گروه سیاسی-رسانه ها: برنامههايشان معلوم است. براي كسب اكثريت كرسيهاي مجلس برنامه دارند. برنامهشان هم بر اساس تشكيل «شوراي راهبردي انتخابات اصلاحطلبان» منتشر شده و حالا استان به استان در حال شكل دادن مجمع اصلاحطلبان هستند. آنها اينبار ميخواهند تمام حوزههاي انتخابيه كانديداي منتخب را خودشان انتخاب كنند. قرار نيست جمعي در تهران براي بيش از ٢٨٠ صندلي خالي تصميم بگيرند. براي رد صلاحيتها و احتمال رقابتهاي درون حزبي هم فكر كردهاند. اصلاحطلبان وارد دورهاي شدهاند كه ميتوان آن را تثبيت بلوغ ٩٢ نام گذاشت. سيد محمود ميرلوحي، معاون وزير كشور در دولت اصلاحات يكي از همان چهرههايي است كه در شوراي راهبردي حضور دارد. او درباره جزييات كار انتخاباتي اصلاحطلبان توضيحاتي داد و ضمن تحليل جريان رقيب اظهار كرد كه حاضرند براي نخستين بار تمام هزينههاي انتخاباتي را داوطلبانه و شفاف گزارش كنند. آيا جريان رقيب هم آمادگي اين اقدام داوطلبانه را دارد؟ گفتگوی روزنامه «اعتماد» با میرلوحی را در ادامه می خوانید:
امسال انتخابات مجلس را پيش رو داريم و تا حدودي فضاي كار اصلاحطلبان شفاف شده اما هنوز نقاط مورد سوال بسياري وجود دارد. بفرماييد در حال حاضر اصلاحطلبها براي انتخابات مجلس مهمترين اقداماتي كه در دست انجام دارند چيست و چه رويكردي نسبت به انتخابات دنبال خواهند كرد؟
اصلاحطلبان دو تجربه گرانسنگ را در بايگاني ذهنشان دارند، يكي مربوط به سال ٨٤ است و ديگري اينكه اصلاحطلبان از سال ٩٠ آمدند و بعد از آن حوادث تلخ ٨٨ به راهبردي متوسل شدند كه بالاخره بايد از وضعيت بحراني كشور عبور كرد و براي عبور از اين وضعيت نياز به گذشت و تلاش و فداكاري است. رييس دولت اصلاحات دلسوزانه تلاش كرد. بسترهاي ديگري در جريان اصلاحطلبان شكل گرفت، خيلي افراد مختلف و دلسوزان به صحنه آمدند. يكي از بزرگان اصلاحات نكته جالبي را مطرح كرد و گفت ما بايد تلاش كنيم اين كشتي را كه به سمت صخره سختي حركت ميكند حتي چند درجه از سمت صخره منحرف كنيم، بعدا ميشود ساير مسائل را حل كرد. بنا براين اصلاحطلبان با اين نگاه وارد عرصه شدند.
اين گفته متعلق به كداميك از چهرههاي اصلاحطلب است؟
از آقاي عبدالله نوري شنيدم. غرض اين بود كه بگويم نگاه از روي موضع تدبير، دلسوزي و مسووليت بود، كاري كه رييسجمهور اصلاحات شروع كرد؛ نشستهايي كه با آقاي هاشمي داشتند، آقاي ناطق نوري و سيدحسن آقاي خميني و كارهايي كه صورت گرفت هدفمند بود. هدف هم اين بود كه كشور از مجموعه مشكلات بيرون بيايد، خيلي دغدغه جناح خودمان و اين مسائل نبود تا اينكه به آستانه انتخابات رسيديم و رييس دولت اصلاحات در انتخابات مجلس راي داد. يادتان ميآيد چه هجمهها و انتقادهاي شديدي حتي از طرف جريان اصلاحات صورت گرفت.
