گروه سیاسی-رسانه ها: هر چه سعي ميكنيم به اصولگرايان نپردازيم، ظاهرا نميشود كه نميشود. هر روز يك ساز جديد كوك ميكنند. آخر و عاقبت اين كوكهاي ناساز، آن ميشود كه در سالهاي ٨٤ و ٨٨، احمدينژاد را تحويل جامعه ميدهند. در سال ٩٢ هم بدون حضور رقباي اصلي، نتيجهيي جز حسن روحاني به دست نياوردند و ماندهاند كه او را اصولگرا معرفي يا دربست به اصلاحات منسوبش كنند. چون هر يك از اين دو حالت تبعات خاص خود را دارد.
قبلا هم اين مشكل را به نحو ديگري داشتهاند. آقاي هاشمي را در اردوگاه خود محسوب و بدون هيچ قيد و شرطي از او حمايت ميكردند. پس از مدتي او را ترك و بعدها نيز او را منسوب به اصلاحطلبان كردند! در خصوص احمدينژاد هم همين وضع برقرار است. در ابتداي آوردن وي، سر از پا نميشناختند. در پايان نهتنها مجموعه منسوب به او را انحرافي دانستند، بلكه سعي كردند به نحوي پاي اصلاحطلبان را نيز در ميان بكشند.
اكنون كه اندكي بيش از يك سال به انتخابات مجلس باقي مانده است، درصدد جمع و جور كردن نيروهاي خود براي رسيدن به وحدت هستند، ولي از يك سو مشخص نميكنند كه وحدت در برابركي؟ اگر آنان بخواهند اصلاحطلبان را تحت پوشش فتنه از حضور در انتخابات محروم كنند، ديگر نهتنها نيازي به وحدت ندارند، بلكه ضروري است كه نوعي رقابت هم ميان خودشان برقرار كنند تا انتخابات شور و حالي پيدا كند. به علاوه چند سال است كه اصلاحطلبان را در قالب فتنه معرفي ميكنند و اعلام ميدارند كه بساط آنها جمع شده است.
خب اگر چنين است، پس چرا در برابر گروهي از ميان رفته يا در آستانه اضمحلال، بايد وحدت كرد؟ اين حرفها را كنار بگذاريم چون آنان در هر حال به دنبال وحدت هستند؛ وحدتي كه به دلايل گوناگوني محقق نخواهد شد. همچنان كه در انتخابات رياستجمهوري، سه نامزد آنان پيمان بستند كه در نهايت با هم وحدت كنند و دو نفر به نفع يكي از آنان كنار رود. نشان به آن نشان كه يك نفر كنار رفت، بدون آنكه به نفع دو نفر ديگر باشد و شايد هم به نفع نفر سومي بود كه اسمش را نياورد!! و آن دو نفر ديگر اصليترين رقابت را با يكديگر كردند!
ظاهرا نگاه اين دوستان اصولگرا به وحدت و دوگانگي، به نسبت بسيط است و آن را معلول علل ذهني و رواني و اخلاقي يا دشمني و دسيسه اين و آن ميدانند. لذا اكنون كه براي بار دوم و چندم در پي وحدت هستند، سخناني را اظهار داشتهاند كه عمق سادهانگاري و تناقضات غير قابل حل ميان آنها را آشكار ميكند. در همايش بزرگي كه براي وحدت اصولگرايان برگزار كردند؛ يكي گفت كه وحدت اصولگرايان، امري قطعي، فطري و صد درصدي است! بعد هم معلوم نشد چگونه وحدت كه يك پديده سيال سياسي است، فطري ميشود، آن هم در موجودي اعتباري به نام اصولگرايان كه در و پيكرش يا حدود اربعه آن چندان روشن نيست و از احمدينژاد تا... در آن حضور دارند. جالب اينكه صددرصدي هم اعلام ميشود. حتي حاضر نميشوند ٩٩ درصدي اعلام كنند، بلكه يك درصد احتمال عدم وحدت را باقي گذارند! خوب اگر صددرصدي و فطري است ديگر همايش چه مناسبتي دارد؟
