گروه بین الملل: اگر به پروپاگاندای حکومتی باور دارید در واقع در پایان هفته در روسیه هیچ اتفاقی رخ نداد. شورش کوتاه مدت "یوگنی پریگوژین" رئیس گروه واگنر که سربازان تحت امرش را به سوی مسکو اعزام کرد حرکتی که "ولادیمیر پوتین" رئیس جمهور روسیه هنوز در روز شنبه با جنگ داخلی روسیه در سال ۱۹۱۷ مقایسه میکرد صرفا نوعی شوخی نوجوانانه بود. پیام این پروپاگاندا از سوی روسیه چیست؟ هر کاری که انجام میدهید را ادامه دهید. اینجا چیزی برای تماشا وجود ندارد.
به گزارش فرارو به نقل از اشپیگل، با این وجود، واقعیت آن است که رخدادهای پایان هفته مخاطره آمیزترین ۳۶ ساعت برای پوتین از زمان به قدرت رسیدن در سال ۲۰۰۰ میلادی به این سو بود. مردی که تقریبا بالاجبار به دنبال نمایش قدرت خود در طول دو دهه زمامداری از طریق انتشار عکس هایش در حال سوارکاری بدون پیراهن، میزهای ملاقات طولانی بی پایان در کرملین و مسموم کردن مخالفان سیاسی بود اکنون تضعیف شده است.
این یک تصور غلط رایج است که حاکمان اقتدارگرا ثبات را فراهم میکنند. هم چنین، افرادی مانند پوتین اغلب ادعای قدرت خود را با این استدلال توجیه میکنند: من هستم و بدون من هرج و مرج حاکم خواهد شد.
زمانی که پوتین در سال ۲۰۲۰ محدودیتهای دوره ریاست جمهوری را به حالت تعلیق درآورد تا بتواند از لحاظ نظری تا زمان مرگ اش دوباره انتخاب شود او همان وعده پیشین را به روسها داد: ثبات. با این وجود، آن چه روسها به دست آوردند برعکس بود.
دو رخداد تاریخی اخیر وضعیت حکومت پوتین را مشخص میکند: پوتین در تاریخ ۲۴ فوریه ۲۰۲۲ میلادی حمله به اوکراین را آغاز کرد. علیرغم دهها هزار تلفات این تصمیم در ابتدا تهدیدی برای حکومت او نبود. مردم شورش نکردند. شانزده ماه بعد در تاریخ ۲۴ ژوئن ۲۰۲۳ پریگوژین رئیس دسته تبهکاران به سوی مسکو حرکت کرد، زیرا از روسای ارتش تحت فرمان پوتین عصبانی بود. مزدوران گروه واگنر تحت کنترل پریگوژین در راه خود به سمت پایتخت احتمالا تعداد بیش تری از بالگردهای روسی را در مقایسه با ارتش اوکراین ساقط کردند. با این وجود، پریگوژین هنوز هم به دنبال میانجی گری "الکساندر لوکاشنکو" دست نشاندۀ بلاروسی پوتین اجازه عقب نشینی را دارد.
مشخص نیست که پریگوژین به چه چیزی امیدوار بود. آیا او واقعا میخواست به نبرد در مسکو برود؟ آن چه در یادها باقی خواهد ماند ناتوانی ارتش روسیه در متوقف کردن شورشیان در مسیر حرکت شان به سمت پایتخت است و تصویر یک بیل مکانیکی که برای آسیب رساندن به بزرگراه به مسکو ظاهرا برای کُند کردن حرکت نیروهای واگنر استفاده شده بود. به سختی میتوان نماد بهتری برای ناتوانی پیدا کرد.
حتی بسیاری از بهترین کارشناسان کرملین مطمئن نیستند که چگونه رویدادهای آخر هفته را تفسیر کنند. کسانی که پیش بینی میکنند پوتین در چند هفته یا چند ماه آینده خواهد رفت واقعا صرفا به حدس و گمانه زنی میپردازند. حقیقت آن است که بسیاری از موارد نامشخص هستنند. این اولین باری نیست که پوتین موفق میشود در شرایط دشوار خود را به موقعیت قدرتمند بازگرداند.
