گروه فرهنگ و هنر: صبح امروز که خورشید طلوع کرد، هشتمین سال است که صدای ناصر عبداللهی به گوش نرسیده است.
هشتمین یلدا را بدون حضور او سپری میکنیم، اما همچنان یادش در ذهنها جاودانه است. چه بیریا و چه ساده صحبت میکرد، با چه گرمای خاصی از جنوب و مردمان مهمان نوازش میگفت، چه حالی میشد زمانی که از زادگاهش صحبت میشد، چه زیبا میشد تبسمش در هنگام ادا کردن گویش محلی. چه باید کرد وقتی به اطراف خود مینگریم اما او دیگر نیست در میانمان؟! امروز 29 آذرماه هشتمین سالروزدرگذشت ناصر عبداللهی است. درست هشت سال پیش در چنین روزی بود که در فضای مصلی قدس بندرعباس چیزی جز حزن و اندوه دیده نمیشد. مشتاقانی که از گوشه گوشه نقاط کشور برای آخرین وداع با صدای ماندگار جنوب خود را به بندرعباس، دیار همیشگی ناصریا رسانده بودند. از کودک و پیر، از زن و مرد، از دانشجو و کارمند و... در کنار هم با چشمانی خیس از دست دادن ناصر عبداللهی را باور نداشتند.
این هنرمند بامداد سوم آذرماه 85 در بیمارستان خلیج فارس بندرعباس به دلیل مشکل کلیوی و از کار افتادن کلیه بستری شد و سپس به کما رفت. بعد از چند روز هم به بیمارستان شهید محمدی بندرعباس منتقل و در بخش ICU این بیمارستان بستری شد و سرانجام یک هفتهی بعد به بیمارستان شهید هاشمینژاد تهران منتقل شد. وی ظهر روز 29 آذرماه در حالیکه تنها 37 سال داشت به دیار باقی شتافت و در زادگاهش بندرعباس به خاک سپرده شد.
محمد علی بهمنی در پی درگذشت ناصر عبداللهی همان سال دربارهی فعالیت هنری این خواننده و آهنگساز گفته بود:«شناخت او روی شعر خوب بود و این واقعیتی است که باید به آن اعتراف کرد.» بهمنی خاطرنشان کرده بود: «او انسانی بود که موسیقی را خوب میشناخت، صدای خوبی داشت و حیف شد، میتوانست این صدا رساتر بماند؛ اما دریغ!»
ناصر عبداللهی دهم دیماه 1349 در بندرعباس به دنیا آمد و تحصیلات خود را در بندرعباس گذراند و فعالیتهای هنری خود را از سالهای نوجوانی در صدا و سیما و حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی و امور تربیتی استان هرمزگان آغاز کرد. وی کار حرفهای را به طور جدی از سال ۱۳۷۴ خورشیدی آغاز کرد. در سال ۱۳۷۵ همراه با همسرش به تهران آمد. محمدعلی بهمنی شاعر هرمزگانی و دوست نزدیکش، وی را به انتشارات دارینوش معرفی کرد. پس از آن آلبومهای ناصر را این انتشارات ضبط و منتشر کرد.
او چهاربرادر و یک خواهر دارد. ناصر در هیجده سالگی با فهیمه غفوری اهل بندرعباس، ازدواج کرد و حاصل آن سه فرزند (دو پسر و یک دختر) به نامهای نوید، نازنین و نامی است. نینا فرزند چهارم ناصر حاصل ازدواج او با فاطمه فهیمی است. عبداللهی در ترانههای خود از کسی تقلید نمیکرد و صدایی منحصر بفرد داشت. بیشتر اشعار ترانههای او از سرودههای محمدعلی بهمنی بود. در کار موسیقی به گفته خود وی تحت تأثیر سبک موسیقی ابراهیم منصفی بود. طوری که در سالهای آغازین کار هنری ترانههای منصفی را بازخوانی میکرد.
پس از ارائه ترانه ناصریا منتقدان عبداللهی گفتند که این کاری اسپانیولی است و از ملودیهای جیپسی کینگ برگرفته شدهاست، اما وی معتقد بود که چنین نیست و این کار ریتم عربی دارد، ریتمی که بارها با سازهای دیگری نظیر عود، دهل، و دف نواخته شده بود، اما تاکنون هرگز با گیتار نواخته نشده بود، اما عبداللهی این کار را انجام داد. ملودی ترانهٔ ناصریا سال ۱۳۷۶ ساخته شد. شعر این آهنگ به گویش بندری است و به گفته عبداللهی هدف از ساخت آن اعتراض ضد ظلم در جهان و نیز همدردی با ستمدیدگان جهان بوده است. بر اساس متن شعر ناصریا اگر کسی قصد یاری مظلومی را داشته باشد، پس از تحمل سختی بسیار و دشواریهای این راه در پایان پیروز خواهد شد.
او با خوانندن ترانهای به نام « ناصریا » به شهرت دست یافت و از جمله آلبومهای او میتوان به «عشق است»، «دوستت دارم»، «غزلک» و «بوی شرجی» اشاره کرد. این هنرمند فقید همچنین ترانههایی را درباره ائمه اطهار اجرا کرده که از معروفترین آنها میتوان به «یا فاطمه بنت نبی» اشاره کرد.
شعری با گویش بومی که بر مزار ناصر خودنمایی می کند، به خوبی علاقه ناصریا را به بندرعباس و طرفدارانش نشان میدهد:
بی تو ای بود و نبودم عمر یک لحظه بسن/ پهنهی وسیع عالم بی تو بی مه قفسن
ناصریا
از او لحظهای که قلبم بی خو قابل ایدونست/ دگه دل به غیر تو دلبسته باطل ایدونست
ناصریا
بی مه آواز خونت از تو خوندن آرزون/ هنرآفرین حضورت به ای عاشق آبرون
ناصریا
حنجرم اگیت اگه هزار دونگم بکنی/ اگه تو صدا ننینی موا گنگم بکنی
ناصریا
هرکه طالب صدامن تو صدا دنبال تون(خدا)/ بی تو از صدا شواتن در پی وصال تون
ناصریا