ديگري اعلام كرده است كه «جلسات خاموش كميتههاي ويژه اصلاحطلبان براي ايجاد انشقاق در اصولگرايان» و كسي نيست از ايشان بپرسد كه اصلاحطلباني كه امكان برگزاري جلسات براي رسيدگي به امور خود را ندارند، چگونه ميتوانند براي ايجاد انشقاق ميان اصولگرايان جلسه بگذارند؟ بعد چگونه چنين انشقاقي را ايجاد ميكنند؟ مگر در ميان اصولگرايان نفوذي دارند يا رسانههاي عمومي قدرتمندي برايشان باقي گذاشتهاند؟
اگر نميتوانيد وحدت كنيد چرا ميخواهيد كاسه و كوزه را سر اصلاحطلبان بشكنيد؟ ديگري جزييات جديد از فعاليتهاي اصلاحطلبان براي ايجاد اختلاف ميان گروههاي اصولگرا از طريق اجراي سه سياست خبر داده است! ولي زحمت اين را به خود نميدهد كه بپرسد اصولا چرا بايد اصلاحطلبان خواهان اختلاف ميان اصولگرايان باشند؟
بهطور كلي يك حزب و گروه سياسي بدون داشتن رقيب قدرتمند، چگونه ميتواند موفق باشد؟ به نظر ميرسد كه اين اصولگرايان عزيز مطلوبيتهاي خودشان را به اصلاحطلبان تسري دادهاند، در حالي كه چنين نيست. يك مجموعه اصولگراي قدرتمند و منسجم به نفع كشور و جامعه و حتي اصلاحطلبان است. ولي اين مجموعه موجود نه قدرتمند است و نه منسجم.
نمونه آن را در تمامي انتخابات رياستجمهوري ديدهايم. حتي در انتخابات مجلس هم كه با اتكا به نظارت استصوابي انجام ميشود، باز هم موفقيتهاي آنان در خور توجه نيست. به علاوه اگر اصلاحطلبان كه تا اين حد در فشار هستند، ميتوانند براي اختلاف افكني ميان آنان برنامهريزي كنند، ديگر چه جاي بحثي براي رقابت با آنها باقي ميماند؟
متاسفانه اصولگرايان عزيز دوباره در حال نواختن سرنا از سر گشادش هستند. به جاي آنكه نگاهي به خود بيندازند و برنامهها و نظرات سياسي خود را با مطالبات اجتماعي رو به رشد هماهنگ كنند و تن به يك رقابت قانونمند و شرافتمندانه دهند، در پي ايجاد هراس نسبت به اصلاحطلبان هستند. اصلاحطلبهراسي، راهبرد سياسي آنهاست.
راهبردي كه هيچگاه با موفقيت پايدار آنان همراه نبوده است و نخواهد بود. به دليل همين هراس، رفتند زير علم دولت قبلي و در نتيجه خود و كشور را به ورطه نابودي كشاندند. به دليل همين هراس بود كه در انتخابات اخير نيز نتوانستند موفقيتي كسب كنند. اگر براي يك بار هم كه شده اين اصولگرايان عزيز به جاي راهبردهاي سلبي عليه اصلاحطلبان، به يك راهبرد ايجابي در ميان خودشان برسند، هم اصلاحطلبان را خوشحال ميكنند و هم خودشان را.
خوشحالي خودشان روشن است ولي خواهيد پرسيد كه چرا اصلاحطلبان خوشحال ميشوند؟ پاسخ اين است كه نتيجه راهبرد سلبي آنان عليه اصلاحطلبان در صورت موفقيت، بهتراز دولت پيشين و احمدينژاد بيرون نخواهد داد. كدام اصلاحطلب است كه از اين نتيجه ناراحت نشود؟ هيچكس.
انشاء الله ما پیروز انتخابات هستیم.50 نفر تنها50نفر نماینده ی درست و حسابی و استخوان دارداشته باشیم مشکل حل است و اکثریت هم مال خودشان!!
پنجاه تا هادی خامنه ای لازم است! (278805)