گروه اقتصادی: ایران در حالی سال نو را آغاز کرد و قدم به سال ۱۴۰۳ گذاشت که روزهای سختی را شهروندانش در حوزه معیشت و اقتصاد از سر گذراندند. بحرانهای پیاپی اقتصادی در ترکیب با افزایش قیمت ارز و طلا و مسکن و خودرو چنان ضربات پیاپی بر پیکر نیمه جان اقتصاد ایران بود.
به گزارش اقتصاد24،مجموع این عوامل باعث شد به سراغ وحید شقاقی شهری، عضو هیات علمی دانشگاه خوارزمی و کارشناس مسائل اقتصادی برویم و نظرات وی را درباره مهمترین چالشهای دولت سیزدهم در سال ۱۴۰۳ جویا شویم.
* ۳۰ ماه از آغاز به کار دولت رییسی میگذرد. سال ۱۴۰۳ نیز چند روزی است آغاز شده است. اگر بخواهید به دولت ابراهیم رئیسی در بحث مباحث اقتصادی بپردازید، عملکرد آن را چطور ارزیابی میکنید؟
- اولین اقدام دولت رئیسی در حوزه سیاست خارجی را شاید بتوان این مساله عنوان کرد که سعی داشت بحرانهایی را که بین ایران و عربستان وجود داشت به نوعی حل کند و یا حداقل به صورت شکلی به سمت حل این بحرانها و اختلافات پیش رفت. در مرحلههای بعدی نیز دولت رئیسی همین مساله را ادامه داد و به سراغ موضوع الحاق ایران به بریکس رفتند.
مبحث پیوستن به پیمان شانگهای نیز که از دوران ریاست جمهوری روحانی آغاز شده بود بالاخره نهایی شد. همچنین در ادامه دولت رئیسی تلاشهایی را برای آزادسازی دلارهای بلوکه شده ایران در کره جنوبی آغاز کرد. دولت رئیسی حتی سراغ دلارهای مسدودی ایران در عراق نیز رفت.
کما اینکه در حوزه برجام نیز به نظرم دولت رئیسی تلاش خود را کرد، ولی مخالفتهایی از طیف خود دولت وجود داشت و این یعنی که حامیان دولت خودشان در این مورد به دولت رئیسی نیز رحم نکردند و در نتیجه طرف مقابل نیز روند اطمینان بخشی را شاهد نبود. البته اتفاقهای دیگری هم افتاد. جنگ اوکراین و روسیه و تنشی که در این حوزه ایجاد شد و دو سال است ادامه دارد نیز قطعا بی تاثیر نبوده است چرا که بهنحوی پای ایران را نیز در حوزه پهپادها به این جنگ کشانده است.البته ایران منکر این مساله شد، اما طرفهای غربی همچنان این بحث را دنبال کرده و میکنند. در مجموع همه این عوامل نیز بحث برجام عملا بهنحوی مسکوت ماند، اما تلاش برای تنش زدایی در دیگر حوزهها ادامه پیدا کرد.
در راستای همین رفتارها دستکم ما آرامشی را تا نیمه اول سال ۱۴۰۲ در حوزه بازارهای اصلی سرمایه کشور شاهد بودیم. البته دلار افزایشهای قیمتی داشت، ولی این افزایش در ماههای اول یک روند نسبی و با ثبات را داشت.
اما همزمان با بحث تشدید ناآرامیهایی در خاورمیانه و بالاخص بحث جنگ غزه پس از روز ۷ اکتبر بود که، تا حدود زیادی ناگهان اثرگذاری نوسانهای قیمت دلار در بازار آزاد افزایش پیدا کرد.هر چند به دلیل عدم دخالت مستقیم ایران در این مساله و تلاش برای دور نگه داشتن کشور از آتش مستقیم تنشها، در ابتدا واکنش بازار سریع و فوری نبود و عملا چندان اثر زیادی نگذاشت؛ اما هر چقدر به ماههای پایانی سال ۱۴۰۲ نزدیکتر شدیم، بحث نااطمینانیها و پیشبینی ناپذیری اقتصاد ایران، خودش را به وضوح در بازار نشان داد.
