به روز شده در ۱۴۰۳/۰۹/۰۶ - ۱۳:۴۶
 
۳
تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۲/۰۵ ساعت ۱۶:۲۱
کد مطلب : ۷۵۶۵۵
احزاب برای مسائل اجتماعی برنامه داشته باشند

کار حزبی فقط شرکت در انتخابات نیست

احزاب بدون برنامه؛ کشور را دچار چالش جدی کنند. احزاب موفق برای مسائل اجتماعی جامعه برنامه دارند. احزاب فعلی دغدغه توسعه را ندارند. آنچه امروز احزاب نیاز دارند ارائه راهکارهای مفید به جامعه در عین حال پرورش نیروهای توانمند است.
کار حزبی فقط شرکت در انتخابات نیست
گروه سیاسی: سید محمود میرلوحی معاون اسبق سیاسی وزارت کشور در دوران اصلاحات و عضو شورای هماهنگی با سایت خبری و تحلیلی ندای ایرانیان گفتگویی داشته است که در ذیل آمده است:

چرا فرهنگ تحزب در ایران جای خود را باز نکرده و جایگاه خود را پیدا نکرده است؟
چالش‌های احزاب در ایران طبیعی وعادی است و حتی می‌توان آن را بخشی از حرکت جامعه به سمت توسعه ارزیابی کرد. فرهنگ تحزب می‌تواند در ایران پای بگیرد اگر احزاب و دولت‌ها بخواهند با اصلاح قوانین و احزاب با ارائه برنامه برای توسعه کشور بدین ترتیب مردم اعتماد می‌کنند. وقتی که وضع تحزب را با ویژگی‌های تحزب در کشورهای توسعه یافته تحلیل می‌کنید متوجه خواهید شد حزب گریزی در جامعه ایران، معلول یک علت خاص نیست. ما نمی‌توانیم تنها بگوییم، فرهنگ ایرانی تحزب را نمی‌پذیرد بلکه باید به دلایل سیاسی، اجتماعی، تاریخی و موارد دیگر اشاره کنیمو حتی نمی‌توانیم ادعا کنیم که شکست احزاب و ناکارآمد بودن تحزب در ایران تنها معلول یک علت خاص است. طبعا شرایط اجتماعی، جغرافیایی، سیاسی و تاریخی هر کشور در رشد و بالندگی تحزب تاثیر داشته است و هر کدام از این شرایط به یک میزان در شکست تفکر تحزب در ایران موثر بوده‌اند. بنابراین شرایط اجتماعی و سیاسی ما تک متغیری نیست. من بر عکس شما معتقدم تحزب در ایران به معنایی که مد نظر ما و شماست شکل گرفته است. در دوره مشروطه و سال‌های پس از آن احزاب و تشکل‌های گوناگونی شکل گرفت. در خلال سال‌های پس از جنگ دوم جهانی، ملی شدن نفت، تحولات ۴۱و ۴۲ تشکیل حزب موتلفه و حتی تشکیل نهضت آزادی نشان می‌دهد که تحزب در ایران ما شکل گرفته است.

اینکه ما کار حزبی را نمی‌توانیم به سرانجام برسانیم، می‌تواند نشان دهنده نبود فرهنگ حزبی در کشورمان باشد. این طور نیست؟
روند دموکراسی و تحزب در دنیا به همین صورت دچار فراز و نشیب بوده است. دموکراسی روندی یک ساله و یک مرتبه نیست. تحزب هم که میوه دموکراسی است قائدتا از رویه سعی و خطا پیروی می‌کند. بنابراین شکست، انحلال و از هم پاشیدگی احزاب را در ایران طبیعی است. دموکراسی در اروپا قدمتی چند صد ساله دارد همپای آن احزاب هم چنین قدمتی از فروپاشی و ظهور دارند وقتی به تاریخ کشورهای توسعه یافته بنگریم متوجه خواهیم شد از ظهور یک دوره تاریخی تا پایان آنچه تعداد حزب پدید آمده، دچار انشقاق شده با از میان رفته‌اند. تجربه ۷۰ ساله احزاب کمونیستی نمونه بارز چنین رویکردی در طول تاریخ است.

برخی معتقدند که در ایران قاعده کار جمعی وجود ندارد و فرهنگ ایرانی را را عامل بازدارنده در پیشرفت تحزب می‌دانند. نظر شما چیست؟
قبول داریم که ما تجربه تاریخی تلخی در رویکرد احزاب به غرب و شرق داشتیم. حزب توده، حزب ایران نوین، دموکرات و پس از انقلاب تشکل‌هایی چون مجاهدین خلق و.... نگاه ایرانیان را به حزب منفی کرد. اما جامعه مدنی راه خود را چنانکه امروز می‌بینید طی کرده است. چنین رویکردهایی در تمام کشور‌ها نسبت به اردوگاه شرق و غرب وجود داشته است و این امر تنها مختص به ایران نیست.

