گروه ورزشی: هنگامی که اتحادیه ملی بسکتبال ایالات متحده (NBA) برای ادامه گسترش جهانی خود به یک کشور تازه نیاز داشت به امارات متحده عربی روی آورد. امارات متحده عربی مشتاق کمک به برگزاری بازیهای پیش از فصل تیمهای بسکتبال آمریکایی در کشوری با فاصله یک اقیانوس تا آمریکا بود.
به گزارش فرارو به نقل از واشنگتن پست، هنگامی که برگزارکنندگان مسابقات بوکس رویای برگزاری یک مسابقه رویایی بین تایسون فیوری قهرمان سنگین وزن و فرانسیس انگانو ستاره هنرهای رزمی ترکیبی را در سر میپروراندند با عربستان سعودی کشور نفتخیز که در حال بلندپروازیهای بزرگ و برهم زدن قواعد سنتی ورزشی است، وارد شراکت شدند. فیوری میگوید: «آنان (سعودی ها) بازی را در دست میگیرند. ظرف مدت پنج تا ده سال آینده آنان به قطب تمام ورزشها تبدیل خواهند شد. تمام رخدادهای ورزشی بزرگ در عربستان سعودی برگزار خواهد شد».
پولهای کلانی از سراسر جهان وارد میشود زیرا ورزش به یک تجارت بزرگ و تاثیرگذار تبدیل شده است. هجوم پول از خاورمیانه ساختار قدرت ورزشی جهانی را تغییر میدهد و بحثهایی را بر سر منبع تامین مالی برانگیخته است کشورهایی که دارای ذخایر نفت هستند به دلیل نوع رفتارشان در قبال زنان، کارگران، اقلیتها و سایر گروههای به حاشیه رانده شده مورد انتقاد قرار میگیرند.
در مورد عربستان سعودی با ارتباط آن با حملات ۱۱ سپتامبر و ترور «جمال خاشقجی» یکی از همکاران واشنگتن پست در سال ۲۰۱۸ میلادی، این ناراحتی تعمیق یافته است. با این وجود، لیگ ها، تیمها و ورزشکاران به طور فزایندهای با پول مشکل پیدا میکنند که منجر به سرمایه گذاری، نفوذ و توسعه زیرساختها از سوی کشورهای ثروتمند میشود. نتیجه این وضعیت همسویی مجدد جهانی منابع و قدرت ورزشی است که صرفا در آستانه شتاب گرفتن قرار دارد.
«سایمون چادویک» استاد ورزش و اقتصاد ژئوپولیتیک در مدرسه بازرگانی اسکما در پاریس میگوید: «آنچه که ما اکنون شروع به دیدن آن کردهایم تلاقی جغرافیا و سیاست و اقتصاد است که ورزش را شکل میدهد. آن چه که کشورها در تلاش هستند انجام دهند آن است که هویت بسازند، به گردآوری و تجمیع قدرت بپردازند آن قدرت را به نمایش بگذارند و از طریق ورزش اعمال نفوذ کنند».
در حالی که منطقه از درگیریها در غزه به خود میلرزد افزایش سرمایهگذاریهای ورزشی ادامه یافته و خللی در آن وارد نشده است. NBA و هم چنین UFC بزرگترین سازمان برگزارکننده مسابقات رزمی ترکیبی و میزبان بهترین رقابتهای این رشته در جهان، ماه گذشته رویدادهایی را در امارات برگزار کردند و سعودیها یک تورنمنت تنیس در ریاض برگزار کردند.
ستارههای تنیس نواک جوکوویچ و کارلوس آلکاراز توافق کردند که ماه آینده در یک مسابقهای در عربستان سعودی به مصاف یکدیگر بروند و یو اف سی اعلام کرد قصد دارد سال آینده در آنجا مبارزه برگزار کند. با این وجود، مهمتر از همه عقب نشینی استرالیا از روند نامزدی فیفا است و آن که عربستان سعودی اکنون تنها کشوری است که به دنبال میزبانی جام جهانی ۲۰۳۴ است که بزرگترین کودتای ورزشی آن کشور تا به امروز قلمداد میشود.
سیل پولهای جدید فرصتهای تجاری جدیدی ایجاد میکنند و به ثبات لیگها و تیمها کمک میکند اما بحثهای داغی را درباره انگیزههای کشورها برانگیخته است.