بالاخص در دو حوزه، مساله خیلی مهم و فراگیر شده است. یکی از بعد تشدید ناترازیهای اقتصاد کلان است که بهشدت این ناترازیها بر دولت و منابع مالی دولت فشار میآورد. مانند ناترازی برق، ناترازی آب، ناترازی صندوقهای بازنشستگی، ناترازی بنزین، ناترازی گاز. حتی خروج سرمایه و ناترازی حساب سرمایه در کشور به وضوح در کشور تنش آفرین شده است.
ناترازی سرمایه در ایران به بیش از ۱۵ میلیارد دلار کسری رسیده است
آخرین عددهایی که اخیرا میدیدم، نشان میداد که حساب سرمایه اکنون، ۱۵ میلیارد دلار کسری دارد. این حساب سرمایه ما که چند سال پیش تقریبا نزدیک به تراز بود و حتی در سال ۹۷-۹۸ نیز تقریبا تراز بود، اما اکنون شاهد هستیم که هر سال چند میلیارد دلار به این ناترازی افزوده شده است. اکنون نیز ناترازی سرمایه در ایران به بیش از ۱۵ میلیارد دلار کسری رسیده است. خروج سرمایه از کشور هم تشدید شده است.
مشکل بعد، بحث مسائل اقتصادی داخلی است و آن هم ناترازیهای اقتصاد کلان و بلاتکلیفی دولت در مواجهه با این ناترازیها است. همچنان دولت، هیچ مواجهه مشخص و دقیق و روشنی را برای حل ناترازیهای اقتصاد کلان ارائه نداده است. تقریبا تیم اقتصادی دولت، هم بلاتکلیف است و هم برنامه مشخصی ندارد و هم بهنظرم توان لازم را برای حل این ناترازیها در داخل کشور ندارد.
این ناترازیها در ایران اکنون موتورهای تورمی در اقتصاد ایران هستند. نااطمینانیها را بیشتر میکنند و حتی پیش بینی پذیری در اقتصاد را نیز بهشدت کاهش میدهند. این یک مساله داخلی در اقتصاد است.اما در کنار مساله داخلی، بحث تشدید بحرانهای بین المللی نیز شروع شده است. مهمترین مسالهای که از سوی نظام بین الملل برای ایران بهعنوان نااطمینانی مطرح است، بحث انتخابات آمریکاست.
* یعنی بازگشت ترامپ را یک بحران برای اقتصاد ایران میدانید؟
- بله و اساسا این شدیدترین روی نااطمینانی اقتصادی شاید در جهان است. حتی در اروپا دیدم که از ۴۸ اقتصاددان برتر نظرخواهی کردند. نتیجه نظرخواهی آنها خیلی جالب بود. این ۴۸ اقتصاددان عنوان کردند از بین ۱۰ تکانه و نااطمینانی برای اروپا، خود پدیده ترامپ، سومین تکانه و نااطمینانی است؛ یعنی تازه اروپایی که با آمریکاییها روابط اقتصادی دارد و روابط حسنهای دارد، ترامپ را سومین نااطمینانی و تکانه و شوک برای اروپا قلمداد کردند.
برای خود اقتصاد ایران که تجربه منفی کمپین فشار بزرگ را در سال ۹۷ داریم اکنون هر چقدر بحث انتخابات آمریکا نزدیکتر شود، موضوع نااطمینانیهای اقتصادی بیشتر خواهد شد. با کاندیداتوری ترامپ از سوی حزب جمهوری خواهان، طبیعتا نااطمینانیها خیلی بیشتر هم خواهد شد.