برخی نیز سیاست‌های دولت‌ها را در ایران و کشورهای دیگر مهم‌ترین مانع توسعه تحزب می‌دانند. شما این مساله را چطور ارزیابی می‌کنید؟
تجربه دموکراسی در شیلی، الجزایر حتی فرانسه نشان می‌دهد که دولت‌ها در طی تاریخ به طور ذاتی قدرت خود را با دیگران تقسیم نمی‌کردند. اما شرایط کشور‌ها، حرکت آن‌ها به سمت توسعه و پیشرفت باعث شد قوانین متحول شده و دولت‌های سایه، احزاب و تشکل‌ها فرصت عرض اندام پیدا کنند. گرایش به تک حزبی بودن نه تنها در ایران بلکه در بسیاری از کشور‌ها امتحان شده است هر کشوری از این فراز و نشیب‌ها داشته است. عده‌ای به بهانه حزب فراگیر کشور را به اجبار به سمت تک حزبی شدن هدایت کردند مانند حزب رستاخیز که تجربه‌ای ناموفق و ناکامل از حزب فراگیر بود. منتهی دولت‌های که مدعی توسعه هستند باید راه بر توسعه احزاب و توسعه سیاسی باز کنند این تفاوت ایران با بقیه کشورهاست و گرنه مردم ایران، مانند بقیه کشور‌ها در حال تجربه دموکراسی هستند.

در مسیر دموکراسی‌خواهی تا کی باید در حلقه آزمون و خطا بگردیم؟
البته که دولت‌ها می‌توانند شرایط تحزب را در جامعه تسریع کنند هر چقدر فضا برای توسعه کشور فراهم شود راه دموکراسی بیشتر باز می‌شود اما ما ناچاریم، دموکراسی را تجربه کنیم؛ دموکراسی وارداتی و خلق الساعه نیست. قطعا شرایط ما با دنیا متفاوت نیست، همه کشور‌ها بر هم اثرات متقابل دارند. همزمان با انقلاب اسلامی، موج سوم دموکراسی خواهی در دنیا شکل گرفت، همه کشور‌ها شاهد اصلاحات سیاسی بودند طبعا کشور ما هم از این قضیه بی‌نصیب نماند امروز تحولات جهانی به واسطه فناوری‌ها تسریع شده و قطعا تاثیر پذیری‌ها بیشتر است. بنابراین ایران گریزی جز حرکت به سمت تحزب ندارد به نظر من در آینده احزاب قوی می‌شوند.

قوانین داخلی کشورمان هم اجازه حضور تحزب را مانند دیگر کشورهای توسعه یافته نداده است. نظر شما چیست؟
احزاب در ایران وقتی قوی و با پشتوانه باشند قطعا می‌توانند شرایط را برای حیات خود بهتر کنند. شرایط حزبی در ایران دوران فترت ده ساله‌ای را به دلیل جنگ و وقایع آن روزگار تجربه کرد اما هر سال که کشور از آن دوران فاصله گرفت تحزب در ایران رشد بیشتری پیدا کرد. اگر دولت‌ها می‌خواهند تحزب در کشور ریشه بدواند قطعا باید تحزب و فرهنگ حزبی را تقویت کنند. متاسفانه تعطیل شدن حزب جمهوری اسلامی به دلیل عدم آموزش حزبی در ایران بود. قبول دارم؛ عدم وجود احزاب در چند سال اخیر هزینه‌های زیادی را بر ما تحمیل کرد که همه این‌ها به دلیل بی‌تجربگی و بی‌دانشی فعالین سیاسی ما بود. احزاب به جای آنکه به دنبال آموزش و تربیت نیرو باشند بیشتر به دنبال گستردگی تشکیلات و انتخابات رفتند. در قانون اساسی ما فعالیت احزاب آزاد است اما از سال ۵۷ تا کنون، همگام با دنیا پیش نرفته است بنابراین می‌بینیم؛ تحزب در قانون اساسی جایگاه اجرایی به سان دیگر کشورهای توسعه یافته ندارد.

بدون برنامه بودن احزاب، چقدر به فرهنگ تحزب آسیب وارد کرد؟
احزاب بدون برنامه؛ کشور را دچار چالش جدی کنند. احزاب موفق برای مسائل اجتماعی جامعه برنامه دارند. احزاب فعلی کشور دغدغه توسعه را ندارند. آنچه امروز احزاب نیاز دارند ارائه راهکارهای مفید به جامعه در عین حال پرورش نیروهای توانمند است. چرا که نه نیروی آموزش دادند و نه برنامه‌ای ارائه می‌دهند تنها رویکرد آن‌ها به سمت قدرت؛ مردم را بی‌اعتماد می‌کند.