گروه بین الملل: استفن والت؛ پژوهشگر برجسته در مکتب رئالیسم (واقع گرایی) در روابط بین الملل در فارن پالیسی نوشت: "جو بایدن" رئیس جمهور آمریکا به طور رسمی اعلام کرد که قصد دارد بار دیگر برای انتخابات ریاست جمهوری نامزد شود. اگر علاقمند به مسائل مرتبط با سیاست خارجی و از خوانندگان دائمی نشریه "فارین پالسی" باشید ممکن است از خود بپرسید تصمیم او برای نامزدی در انتخابات چه معنایی برای روابط خارجی ایالات متحده دارد؟ اگر چنین پرسشی در ذهن تان مطرح شده یادداشت امروز من برای شما مناسب است.
نکته اصلی این است که هیچ کس نمی داند سیاست خارجی ایالات متحده پس از نوامبر 2024 میلادی چگونه خواهد بود. اجازه دهید به جای آن یک سوال ساده تر را در نظر بگیریم: با توجه به اینکه پیروزی مجدد در انتخابات تقریبا بر هر چیز دیگری ارجحیت دارد دولت بایدن در حال حاضر چگونه سیاست خارجی را در برهه زمانی فعلی تا روز انتخابات مدیریت خواهد کرد؟
نخست موضوع اوکراین مطرح است: دولت بایدن از ابتدای جنگ اوکراین در آن جنگ حضور داشته و بارها اعلام کرده تا هر زمانی که به طول انجامد از کی یف حمایت خواهد کرد. با ممانعت از پیشرفت نظامی غیر محتمل توسط نیروهای مسلح کی یف یا تغییر عقیده ای حتی با احتمال کم تر در مسکو انتظار دارم که تیم بایدن موضع فعلی خود را حفظ کند. تسلیحات و کمک های ایالات متحده به اوکراین ادامه خواهند یافت و متحدان آمریکا در اروپا را تحت فشار قرار خواهند داد تا از این خط مشی پیروی کنند. لفاظی های بایدن در مورد اوکراین کاهش نخواهد یافت و فشار عمومی بر اوکراین به منظور دستیابی به یک توافق وجود نخواهد داشت حتی اگر برخی از خودی ها معتقد باشند که یک نوع مصالحه از طریق مذاکره اجتناب ناپذیر است.
چرا دولت بایدن این کار را انجام خواهد داد؟ زیرا حتی اگر اوکراین نتواند پیروزی قاطعی را کسب کند پیروزی ای که اکثر ما می خواهیم شاهد آن باشیم بایدن نمی خواهد این واقعیت ناراحت کننده را در آستانه انتخابات مورد تایید قرار دهد. اگر او این کار را انجام دهد به ترامپ یا دیگر گروههای راست افراطی اجازه می دهد تا دولت اش را به هدر دادن میلیاردها دلار از پول مالیات دهندگان آمریکایی در یک جنگ ناموفق متهم کنند و باعث خواهد شد تا سایرین با نگاهی انتقادی تر نحوه مدیریت بایدن در طول جنگ را مورد موشکافی قرار دهند. بایدن مانند روسای جمهور قبلی که با یک وضعیت نظامی ناامید کننده مواجه بوده اند رویکرد تکراری ای را در پیش می گیرد: او به اندازه کافی برای جلوگیری از شکست قاطع اوکراین تلاش میکند اما به اندازه کافی برای به دست آوردن یک پیروزی کاری انجام نمی دهد.
در وهله دوم مسئله خاورمیانه وجود دارد: از ابتدا واضح بود که نه بایدن و نه "آنتونی بلینکن" وزیر امور خارجه ایده جدیدی برای برخورد با مسائل خاورمیانه ندارند. آنان از شرایط حقوق بشر در مصر، تهدیدهای داخلی در حال ظهور برای دموکراسی اسرائیل، احتمال انتفاضه جدید، یا رفتار مستقل فزاینده عربستان سعودی راضی نیستند اما تا به امروز در مورد هیچ یک از این نگرانی ها کار مهمی انجام نداده اند و بعید است در آینده نزدیک کار مهمی انجام دهند. هم چنین، توافق هسته ای با ایران نیز حاصل نخواهد شد. هیچ رئیس جمهور فعلی ای خواستار جنگ در خاورمیانه در سال انتخابات نیست و اگرچه لابی اسرائیل ممکن است بخشی از نفوذ قبلی خود را از دست داده باشد بایدن نمی خواهد در حالی که برای انتخاب مجدد نامزد می شود در ملاء عام با اسرائیل درگیر شود. او و بلینکن صرفا منتظر می مانند تا زمان انتخابات بتوانند سکوت کنند.
