گروه سیاسی: پروژه خالص سازی که طی چند سال اخیر با شدت در فضای سیاسی مشهود بود چند ماهی ست که به دانشگاهها نیز رسیده است. معاون وزیر علوم در دولت اصلاحات معتقد است که نتیجهی این سیاست یک دانشگاهی است که پیشرو و عقل جامعه نخواهد بود.
به گزارش انتخاب، غلامرضا ظریفیان، درباره رفتارهای سخت گیرانه در گزینشهای عقیدتی و سیاسی دانشگاهها گفت: سیاست خالص سازی که یک سیاست عمومی این دولت است و در بخشهای مختلف در حال اعمال است، مشمول بخش آموزشی هم شده است.در آموزش و پرورش و آموزش عالی شاهد این خالص سازی هستیم. در نگاه آنها دانشگاه را باید با یک برنامه اداره کرد و دانشگاه محل اجتماع کسانی باشد که بیانگر رویهها و سیاستهای رسمی باشند. در حالیکه اساس و بنیاد دانشگاه و محلهای آموزشی پرسشگری است و پاسخ علمی است؛ بنابراین بر این اساس سیاست خالص سازی در اشکال مختلف در حال وقوع است و نقش اساسی را در گزینش اساتید بازی میکنند.
وی در ادامه در رابطه با تغییر رویکرد گزینشها از گزینش علمی به گزینش سیاسی با رویکرد خالص سازی بیان کرد: این سنت از دیرباز وجود داشت که صلاحیتهای علمی یک استاد نقش اصلی را در گزینش بازی میکرد این صلاحیت توسط گروه علمی دانشگاه سنجش میکرد، نهایتا یک گزینش علمی به جای عقیدتی وجود داشت. فرد باید از صلاحیتهای عمومی لازم مانند صلاحیت مالی، اخلاقی و عرفی برخوردار باشد.
از یک زمان به بعد این نگاه عوض شد و ما با سیاست یکسان سازی و گزینش سیاسی و عقیدتی به جای علمی مواجه شدیم. عمدتا این گزینشها در دانشگاه هم صورت نمیگیرد و اصل آن هم در وزارت علوم نیست و در شورای انقلاب فرهنگی آن را پیگیری کردند. نقش دانشگاه در این رویه کاملا کاهش پیدا کرد.
سیاست خالص سازی در اشکال مختلف در حال اجراست و بسیاری از اساتید صاحب نظر و خوش نام را در وزارت علوم و وزارت بهداشت به میزانی که امکان داشتند، تعدیل کردند. بخشی از نیروهای توانمند و خوشفکر را کنار زدند و با این نگاه سیاست خالص سازی جریان دارد.
معاون وزیر علوم در دولت اصلاحات، در رابطه با شاخصهای دانشگاه مطلوب اظهار داشت: دانشگاه در تمام جهان چند شاخص دارد، مثلا انسان به این دلیل انسان است که دارای اندیشه است و اگر این ویژگی را از انسان بگیرید دیگر انسان نیست. دانشگاه هم چند اصل بنیادین دارد که به این اعتبار دانشگاه نامیده میشود.
اگر این چند اصل را از دانشگاه بگیریم دیگر دانشگاه نیست. اول اصل استقلال دانشگاه است که در تمام دنیا پذیرفته اند که دانشگاه محل تجمع نخبگان است و این تجمع علمی صلاحیت این را دارد که بسیاری از آیین نامهها و ضوابط و شکل استخدام و امتحان و حتی خودگردانی اقتصادی را به خودش محول میکنند.
این استقلال باید به چابکی دانشگاه بینجامد. البته هیچ دانشگاهی در دنیا از توسعه کشور مستقل نیست و نقش کلیدی در توسعه کشور دارد. به میزانی که نقش استقلالی دانشگاه را بگیریم، طبیعیتا دانشگاه از شاخص دانشگاه بودن خارج میشود.
او افزود: دومین مسئله آزادی آکادمیک است؛ دانشگاه باید این آزادی را داشته باشد که پرسشهای بنیادین را در عرصه تخصصی بدون هیچ قیدی دنبال کند. به میزانی که نقش آزادی آکادمیک را از دانشگاه بگیریم و عرصه اندیشه را تنگ کنیم، طبیعتا دانشگاه را از کارکرد ذاتی خود انداخته ایم.
نتیجهی این سیاست یک دانشگاهی است که پیشرو و عقل جامعه نخواهد بود. دانشگاه در این شرایط دیگر مسائل جامعه را متعهدانه دنبال نمیکند. یکی از ویژگیهای دانشگاه آینده پژوهی است. به میزانی که آینده را نمیفهمیم، از کاروان توسعه بشری عقب میمانیم. وقتی دانشگاه نتواند نقش ملی خود را به خوبی ایفا کند، با یک توسعه نامتوازن مواجه میشویم. حاصل توسعه نامتوازن این است که دانشگاه ارزش افزوده اش در اقتصاد کم میشود.
ظریفیان درباره مقایسه دهه شصت و شرایط فعلی در محیط دانشگاهی گفت: مقایسه دهه شصت با امروز اصلا قابل قیاس نیست. آن دوره جامعه انقلاب کرده بود و هر کجای جهان که انقلاب شده وضعیت گذشته با آینده متفاوت شده است. اساسا انقلابها ظرفیتهای بزرگی ایجاد میکنند. روسیه تزاری و کمونیستی از نظر رشد قابل مقایسه نیست. فرانسه قبل و بعد از انقلاب هم قابل مقایسه نیست. انقلابها با وجود آسیبهایی که دارند، منشا تحولات بزرگی هستند.
در عین حال در هنگامهی انقلاب، فضای صفر و یک بر جامعه حاکم است. بعد از انقلاب با بحرانهای جدی رو به رو بوده ایم و مقایسهی آن قابل قیاس با امروز نیست. جامعه امروز ایران انقلاب را پشت سر گذاشته و طبیعی است که الان دوران تثبیت را میگذارنیم، اگر بخواهیم سیاستهای دهه اول را تکرار کنیم، شرایط بسیار سخت میشود.
سیاستهای دانشگاهی امروز باید سیاستهای به بار نشسته باشد که به شاخصهای توسعه بنگرد. ما با یک عقب گرد شدید در فضای دانشگاهی مواجه هستیم که بسیاری از نیروهای خوبمان را که نظام با سختی آنها را جذب کرده بود، از دست دادیم.