گروه سیاسی: حمد بنجاسم آلثانی، نخستوزیر پیشین و معمار سیاست خارجی قطر، در مصاحبهای که در بهمنماه ۱۴۰۰ با روزنامه القبس کویت انجام داد، با تمجید از «بردباری» در سیاست خارجی ایران، آن را به پسته تشبیه کرد.
به گزارش روزنامه شرق، او توضیح داد: وقتی با ایرانیها جلسه داریم، ایرانیها معمولا سخاوتمندانه پذیرایی میکنند و پسته و میوه میآورند. ما معمولا مقداری پسته برمیداشتیم و بهسرعت میشکستیم و میخوردیم؛ اما ایرانیها یک پسته برمیداشتند و آن را خوب نگاه میکردند؛ سپس آن را بهآرامی باز میکردند و میخوردند. این سبک در سیاست آنها نیز وجود دارد.
پاسخ نظامی موفق ایران به تعرض اسرائیل به بخش کنسولی سفارت ایران در سوریه را میتوان زاییده چنین سیاستی توصیف کرد؛ یک تأمل نزدیک به دوهفتهای سبب شد تا یک حمله گسترده، شدید و تأثیرگذار از لحاظ رسانهای شکل بگیرد تا ضمن بازپسگیری اعتبار تضعیفشده ایران از حمله ۷ اکتبر تاکنون، فرصت جدید پیشروی دیپلماسی ایران گشوده شود تا معادلات جدیدی را در خاورمیانه ترسیم کند.
البته این معادله جدید -در صورت موفقیت- در طول زمان تثبیت شده و به مقرره یا خط قرمز جدید در منطقه بدل خواهد شد. این معادله جدید همان قراردادن پایگاههای خارجی ایران در لایه امن است که مدتهاست از سوی اسرائیل، آمریکا و متحدان اروپایی مورد تعرض قرار گرفته و بدون پاسخ میماند.
از سوی دیگر شدت تخریب این حمله طوری تنظیم شد که امکان قربانیپروری - که سیاست همیشگی اسرائیل در مجامع بینالمللی و رسانههاست- و همچنین اجماع جهانی علیه ایران، در زمینه سیاسی، اجتماعی و نظامی میسر نشود. واکنش ایران از دید غریب به اتفاق رسانههای جهان و تحلیلگران برجسته حوزه روابط بینالملل، موفق ارزیابی شد و میتوان ایران را در جایگاه برنده حوادث اخیر تا این لحظه توصیف کرد.
البته واکنش ایران در رسانههای صهیونیستی و اپوزیسیون دارای زاویه ایدئولوژیک با جمهوری اسلامی ایران بالطبع، منفی جلوه داده میشود. با تمام ارزیابی مثبتی که میتوان از دفاع مشروع ایران تا این لحظه داشت، احتمالا دامنهدارشدن تنشها و برگشتن ورق به نفع اسرائیل وجود دارد.
حتی حمله خفیف اصفهان یا حمله به حشدالشعبی که از سوی اسرائیل شکل گرفت هم تأثیری در برهمزدن موازنه ایجادشده نداشته و به تعبیر عضو تندرو کابینه نتانیاهو ضعیف و مضحک ارزیابی میشود؛ البته این در صورتی است که گزارش سیانان مبنی بر اتمام واکنش اسرائیل واقعیت داشته باشد.
اسرائیل پس از واکنش ایران با سه راهحل مواجه بوده است؛ یک واکنش قوی به خاک ایران، واکنش ضعیف به نیروهای نیابتی یا پایگاههای خارجی ایران و در نهایت واکنش نشانندادن. هریک از این سه پاسخ از نقاط ضعف و قوت برخوردار است. واکنش اول بازپسگیری اعتبار از دست رفته نظامی اسرائیل بهعنوان قدرتمندترین ارتش خاورمیانه و درعینحال تزلزل بیشازپیش رابطه اسرائیل و متحدان غربی خود بهویژه آمریکا را در پی خواهد داشت.
این حمله قوی همچنین میتواند با تداوم درگیریها در غزه، تمایل کشورها را برای به رسمیت شناختن کشور مستقل فلسطین افزایش دهد و باید توجه داشت که فاصله زمانی زیادی تا رأیگیری در مجمع عمومی برای شناسایی فلسطین نمانده است. درعینحال نتانیاهو و کابینه در این صورت موفق خواهند شد تا بیش از هر زمان دیگری دیدگاههای افراطی درون اسرائیل را تقویت کرده و از آن در صحنه سیاسی به نفع خود بهره ببرند.
واکنش دوم که از نگاه ژئوپلیتیک، آن را میتوان سودمندترین راهبرد احتمالی اسرائیل دانست، ضمن ارضای بخشی از افکار عمومی جامعه اسرائیل، اتحاد تحکیمشده میان اسرائیل و متحدان غربی به واسطه حمله ایران را حفظ کرده و همزمان فشارهای دیپلماتیک را بر جمهوری اسلامی ایران افزایش میدهد.
این راهحل به نوبه خود راهبرد جدید ایران مبنی بر ترسیم خط قرمز جدید حول نیروهای فرامرزی خود را نیز خدشهدار میکند؛ بهایندلیل که ایران تمایلی برای تداوم چرخه تنش مستقیم با اسرائیل نداشته و پاسخ مستقیم برای حملات ضعیف نخواهد داد. حمله انجامشده در اصفهان و همچنین حمله اخیر به حشدالشعبی را میتوان در همین دسته ارزیابی کرد و به نظر میرسد اسرائیل با حملات ضعیف خود سعی دارد دکترین اعلامشده توسط ایران را به چالش بکشد.
واکنش نشانندادن اسرائیل نیز وضعیت بازنده اسرائیل در افکار عمومی جهان، تنزل قدرت ارتش اسرائیل در افکار عمومی و کمک به تثبیت راهبرد جدید ایران در منطقه را در پی خواهد داشت؛ باوجوداین، این واکنش نشانندادن احتمالا سبب میشد تا برای جبران واکنش نظامی ایران، یک حمله همهجانبه دیپلماتیک و اقتصادی ازجمله تحریم فزاینده، صدور قطعنامه و... به طور متحد از سوی کشورهای غربی به ایران وارد شود. آنطور که بدیهی بود کابینه تندرو مستقر در اسرائیل این راهبرد را در پیش نگرفت.
به هر حال واکنش ایران که شکل توجیهپذیر، عاقلانه و حسابشدهای از دفاع مشروع را تداعیگر شد، حاصل همان سیاست پسته و به بیان دیگر، صبر استراتژیک و بردباری در پیشبرد سیاستهای دفاعی منطقهای بود و این یک درس بزرگ برای تنظیم واکنشهای پسین ایران در این زمینه است تا از قلب پیروزی حاصلشده پیشگیری کند. در پایان شایان ذکر است که پشتوانه دیپلماسی و حتی راهبرد بلندمدت نظامی کشور، در داخل کشور است و چالشهای عدیده که امروز در بُعدهای اجتماعی، سیاسی و اقتصادی گریبانگیر کشور شده، در نهایت میتواند میدان تسخیرشده را از سیطره ایران خارج کند.