در وهله سوم موضوع وقت و انرژی بایدن مطرح است: کارشناسان زمان زیادی را صرف بحث در مورد سن بایدن می کنند و به اندازه کافی عملکرد واقعی او را بررسی نکرده اند. گفته می شود او کهنسال است و نامزدی برای ریاست جمهوری وقت و انرژی زیادی را از نامزد می گیرد. این بدان معناست که دیگر سفرهای صورت گرفته توسط قطار به کی یف در کار نخواهند بود و سفرهای کم تری از خارج از مسیر کارزار انتخاباتی پیش روی بایدن خواهند بود. در مقابل، بایدن از رهبران خارجی دعوت می کند تا از واشنگتن بازدید بعمل آورند مانند بازدید "یون سوک یول" رئیس جمهور کره جنوبی و "فردیناند مارکوس جونیور" رئیس جمهور فیلیپین.
در وهله چهارم هنوز موضوع اقتصاد مطرح است: "جانت یلن" وزیر خزانه داری و "جیک سالیوان" مشاور امنیت ملی اخیرا سخنرانی های موازی ای در مورد جمع بندی سیاست های اقتصادی داخلی و خارجی دولت ارائه کردند. این دو سخنرانی انحرافی چشمگیر از بینش نئولیبرالی جهانی شدن را توصیف می کنند که سیاست اقتصادی خارجی ایالات متحده را در بیش از سه دهه گذشته هدایت کرده است.
در واقع، حتی می توان این سیاست ها را گامی دورتر از رویکرد لیبرال به اقتصاد جهانی دانست که (به استثنای موارد خاص) سیاستگذاران ایالات متحده را از زمان جنگ جهانی دوم به این سو هدایت کرده بود. از نظر یلن و سالیوان تاکید بیش از حد بر نیروهای بازار و اولویت قائل شدن برای جهانی شدن در نهایت امنیت ملی ایالات متحده را تضعیف کرد. هم چنین، از دید آنان این موضوع باعث تضعیف طبقه متوسط آمریکا و تعویق در گذار ضروری فوری از سوخت های فسیلی به سوخت پاک شد. دولت به جای اولویت قائل شدن برای نیروهای بازار و تلاش به منظور کاهش موانع در برابر تجارت و سرمایه گذاری خارجی آن چه را سالیوان "استراتژی صنعتی مدرن آمریکایی" نامیده ارائه کرده است. ابتکار عمل و یارانه های دولتی برای تسریع گذار به دوره انرژی سبز و پاک، ایجاد مشاغل خوب بیش تر در حوزه تولید، توسعه زنجیره های تامین انعطاف پذیرتر و قابل اعتمادتر و حفظ سلطه ایالات متحده در برخی فناوریهای بنیادی مانند نیمه هادی ها دستور کار دولت فعلی هستند.
اگرچه دولت می گوید که می خواهد به این اهداف در مشارکت با سایر کشورهای همفکر دست یابد اما این رویکرد جدید را از قبل با شرکای کلیدی هماهنگ نکرده و متحدان در اروپا و آسیا از از سیاست حمایت گرایانه دولت از صنایع داخلی آمریکا با هدف کاهش تورم ناراضی هستند.
منافع اقتصادی هم چنان قابل مشاهده هستند اما نتیجه سیاسی آن آشکار است: بایدن خود را از اتهامات ترامپ مبنی بر اینکه به خارجی ها اجازه داده مشاغل آمریکایی را بربایند و این اتهام که به چین اجازه داده تا در فناوری های کلیدی جایگاه بالایی را کسب کند مصون نگه خواهد داشت. در عوض، بایدن استدلال خواهد کرد که ترامپ وعده های توخالی زیادی در مورد کمک به کارگران آمریکایی داده اما دولت او نتایج واقعی را ارائه داده است. انتظار نداشته باشید که این موقعیت از هم اکنون تا نوامبر 2024 متزلزل شود.