در حالی که کشورهای حاشیه خلیج فارس با انتقادهایی چون تلاش در جهت شستشوی ورزشی (استفاده از میزبانی رخدادهای ورزشی برای نشان دادن وجههای مثبت از کشور خود) یا استفاده از ورزش برای انحراف افکار عمومی نسبت به موضوع حقوق بشر در آن کشورها مواجه شدهاند بسیاری از کارشناسان میگویند که انگیزههایی متفاوتتر پشت تحرکات اخیر وجود دارند: تنوع بخشیدن به سرمایهگذاری ها، ترویج گردشگری، تشویق سلامت عمومی و بله بهبود شهرت خود در صحنه جهانی. با این وجود، مقامهای مسئول در سراسر عرصه ورزش و درون دولت امریکا بیم آن را دارند که پیامدهای کامل پذیرش پول نفت به ظاهر نامحدود به طور کامل درک نشده باشد.
سناتور «ریچارد بلومنتال» که رهبری تحقیقات کنگره در مورد اتحاد مسابقات قهرمانی تور یا PGA Tour یک تور گلف با صندوق سرمایهگذاری عمومی عربستان سعودی را بر عهده دارد اخیرا در مصاحبهای گفته بود: «فکر میکنم ارزش این را دارد که بپرسیم: چنین روندی به چه معناست و پیامدهای احتمالی آن چه خواهد بود»؟
عربستان سعودی به شدت از ورزشکاران برجسته استقبال میکنند. طبق گزارشها عربستان سعودی بیش از ۷۰۰ میلیون دلار به «تایگر وودز» گلف باز امریکایی برای پیوستن به LIV Golf متعلق به عربستان سعودی پیشنهاد کرده در حالی که گزارشها نشان میدهند «کریستیانو رونالدو» ستاره فوتبال برای بازی در لیگ حرفهای عربستان سعودی سالانه ۲۲۰ میلیون دلار کسب میکند.
«لبرون جیمز» ستاره بسکتبال در ماه ژوئیه(تیر) در شبکههای اجتماعی به شوخی گفت اگر عربستان سعودی با نمایندگاناش برای انعقاد قرارداد یکساله تماس بگیرد مانند فارست گامپ برای رفتن به عربستان سعودی خواهد دوید و سپس در ماه سپتامبر(شهریور) به ریاض رفت جایی که او و نماینده مسئولاش با وزیر فرهنگ عربستان سعودی عکس سلفی گرفتند.
در پی جام جهانی سال گذشته در قطر کشورهای حاشیه خلیج فارس نیز به طور فزایندهای مشتاق میزبانی برخی از بزرگترین رویدادهای ورزشی جهان از جمله مسابقات قهرمانی جهان، رویدادهای دوچرخه سواری و مسابقات فرمول یک و هم چنین نامزدی برای المپیک تابستانی سال آینده هستند که در مورد آخری رقابت میان ریاض و دوحه در جریان است.
آن کشورها صرفا شناخته شدهترین تیمهای فوتبال باشگاهی جهان از پاری سن ژرمن (خرید از سوی قطر)، منچسترسیتی (خرید توسط امارات متحده عربی) و نیوکاسل یونایتد (خرید توسط عربستان سعودی) را برای تصاحب هدف قرار ندادهاند، بلکه در فکر تصاحب کل لیگهای ورزشی هستند. عربستان سعودی تلاش کرده فراتر از ورزش گلف فرمول یک ورلد رسلینگ اینترتینمنت (WWE) به عنوان رسانه جمعی شرکت حرفهای کشتی کچ امریکایی و beIN Sports پخش کننده قطری مسابقات ورزشی را خریداری نماید. در این عرصه عربستان سعودی قصد دارد میزبان مسابقات گلف زنان و تورهای تنیس مردان و زنان نیز باشد.
موج پولهای شیخنشینهای خلیج فارس اخیرا امریکا را درنوردیده است. اداره سرمایهگذاری قطر حدود ۲۰۰ میلیون دلار را برای مالکیت درصد کمی از سهام Leonsis’s Monumental Sports که برگزاری بازیهای ورزشی مانند بازیهای بسکتبال NBA را برعهده دارد تخصیص داده است. باشگاه فوتبال نیویورک سیتی اکنون تحت کنترل شیخ «منصور بن زاید آل نهیان» یکی از اعضای خاندان سلطنتی ابوظبی است.
شرکتهای خاورمیانه نیز در حال سرمایهگذاری به ورزش آمریکا هستند و آرامکوی عربستان سعودی (در فرمول یک)، قطر ایرویز (NBA)، و شرکت هواپیمایی امارات (در تنیس آزاد امریکا) سرمایهگذاری کرده و از تیمها و رویدادهای بزرگ حمایت مالی به عمل میآورند. بر اساس ارزیابی موسسه Sovereign Wealth Fund بیش از ۴.۵ میلیارد دلار در سه سال گذشته توسط صندوقهای ثروت دولتی منطقه به عرصه ورزشی اختصاص داده شده اند.
