به روز شده در ۱۴۰۳/۰۹/۰۶ - ۲۲:۲۶
 
۰
تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۳/۲۳ ساعت ۱۲:۱۰
کد مطلب : ۴۵۰۱۱

مردی که در راه موسیقی سینه‌خیز رفت

گره فرهنگ و هنر: 23 خرداد ماه مصادف با تولد مردی با خلق ملودی‌های ماندگار است که 8 سالی می‌شود، دیگر نت‌هایش گوشمان را نوازش نمی‌کند.
مردی که در راه موسیقی سینه‌خیز رفت
بابک بیات در سال ۱۳۲۵ در شهر تهران به دنیا آمد و از سن ۱۹ سالگی در اپرای تهران و زیر نظر اولین و ثمین باغچه‌بان و نصرت‌الله زابلی با موسیقی کلاسیک و جهانی آشنا شد و در حدود پنج سال همکاری خود را با این اپرا ادامه داد. او سازنده‌ی موسیقی متن فیلم‌های «عروسی خوبان»، «شاید وقتی دیگر» و «مسافران» و ده‌ها فیلم دیگر است که در سینمای ایران ماندگار شدند. خودش می‌گفت: «بیش از 18 سال سینه‌خیز در این حرفه حرکت کردم، موسیقی فیلم ساختم و با عشق و علاقه کارم را ادامه دادم و اگر صورت هزینه‌های و دستمزد من را در این مدت نگاه کنید، از اینکه یک آهنگ‌ساز با این همه زحمت چنین زندگی می‌کند و درآمد کمی در حد یک کارمند داشته است، خنده‌تان می‌گیرد.»

بیات همواره از حضور جوان‌ها در حرفه‌ ساخت موسیقی فیلم راضی بود اما خود اذعان داشت: «متاسفانه بسیاری از این‌ها از آن حس موسیقایی و تخصص در موسیقی فیلم برخوردار نیستند و فقط آن را یدک می‌کشند و چون کار دیگری بلد نیستند موسیقی فیلم می‌سازند.» او درباره وضعیت ترانه سرایی در ایران نیز می‌گفت: «ترانه، درد مردم یک اجتماع است. مگر یک شاعر می‌تواند از درد مردم و خودش حرف نزند؟ خیلی راحت می‌گویند از درد مردم شعر نگویید. مگر می‌شود در میان مردم بود و از غم و غصه مردم حرف نزد؟»

بیات معتقد بود: «تمامی کارهایم در زمینه موسیقی را دوست ‌دارم ، هم آهنگسازی برای ترانه‌هایی که وسیله‌ای برای ارتباط با اقشار مردم بود و موسیقی فیلم به این دلیل که با کارگردان‌های بزرگی چون بهرام بیضایی، مسعود کیمیایی، واروژ کریم مسیحی و حمید سمندریان کار کردم و موسیقی مجموعه‌های تلویزیونی مانند ولایت عشق و افسانه سلطان و شعبان را ساختم.» این آهنگساز می‌گفت: «زمانی‌که «ولایت عشق» را ساختم بارش‌هایی را در زندگی‌ام به وجود آورد که هیچ چیز و هیچ کس نمی‌تواند آن را عوض کند، حالا اسمش را معجزه یا هر چیز دیگر که می‌خواهند بگذارند.»

بیات،حافظ و سعدی را منبع‌ الهامی برای تمام هنرمندان ایرانی می‌دانست و تاکید داشت: «من از حافظ بسیار الهام گرفته‌ام. وقتی که با شاملو در سوئد زندگی می‌کردیم، من تنها چیزی که از ایشان می‌خواستم این بود که حافظ را برای من آنالیز کند. حافظ را از دید دانشمندان مختلف آنالیز می‌کرد و با من در خصوص آن بحث و گفت‌وگو می‌کرد. دنیای سعدی و حافظ و مولانا، آنقدر گسترده است که آدم هر چه درباره‌شان بداند باز هم کم است. خداشناسی و عرفان حافظ و مولانا چیزی نیست که ما حتی بتوانیم به آن نزدیک شویم.»

بابک بیات همیشه از دوستانش مانند محمد اوشال، ایرج جنتی عطایی، خسرو شریف‌پور و مهندس فریدون حمیدی و ... که مشوق او بودند یاد می‌کرد. از دوستیش با ایرج جنتی عطایی و خاطراتشان، از سفرش با احمد شاملو به کشور سوئد که موسیقی‌اش صدای شاملو را در شب‌های شعر در کنسرت هوست و چند جای دیگر همراهی می‌کرد و از خاطراتش با نصرت رحمانی می‌گفت: «زندگی بازیست، ما خود صحنه می‌سازیم تا بازیگر بازیچه‌های دیگران باشیم، وای زین برد روان فرسای، من بازیگر بازیچه‌های دیگران بودم، گرچه می‌دانستم این افسانه را از پیش، زندگی بازیست.» و زمزمه می‌کرد شاملو را که: «همه لرزش دست و دلم، از آن بود که عشق پناهی گردد، پروازی نه، گریزگاهی گردد، آی عشق آی عشق چهره آبیت پیدا نیست.» بابک بیات آهنگساز بیش از صد فیلم سینمای ایران ساعت 8 صبح یک‌شنبه پنجم آذر سال 85 از دنیا رفت.
مرجع : ايسنا