صرفا این بار وضعیت برای او بسیار سختتر از سال ۲۰۱۱ خواهد بود یعنی زمانی که هزاران نفر در سراسر کشور علیه او به خیابانها آمدند. این بار وجهه پوتین آسیب دیده است. تصویر او به عنوان یک استاد استراتژی خدشه دار شده است. سیستم پوتین شکنندهتر از آن چیزی است که چند روز پیش تصور میشد.
جنگی که پوتین خواستار آن بود اکنون رژیم اش را تهدید میکند. او در وهله نخست خود چهرههایی مانند پریگوژین را ارتقا داد و تقویت کرد. نیرویی که میخواست قدرت روسیه را نمایندگی کند در عوض بر ضد مرکز قرار گرفت. تعداد افرادی که در میان مردم و نخبگان در تظاهراتی در حمایت از پوتین در روز شنبه حضور داشتند به طرز شگفت آوری کم بود.
در مقابل، پریگوژین در شهر روستوف آن دون که برای مدت کوتاهی آن را اشغال کرده بود هنگام عقب نشینی از سوی مردم تشویق شد. رهبر مزدور واگنر ممکن است کسی نباشد که روزی جانشین پوتین خواهد شد، اما به نظر میرسد با رفتار ستیزه جویانه و صحبتهای مستقیم خود چیزی را ارائه میدهد که بسیاری از روسها آرزوی شنیدن آن را دارند. این حقیقت باقی خواهد ماند حتی اگر پوتین برای حذف او اقدام کند.
پریگوژین که خود را قدرتمندترین جنگجو معرفی میکند توجیه رسمی پوتین برای جنگ را یک دروغ خواند. او گفت که نه اوکراین و نه ناتو هیچ حملهای به روسیه را برنامه ریزی نکرده بودند.
پریگوژین با دلیل رسمی جنگ در تضاد است
تنها یک نکته پس از تحولات آخر هفته قطعی به نظر میرسد: بسیاری از چیزهایی که صرفا چند وقت پیش غیرقابل تصور به نظر میرسیدند اکنون ممکن به نظر میرسد. جهان در مورد پوتین در مورد سیستم او و روسیه چیزهای زیادی یاد گرفته است.
نخست آن که واکنش پوتین به این شورش خشونت آمیز نشان میدهد که او زمانی که احساس میکند به گوشه رینگ رانده شده کاملا مایل به مذاکره است. این کاملا برعکس افسانهای است که او مدتها تبلیغ میکرد که بر اساس آن پوتین سخت گیر خطرناکترین پوتین است. در طول ۱۶ ماه گذشته این تصور که پوتین عملا شکست ناپذیر است در جریان رخدادهای آخر هفته به پایان رسید.
نکته دوم آن که پنجرهای در امپراتوری پوتین گشوده شده است که پیشتر محکم بسته شده بود: روسیه بدون پوتین ناگهان قابل تصور شده است. البته صرفا از لحاظ نظری و مشخص نیست چه زمانی، چگونه یا چه کسی جانشین او خواهد شد. پوتین تمام دوران حکومت خود را صرف این کرده که فقط او میتواند تزار باشد. آن زمان دیگر گذشته است. ایده روسیه بدون او اکنون به ذهنیت شهروندان اش تبدیل شده است و دیگر نمیتوان آن را به راحتی کنار گذاشت. ایده قیام مسلحانه علیه مقامهای روس نیز پس از پایان هفته جاری مطرح شده است.
دیگر نمیتوان این ایده را رد کرد که نامزدی پوتین برای انتخابات ریاست جمهوری مارس آینده مورد بحث و جدل قرار گیرد. با این وجود، حتی اگر کسی در آیندهای قابل پیش بینی فردی جانشین پوتین شود پیش بینی عواقب جنگ روسیه علیه اوکراین دشوار است. ممکن است فردی جانشین پوتین شود که حتی افراطیتر از او فکر میکند، اما هم چنین ممکن است فردی جانشین اش شود که پایان دادن به جنگ را تسهیل کند. در هر حال، رخدادهای آخر هفته گذشته در روسیه در تاریخ ثبت خواهد شد.