در وهله پنجم موضوع راه رفتن بر روی طناب با چین مطرح است: در نهایت، بایدن می خواهد از یک برخورد انفجاری بزرگ با چین خودداری ورزد البته صرفا بدان خاطر که پیامدهای اقتصادی آن می تواند شدید باشد و در عین حال از هرگونه اشاره ضمنی به نرمش در قبال پکن خودداری می ورزد. یلن و سالیوان اخیرا در گفته های شان تاکید داشتند که کنترلهای صادراتی که بر صادرات نیمه هادی های پیشرفته به چین صرفا با توجه به نگرانی های آشکار آمریکا در حوزه امنیت ملی طراحی شده اند و نه با هدف نابود کردن اقتصاد چین. به گفته یلن حتی با وجود این که اقدامات هدفمند ما ممکن است اثرات اقتصادی داشته باشد انگیزه اتخاذ آن صرفا نگرانی های مان در حوزه امنیت و ارزش های مان بوده است. او افزود:" هدف ما استفاده از این ابزارها برای کسب مزیت اقتصادی رقابتی نیست".
بنابراین، دولت بایدن در ظاهر قصد دارد رقابت با چین را محدود نگه دارد. "نیکلاس برنز" سفیر ایالات متحده در چین چند روز پیش همین نکته را بیان کرد و به مخاطبان آنلاین خود در مرکز استیمسون گفته بود که ما آماده گفتگو هستیم و ابراز امیدواری کرد که چین در نیمه راه حاضر به ملاقات مقام های دو کشور با یکدیگر شود. دولت بایدن می داند که جدایی گسترده تر میان آمریکا و چین از نظر اقتصادی آسیب زا خواهد بود و این آخرین چیزی است که هر رئیس جمهور در طول کارزار انتحاباتی برای انتخاب مجددش می خواهد.
در اینجا دو مشکل آشکار وجود دارد. نخست آن که اگرچه یلن و سالیوان ممکن است زمانی که اعلام کردند اقدامات ایالات متحده از نظر دامنه و هدف محدود است کاملا صادق بوده باشند با این وجود، مقام های چینی احتمالا این موضوع را باور نخواهند کرد. در هر حال، انگیزه هر چه که بوده این اقدامات باعث کُندتر شدن پیشرفت چین در عرصه فناوری و کاهش رشد اقتصادی آن کشور می شود و هیچ تضمینی وجود ندارد که ایالات متحده محدودیت های اضافی را در آینده اعمال نکند.
دوم آن که این اقدامات اقتصادی در خلاء رخ نمی دهند بلکه در دوره ای صورت می گیرند که روابط ایالات متحده و چین به طور پیوسته بدتر می شود. یلن و سالیوان ممکن است بخواهند اوضاع را آرام کنند اما بسیاری از کارشناسان و اعضای کنگره در قبال چین موضع تندی دارند و مایل هستند که به افزایش درجه حرارت در روابط فیمابین ادامه دهند. بایدن و همکاران اش ترجیح می دهند با نشان دادن شاخه زیتون فعلا همه چیز را ساکت و آرام نگه دارند و به گمان ام حق با آنان است. "شی جین پینگ" رئیس جمهور چین اکنون دست پری دارد و منافع بلند مدت چین برای کسب موضع برتر و ایجاد نفوذ و جایگزینی به جای ایالات متحده بیش از رویارویی کوتاه مدت با واشنگتن تامین می شود. روابط ایالات متحده و چین در سال آینده بهتر نخواهد شد اما به طور چشمگیری بدتر نیز نخواهد شد.اگر تمام این موارد را کنار هم بگذارید کاملا با پیام تبلیغاتی گسترده تر بایدن مطابقت دارد. او خود را به عنوان فردی وفادار به منافع ملی و دستی ثابت در راس کشتی دولت به رای دهندگان معرفی خواهد کرد. ایده بایدن ممکن است هیجان انگیز نباشد اما می توان به او اعتماد کرد که تمام تلاش اش را برای خیر و صلاح تمام آمریکایی ها انجام خواهد داد. این در حالیست که در نقطه مقابل او محتمل ترین رقیب اش چنین ویژگی ندارد و در جهتی کاملا متضاد قرار گرفته است.
بنابراین، به احتمال زیاد سیاست خارجی ایالات متحده در طول یک سال و نیم آینده احتمالا تا آنجا که ممکن است خسته کننده خواهد بود. تنها چیزی که آنان نیاز دارند این است که بقیه نقاط جهان با یکدیگر بازی کنند.