مورد هنرمندان موسیقی کشور، بر اینکه وزارتخانه متبوعش توهین به جامعه هنری ایران را برنمی‌تابد، تاکید کرد و به اداره کل حقوقی این وزارتخانه دستور پیگیری حقوقی‌وقضایی داد. انصراف عبدی از دبیری جشنواره موسیقی، حاصل اظهاراتِ نظریه‌پرداز توطئه‌ای ا‌ست که این‌بار، از چشم دوستان و یارانش، توطئه‌گر شده است.
وقتی حاشیه بر متن می‌چربد
حال این روز‌های موسیقی ایران جز با چربیدن حاشیه بر متن، قابل توضیح نیست. در روز‌هایی که تصمیم زانکوی جوان برای اجرای زنده «مثلا روم زوم کنی، بوم‌بوم کنه قلبم»، نقطه‌عطف تاریخ موسیقی ایران تلقی می‌شود و علی‌اکبر رائفی‌پور، ازدواج نکردن اهالی موسیقی را نشان هرزگی می‌داند، خوانندگان و نوازندگانی که برگزاری کنسرت منبع درآمدشان بوده است، صورت‌شان را با سیلی سرخ می‌کنند. این صورت‌های سرخ با سیلی البته تنها متعلق به خواننده و نوازنده نیست. این روز‌ها طیف وسیعی از خانواده موسیقی برای امرارمعاش با مشکل مواجه‌اند.
این معضل گریبانگیر خانواده تک‌تک کسانی شده است که به‌عنوان مثال در گروه‌های نورپردازی، صدابرداری و تصویربرداری کنسرت‌ها فعالیت می‌کردند. جزئی‌تر نگاه کنیم تا خانواده راهنمایان سالن کنسرت‌ها، چک‌این بلیت و کترینگ تغذیه تماشاگران، ادمین‌های پیج‌های اینستاگرامی، کارکنان دفاتر تبلیغات محیطی و شهری، گرافیست‌هایی که این تبلیغات را طراحی می‌کردند و صد‌ها نفر دیگر را ببینیم. آدم‌هایی که تخصص‌شان برگزاری کنسرت بود و نه هیچ‌چیز دیگر و هم‌اکنون یا نمی‌خواهند به آنچه پیش از این انجام می‌دادند، بپردازند یا نمی‌دانند در صورت پرداختن به آن با چه واکنشی از سوی مخاطبان‌شان مواجه خواهند شد.

 
پربيننده‎ترين مطالب و خبرها