به روز شده در ۱۴۰۳/۱۰/۰۲ - ۱۵:۰۲
 
۰
تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۷/۱۱ ساعت ۰۸:۳۷
کد مطلب : ۴۹۳۸۲۲

ترور هم زمان با تهدید

ترور هم زمان با تهدید
گروه سیاسی: همین که وضعیت امنیتی استان‌هایی که با مسئله تروریسم درگیر بودند طی سال‌های گذشته ثبات زیادی داشت، نشان‌دهنده زحمات شبانه‌روزی و گسترده آنان، اشراف‌شان بر منطقه و خنثی‌سازی بسیاری از تهدیدهاست. این هشدار صرفاً از این جهت داده می‌شود که بذرِ ترور همواره در این مناطق کاشته می‌شود و به خاطر شرایط به بار نیز می‌نشیند. به همین دلیل امکان دارد که بار دیگر اهرم تروریسم برای فشار بر ایران آن هم در این شرایط استفاده شود.
 
وقایع تروریستی در سیستان‌وبلوچستان، دوران سیاه سیطره تروریسم بر این استان را یادآوری می‌کند.  دورانی که عبدالمالک ریگی در سیستان یکه‌تازی می‌کرد و فیلم جنایت‌هایش روی آنتن شبکه‌های تلویزیونی می‌رفت. جندالله بعد از دستگیری مالک در اسفند ۱۳۸۸ دچار فروپاشی شد و جیش‌العدل که این روزها فعال است، از دلِ باقی‌مانده‌های آن به وجود آمد.

برخلاف گروه ریگی که تبلیغات وسیعی روی «امیر» می‌کردند، جیش‌العدل رویه‌ متفاوتی پیش گرفت و در تبلیغات خود قائم به شخص نشد تا شاید از سرکرده و سرکردگان خود بیشتر حفاظت کند. فقط دیروز سه حمله تروریستی در بنت نیکشهر، خاش و محور جکیگور - راسک در سیستان و بلوچستان صورت گرفت که چند شهید و زخمی نظامی و غیرنظامی داشت.

روزها را که عقب برویم، حوادث دیگری مثل تیراندازی ناکام تروریست‌ها به یک پاسگاه انتظامی در ایرانشهر، ترور رئیس اداره آگاهی خاش و... هم در اخبار خودنمایی می‌کند. چند روز قبل یک تروریست حرفه‌ای در کردستان – ریبوار کریمیان از کومله – در کمین نیروهای امنیتی کشته شد. از کنار افزایش اخبار مربوط به حوزه تروریسم نباید به سادگی گذشت.
 
قبل از اینکه نکته اصلی این یادداشت را مطرح کنم، ذکر این نکته لازم است که از نظر دولت‌ها، مرز باریکی میان نهضت‌های آزادی‌بخش و سازمان‌های تروریستی وجود دارد. این مرز باریک خود را در شناسایی یا عدم شناسایی آنان به عنوان گروه تروریستی نشان می‌دهد. اما این مسئله، نافی استفاده آنان از این گروه‌ها علیه حریفان‌شان نیست اگر که تامین‌کننده منافع‌شان باشند.

مثال زنده این ادعا، سازمان مجاهدین خلق ایران است؛ سازمانی که تا سال ۲۰۱۲ در لیست گروه‌های تروریستی ایالات متحده آمریکا بود اما ۱۰ سال قبل از آن، نماینده این سازمان در کنفرانسی رسمی در هتل ویلارد واشنگتن‌دی.سی اطلاعات برنامه هسته‌ای ایران را افشا کرد؛ اطلاعاتی که دستیابی به آن در حد و اندازه این گروه نبوده و نیست که این خود مهر اثباتی بر استفاده سرویس‌های اطلاعاتی از گروه‌های تروریستی است.

بنابراین، با تاکید بر این نکته باید به این مسئله اشاره کرد که گروه‌های مبارز چه نهضت آزادی‌بخش باشند و چه گروه تروریستی نامیده شوند، با دولت‌ها و به‌خصوص بخش‌های امنیتی آنان مرتبط هستند. نمونه آن هم ارتباط حزب‌الله، حماس، جهاد اسلامی و... با ایران، کردهای عراق با ایران دوران پهلوی و جمهوری اسلامی، شورشیان کنترا در نیکاراگوئه، جندالله، مجاهدین خلق با آمریکا، گروه‌های سلفی فعال در جنگ سوریه با آمریکا و اسرائیل و گروه‌‌های جهادی در جنگ افغانستان و شوروی با آمریکا، عربستان و ایران است.