افراد آشنا با حوزه اقتصاد و ژئوپولیتیک ورزش میگویند این تازه آغاز راه است. زمانی که NBA و لیگ ملی هاکی روی یخ مردان امریکا (NHL) به سرمایهگذاری قطریها چراغ مثبت نشان دادند تحلیلگران و سهامداران کلیدی گفتند که این حرکت نشان دهنده عصر جدیدی از سرمایهگذاری خارجی است و آنان پیش بینی میکنند که پول نفت هم چنان آزادانه به ورزش آمریکا سرازیر شود. لیگ ملی فوتبال امریکا یا NFL تنها لیگ بزرگ آن کشور است که هنوز سرمایهگذاری خارجی را ممنوع کرده اگرچه یک کمیته ویژه بررسی تغییرات احتمالی در قوانین سخت گیرانه مالکیت آن را آغاز کرده است.
استفاده از ورزش برای کسب قدرت یا نمایش خود در صحنه جهانی برای یک کشور غیرعادی نیست و انجام این کار به رژیمهای خاورمیانه نیز محدود نمیشود. برای چندین دهه اروپا و آمریکای شمالی مراکز اصلی قدرت در ورزش بودند. آنجا بود که رخدادهای ورزشی برگزار میشدند، تدوین قوانین صورت میگرفت، سازماندهیها صورت گرفته بودند و پول به دست میآمد. ظهور آژانسهای آزاد، قراردادهای حق پخش تلویزیونی رخدادهای ورزشی و فرصتهای حمایت مالی ایالات متحده را بیشتر به خط مقدم رساند.
بازیهای تابستانی لس آنجلس ۱۹۸۴ میلادی که به شدت به دلارهای شرکتهای خصوصی متکی بود هنوز به عنوان موفقترین المپیک از نظر مالی قلمداد میشود و طرحی برای رویدادهای بزرگ ورزشی ارائه داد. بازیهای تابستانی ۱۹۸۸ سئول زمینه را برای رشد ورزش در آسیا فراهم کرد و نام تجاری کره جنوبی را برای بیشتر کشورهای غربی تغییر داد و چین را برای میزبانی بازیهای المپیک تشویق کرد.
جهانی شدن و تجارت آزاد درهای سراسر جهان را گشود. راه اندازی لیگ برتر بریتانیا در سال ۱۹۹۲ میلادی مدل کسب و کار فوتبال را تغییر داد و به آن اجازه داد در مورد قراردادهای پخش و حمایت مالی خود مذاکره کند و روشن سازد که منافع تجاری باعث هدایت ورزش در همه سطوح میشود.
گانیس میگوید: «ورزش به یک دارایی قابل سرمایهگذاری مانند املاک و مستغلات، مانند سهام و اوراق قرضه تبدیل شده و طبقه صاحب آن دارایی رشد خواهد کرد».
چادویک میگوید اکنون در سومین مرحله تحول ورزشی جهان قرار داریم. مرحلهای که در آن کشورها به طور فزایندهای از ورزش همراه با رونق رسانههای دیجیتال بهعنوان ابزاری برای دستیابی به اهداف سیاسی گستردهتر استفاده میکنند. در این مرحله کشورهای غربی بیشتری به این موضوع علاقه نشان خواهند داد.
با کاهش بودجه ورزش در سراسر جهان به ویژه در اروپا میزبانان سنتی کمتر قادر به برگزاری رویدادهای پرهزینه مانند المپیک هستند در نتیجه کشورهای خاورمیانه برای پول خرج کردن وارد این بازار شده اند. چادویک میگوید: «در زمانی که اروپا از نظر اقتصادی با مشکل مواجه است و رابطه خود با ورزش را زیر سوال میبرد دیگران موضع متفاوتی اتخاذ میکنند».
همزمان با آن که عربستان سعودی، امارات متحده عربی و قطر به دنبال تنوع بخشیدن به اقتصاد خود هستند به طور فزایندهای به ورزش به عنوان یک جریان درآمد جدید روی آورده اند. در سرتاسر منطقه پول نفت در حال تغییر چشمانداز ورزش است و هجوم نقدینگی را برای تقویت ورزشهایی مانند گلف، تنیس، موتورسواری و فوتبال فراهم میکند.
امارات متحده عربی اولین کشوری بود که با تمرکز بر حمل و نقل، لجستیک و در نهایت گردشگری طرحی را برای حذف درآمدهای نفتی آغاز کرد. تلاشهای اولیه آن کشور عمدتا بر روی تنیس، فرمول یک و دوچرخه سواری متمرکز بود. سپس قطر از راه رسید که در سال ۲۰۰۹ میلادی کمیته پیشنهادی جام جهانی را تشکیل داد و یک سال بعد علیرغم رسوایی مرتبط رشوه خواری و سایر جنجالها میزبان مسابقات فوتبال بود.