از سوی دیگر شرایط بایدن نیز خوب نیست. همچنین دونالد ترامپ نیز در همین دو سه مصاحبه اخیری که داشتند، شنیدم که مجدد به ایران تاختند و بحث آغاز کمپین فشار بزرگ را مطرح کردند. پس اکنون دو مساله اصلی در مساله اقتصاد داریم؛ یکی بحث تشدید ناترازیهای اقتصاد کلان و یکی هم نااطمینانیهای حاصل از انتخابات آمریکا را در پیش رو داریم.هر دو این مسائل نیز بر شدت نااطمینانی اقتصاد ایران افزوده است و موتور انتظارات تورمی را دوباره روشن کرده است. تقریبا شاهد بودیم که در هفتههای اخیر، دلاری که پنج شش ماه بود که در ۵۰ هزار تومان جا خوش کرده بود، دوباره افزایش پیدا کرد.
۷ ناترازی اصلی و شدید اقتصاد ایران
** یعنی بحران ناترازی در حوزه انرژی یکی از اصلیترین بحرانهای اقتصاد ایران در سال ۱۴۰۳ خواهد بود؟
- بله عملا میخواهم بگویم سال ۱۴۰۳، سال پرتنش و سختی برای اقتصاد ایران خواهد بود. از یک طرف در سال ۱۴۰۳ شاهد تشدید ناترازی در اقتصاد کلان در ایران خواهیم بود و در واقع ۷ ناترازی اصلی را در اقتصاد ایران تجربه خواهیم کرد و آن هفت ناترازی اقتصاد کلان واقعا ناترازهای سختی است و شامل ناترازی آب، برق، گاز، بنزین، صندوقهای بازنشستگی، حساب سرمایه و فرونشست زمین میشود؛ این ۷ ناترازی شدیدی است که اقتصاد ایران پیش روی خود دارد.
اخیرا نیز دیدم که کسریهای تجاری غیر نفتی هم رخ داده است، یعنی ما در سال ۱۴۰۲ بیش از ۱۰ میلیارد دلار کسری تجاری غیر نفتی را شاهد بودیم. این یک مسئله جدی است. مساله دیگر اینکه دولت هم برنامه روشن و مشخصی برای کنترل و مهار ناترازیهای اقتصاد ایران ندارد. تیم اقتصادی دولت پایین و بانک مرکزی سردرگم است و مواجهه مشخص و عقلانی با این مسائل ندارد.
۱۴۰۳ ، سال سخت اقتصاد ایران
از سوی دیگر به مسائل بینالمللی هم اشاره کردم؛ بالاخص در حوزه بحث انتخابات آمریکا و تنشهایی که الان در منطقه هم وجود دارد. همه این موارد موتور انتظارات تورمی را روشن کرده است. پیش بینی همین هم میشد که تقریبا سال ۱۴۰۳ سال سختی برای اقتصاد ایران داشته باشیم. آزمون واقعی دولت رئیسی، عملا همین سال ۱۴۰۳ خواهد بود.
* در واقع شما مهمترین و اصلیترین خطر اقتصاد ایران را فارغ از تحریمها و FAFT دقیقا خود شخص ترامپ و انتخابات آمریکا میدانید.
- ببینید من چند مساله را گفتم. در مسائل بین المللی، انتخابات آمریکا برای اقتصاد ایران مهم است، ولی مهمتر از آن مساله، بحث ناترازیهای اقتصاد کلان است. یعنی من، مهمتر از خود بحث نااطمینانیهای بین المللی، بحث نااطمینانیهایی میدانم که در داخل اقتصاد ایران وجود دارد. آن هم شدت گرفتن ناترازیهای اقتصاد کلان است.
این ناترازیهای اقتصاد کلان کاملا در کسری بودجه، در دولت و در منابع مالی دولت، فشار وارد میکند.