اگر بخواهیم این مثال‌ها را ادامه بدهیم، مثنوی هفتادمن خواهد شد.  ایران در حال حاضر، وضعیت خاصی در منطقه دارد. درحالی‌که خاورمیانه بر لبه یک جنگ گسترده ایستاده، تحرکات تروریستی بار دیگر رو به افزایش است.

ویکتور چرکاشین افسر اطلاعات خارجی شوروی که هادی آلدریچ ایمز مامور سابق سیا و مشهورترین جاسوس تاریخ آمریکا بود در پس‌درآمد کتابش «Spy handler: memoire of a KGB officer …» که در ایران با نام‌های جاسوس‌گردان، منبع‌گردان و خطرناک‌ترین جاسوس در جنگ سرد نیز ترجمه شده، چند خط درباره بحران سوق پیدا کردن افراد به تروریسم می‌نویسد: «تروریسم بیش از همه چیز نشان‌دهنده مشکلات اجتماعی – اقتصادی است.

جوامع شکوفا نامزدهای خوبی برای تروریسم تولید نمی‌کنند.» جنوب شرق، جنوب و غرب ایران که کم‌وبیش با معضل تروریسم دست به گریبان هستند، این زمینه‌های اجتماعی و اقتصادی را دارند. ممکن است انگیزه آنانی که به گروه‌های تروریستی می‌پیوندند مختلف باشد: اقتصادی، قومی یا مذهبی. هر چه باشد، ساختار علاوه بر اشراف، کنترل و مبارزه با تروریسم باید این زمینه‌ها را نیز مورد توجه قرار بدهد و از بین ببرد.

شما را به مطالعه اقدامات سردار سلیمانی در دوران فرماندهی قرارگاه قدس در جنوب‌شرق کشور دعوت می‌کنم که در کنار مبارزه با ناامنی، سعی می‌کرد برای آن‌هایی که به دلیل اقتصادی و مشکل مالی اسلحه به دست گرفته بودند، اسباب کشاورزی و شغل را فراهم کند. بی‌توجهی مزمن به مناطقی مانند سیستان و بلوچستان، کردستان و نقاط دیگر که با این معضل دست به گریبان هستند، ریشه در بد عمل کردن مسئولان در دوره‌های متفاوت دارد.

در بدبینانه‌ترین حالت، سناریویی که می‌توان تصور کرد این است که همزمان با بحران‌های پیش رو قرار است ایجاد بحران تروریسم نیز از سوی سرویس‌های امنیتی حریف – به‌طور مشخص اسرائیل و ایالات متحده – پیاده‌سازی شود. فاصله ترورها در بلوچستان و حمله به نیروهای مرزبانی و پلیس کوتاه شده و در حال ایجاد یک پیوستگی است.

تروریسم علاوه بر اینکه ظرفیت‌های محل درگیری را به خود مشغول می‌کند، در صورتی که گسترش پیدا کند و نتوان با آن مقابله کرد، باعث ایجاد نارضایتی نیز خواهد شد. در سطح ملی و در مرکز نیز بخشی از تمرکز حاکمیت روی این اهرم فشار خواهد رفت که سرِ نخ آن در دست نیروی خارجی است و احتمالاً از آن برای هشدار دادن به تهران استفاده می‌کند.

این وضعیت تنها چیزی که کم دارد، ظهور یک امیرِ وحشت مانند عبدالمالک است که بخواهد همان اقدامات دهه هشتاد را تکرار کند یا وحشتی در همان حد به وجود بیاورد. این نوشتار به معنی ناتوانی نیروهای امنیتی، نظامی و انتظامی در مقابله با تروریسم نیست.

همین که وضعیت امنیتی استان‌هایی که با مسئله تروریسم درگیر بودند طی سال‌های گذشته ثبات زیادی داشت، نشان‌دهنده زحمات شبانه‌روزی و گسترده آنان، اشراف‌شان بر منطقه و خنثی‌سازی بسیاری از تهدیدهاست. این هشدار صرفاً از این جهت داده می‌شود که بذرِ ترور همواره در این مناطق کاشته می‌شود و به خاطر شرایط به بار نیز می‌نشیند. به همین دلیل امکان دارد که بار دیگر اهرم تروریسم برای فشار بر ایران آن هم در این شرایط استفاده شود.
مرجع : روزنامه هم میهن
پربيننده‎ترين مطالب و خبرها