آن مسابقات توجه جهان را به این کشور کوچک شبه جزیرهای ۲.۷ میلیون نفری تقریبا با جمعیتی معادل جمعیت شیکاگو جلب کرد. جام جهانی قطر توانست عربستان سعودی همسایه آن کشور که تا سال ۲۰۱۶ میلادی علاقه چندان به ورزش از خود نشان نداده بود را بیدار کند.
عربستان سعودی در سال ۱۹۸۰ میلادی اولین کشوری بود که با حضور خود در فرمول یک سروصدا به پا کرد. پس از بیش از دو دهه فعالیت ورزشی اندک سعودیها اخیرا در ورزشهای رزمی، گلف، تنیس و فرمول یک سرمایهگذاری کرده اند.
چادویک میگوید: «آن چه اخیرا از سوی کشورهای عربی حوزه خلیج فارس میبینیم نسخه برداری از روی دست یکدیگر است. آن چه ابوظبی انجام میدهد توسط قطر نسخه برداری شده و پس از آن عربستان سعودی وارد عمل میشود».
طبق تازهترین گزارش عمومی صندوق سرمایهگذاری عمومی عربستان سعودی که بیش از ۸۰ شرکت راه اندازی کرده و در دههها شرکت دیگر سرمایهگذاری کرده کمتر از ۲ درصد از سرمایهگذاریهای خود را به سوی ورزش سوق داده است. با این وجود، آن صندوق ۲ میلیارد دلار برای راه اندازی گلف LIV خرج کرده و آماده است میلیاردها دلار دیگر را برای مشارکت جدید خود با تور PGA صرف کند.
عربستان سعودی فعالانه در تلاش است تا لیگ حرفهای عربستان را به رقیبی با لیگهای برتر دیگر کشورهای جهان تبدیل کند. باشگاههای سعودی با حمایت پادشاهی آن کشور و صندوق سرمایهگذاری عمومی عربستان ۹۵۷ میلیون دلار در فصل نقل و انتقالات تابستانی ۲۰۲۳ خرج کردند تا بهترین بازیکنان جهان را جذب کنند. در مجموع، لیگ حرفهای عربستان ۹۴ بازیکن خارجی از جمله ستارههایی چون نیمار، کریم بنزما و الکساندر میتروویچ را خریداری کرده است.
«مایکل گلدمن» استاد مدیریت ورزشی در دانشگاه سانفرانسیسکو میگوید این تنها کشورهای ثروتمند عربی نیستند که برای نشان دادن وجههای مثبت از خود به سرمایهگذاری در ورزش و میزبانی رخدادهای ورزشی روی میآورند.
او میگوید: «ایالات متحده میزبان مشترک جام جهانی ۲۰۲۶ خواهد بود و از بازیهای المپیک تابستانی ۲۰۲۸ در لس آنجلس استقبال خواهد کرد زیرا میخواهد افکار عمومی بسیاری از کشورهای جهان توجهشان از سیاستهای مورد انتقاد درباره اسلحه آن کشور، تیراندازیهای دسته جمعی، مشکلات انتخاباتی، خشونت پلیس، بیخانمانی، فساد شرکتها و دسترسی غیر منصفانه شهروندان امریکایی به مراقبتهای پزشکی منحرف شود». او میافزاید: «می توان پرسید آمریکا یا اروپا که هستند که بخواهند تعیین کند بقیه جهان چگونه باید عمل کنند؟ میدانید، جهان غرب تنها حدود ۱۵۰ سال است که در راس کار بوده است. پیش از آن، سایر نقاط جهان برای مدت زمان طولانیتری در راس کار بودند».
علاوه بر این، کارشناسان میگویند هدف کشورهای خاورمیانه از سرمایهگذاری در حوزه ورزش صرفا منحرف کردن افکار عمومی نسبت به حقوق بشر در آن کشورها نیست بلکه از ترویج ورزش برای تقویت بهداشت عمومی استفاده میکنند جایی که نرخ چاقی به طور قابل توجهی بالاتر از بسیاری از کشورهای جهان است و نتیجه یک مطالعه نشان میدهد که از هر ۳ نفر در خاورمیانه ۱ نفر دچار اضافه وزن است.
هم چنین، نگاهی به جمعیت کشورهای منطقه نیز موقعیت آنان را برای میزبانی از رخدادهای ورزشی و سرمایهگذاری در حوزه ورزش تقویت میکند. در امارات نزدیک به ۷۰ درصد از جمعیت را مردان تشکیل میدهند. در عربستان سعودی بیش از ۶۳ درصد جمعیت ۳۰ سال سن دارند یا در سنین پایینتری به سر میبرند. در قطر مهاجران نزدیک به ۹۰ درصد جمعیت را تشکیل میدهند. در نتیجه، در آن کشورها جمعیتی جوان و مشتاق ورزش وجود دارد.