اصلاحاتی هم شروع نشده و دولت هم سردرگم است. این موارد ناترازیهایی است که هر کدام بهتنهایی میتواند باعث تورم بالا در اقتصاد ایران باشد و هر کدام بهتنهایی میتواند قدرت تورمزایی بالا داشته باشد. چه برسد به این که ۷-۸ مورد با هم شدت گرفته است. بهنظرم سطح ناترازیهای اقتصاد کلان، خیلی بیشتر است.
چه کسی از باد میترسد؟ کسی که خانهاش ضعیفتر باشد. چه کسی از باران نگران است؟ کسی که سقف خانهاش مشکل داشته باشد. اگر ناترازیهای اقتصاد کلان را میتوانستیم کنترل کنیم، قطعا نااطمینانیهای بیرونی، میتوانست سهم کمتری داشته باشد. اما ناترازیهای اقتصاد کلان ما واقعا شرایط خیلی سختی ایجاد کرده است.
طبیعتا نااطمینانیهای بیرونی میتواند بر تنش داخلی، در حوزه متغیرهای اقتصادی اضافه کند. مهمترینش هم همین اول از قیمت دلار شروع میشود که خود این تسری پیدا میکند به قیمت سایر کالاها و خدمات و داراییها.
احتمالا در سال ۱۴۰۳ حداقل ابتدای سال شاهد تورمی از کانال همین افزایش ۱۰ هزار تومان قیمت دلار باشیم که در یک ماهه اخیر دوباره اتفاق افتاده است.
** اگر میتوانستید برای سال ۱۴۰۳ به دولت توصیهای کنید، چه بود؟
- من چند توصیه دلسوزانه برای دولت دارم. اولین توصیه من این است که حداقل برای ناترازیهای اقتصاد کلان، باید برنامه داشته باشد. متاسفانه دولت برنامهای برای مدیریت و کنترل هفت ناترازی اقتصاد کلان ندارد.
دولت رئیسی دولتی بی برنامه است
موضوع دوم این است که دولت در حوزه بحث مدیریت انتظارات تورمی هم هنوز برنامهای ندارد. سومین مسئله این است که بحث حکمرانی ریال، بحث بسیار مهمی است که باید برای آن تدبیر داشت. پس اگر بخواهم توصیه داشته باشم، یک، دولت باید برای مواجهه و کنترل ناترازیهای اقتصاد کلان برنامه داشته باشد. توصیه دوم این است که دولت باید برنامه روشنی برای تامین منابع مالی داخلی و خارجی داشته باشد، چون مواجهه با ناترازیها نیاز به منابع مالی دارد. توصیه سوم، تقویت حکمرانی ریال و مدیریت ریال در داخل اقتصاد ایران است.
موضوع چهارم بحث خود مدیریت انتظارات تورمی است و ابزارهایی که دولت میتواند در اختیار بگیرید برای مدیریت انتظارات تورمی در اقتصاد ایران.این موارد بهنظرم هر کدام مهم است. دولت باید برنامهاش را حداقل داشته باشد و اصلاحاتی را آغاز کند که امید را به درون اقتصاد ایران تزریق کند تا مردم ایران متوجه شوند دولت آقای رئیسی برای کنترل ناترازیها برنامه دارد.
این ناترازیها را اگر رها کنیم، هر کدام قدرت تورمزایی بسیار بسیار بالایی دارند. حل این معضلات نیز به هم سیاستهای قیمتی نیاز دارد، هم سیاستهای غیر قیمتی و هم منابع مالی میخواهد. اما دولت هنوز در حوزه بحث مواجهه با ناترازیهای اقتصاد کلان، بلاتکلیف است. این موارد هر روز فشار سنگینی بر دولت وارد میکند و هم کسری بودجه را تشدید میکند، و هم فشار سنگینی بر بانک مرکزی میآورد و منابع بانکها را نابود میکند. در نتیجه این وضعیت نیز ارز بیشتری در اثر این ناترازیها از اقتصاد ایران خارج میشود.