كاري كه امروز ثمرهاش را ميبينيم
در اين مسير از اين دست كارها فراوان شد، مذاكرات تماسها، گفتوگوها و اينكه ما بالاخره ميخواهيم منافع ملي حفظ و كشور از بحران خارج شود. همه تلاش كردند تا اينكه به آستانه انتخابات رسيديم من خيلي نميخواهم وارد جزييات شوم، رييس دولت اصلاحات بحث حضورش بود، ايشان احساس كردند شرايط فراهم نيست و نيامدند، خيلي از بزرگان به ايشان توصيه كردند از جمله آقاي هاشمي كه در صحنه بيايند ولي ايشان شرايط را مقتضي ندانستند، بعد خود آقاي هاشمي را همه تلاش كردند دعوت كردند كه ايشان به صحنه بيايد كه آمد و متاسفانه صلاحيت ايشان تاييد نشد. خيلي شرايط سختي نه فقط در اردوگاه اصلاحطلبان بلكه در فضاي سياسي جامعه به وجود آمد ولي آن استراتژي كه هيچ نبايد مايوس شد و صحنه را نبايد ترك كرد باز به صحنه آمد. بعد از آن يأس و نااميدي كه عدم تاييد صلاحيت آقاي هاشمي به وجود آورد دوباره همه جمع شدند و تدبير كردند كه باز رييس دولت اصلاحات كارگروهي را از شوراي مشورتي تشكيل دادند، مذاكره با كانديداهاي تاييد صلاحيت شده و كار بزرگ آقاي عارف و گذشت و فداكاري ايشان و بعد ائتلافي كه صورت گرفت. خود آن ائتلاف هم واقعا يك روزي اگر بنا باشد تجزيه و تحليل بشود كار ارزشمند بزرگ و كارشناسانه بود. اگر امروز از محصول سال ٩٢ و انتخابات همه شادمانيم و شكر ميكنيم و ميگوييم كشور از اين ورطه بيرون آمد و به ريل توسعه دوباره برگشت، اين حاصل مجموعه تلاشهايي هست كه انجام شد.
اصلاحطلبها امروز چه مديريتي را پيش ببرند تا در انتخابات مجلس گام بعدي را بردارند؟
دوستان ما و اصلاحطلبان به اين جمعبندي رسيدند كه پروژه ٩٢ ناتمام است و با مجلس دهم تكميل ميشود. اولا خود اصلاحطلبان تا آنجايي كه ميتوانند منسجم باشند. صميميتي كه امروز بين جريان اصلاحطلبي و دولت هست از اين فرصت و از اين امكان هم بهرهگيري كافي كنند تا اينكه مجلس هم در اختيار اصلاحطلبان قرار گيرد. با توجه به شرايط كشور اصلا اصلاحطلبان دنبال اين نيستند كه مجلس را قبضه كنند. شما ملاحظه كرديد به محض اينكه آقاي روحاني پيروز شد اعلام كردند ما سهم خواهي نخواهيم كرد و هر جا كمكي از ما ساخته باشد همكاري خواهيم كرد، تا حالا ميبينيد با تمام توانشان و ظرفيتي كه داشتند در حمايت از دولت و سياستهاي دولت و پشتيباني از دولت كوتاهي نكردند. حتي هزينههايي كه الان اصلاحطلبان ميپردازند گاهي وقتها مشابه قبل است. محدوديتها را ملاحظه ميكنيد، در جلساتشان در نشستهايشان احزابشان و همين اواخر هم كنگرههايشان محدوديتهاي زيادي داشتند. با اين وضع به عنوان حاميان دولت همراهي ميكنند ولي گفتند ما سهمخواهي نميكنيم. همين نگاه را ما در انتخابات آتي خواهيم داشت، تلاش خواهيم كرد مجلسي بر پايه منافع ملي شكل گيرد. اگر ما توانستيم اكثريت را بگيريم خوشحال خواهيم شد، اما اگر سهم ما كمتر بشود دغدغهاي نداريم. مهم اين است كه مجلس به دست افراطيون گرفتار نشود، سياستها و برنامههاي دولت و انتخابات ٩٢ ناتمام نماند، دغدغه اينهاست.
ابزارهايي را كه براي تحقق اين هدف وجود دارد بفرماييد و اينكه مختصات و مشخصات اجرايي شدن اين نگاه چيست؟
مهمترين سرمايه اصلاحطلبان تجربه انتخابات و عقلانيتي است كه در جريان اصلاحطلبي امروز شاهد هستيم. از نقاط دوردست و شهرستانها و بخشها تا مراكز استانها و مركز كشور امروز يك خواسته واحدي را همه دنبال ميكنند. وقتي اين ساماندهي و حركت انسجام بخشي جريان اصلاحطلبي تحت عنوان شوراي راهبردي و... كارهايي كه قرار است اين شورا انجام دهد مطرح شد بسياري از استانها خودشان دلسوزانه و به صورت خودجوش اين كار را شروع كرده بودند، بسياري از استانها خودشان را تطبيق ميدهند با اين الگو. امروز همه يكصدا اعلام ميكنند اساس اختيار غيرمتمركز خواهد بود، ميخواهند اختيار انتخاب كانديداهاي شهرستانها را به حوزههاي انتخاباتي بدهند. مجمع اصلاحطلبان حوزه انتخاباتي تصميمهاي كليدي درخصوص كانديدا شدن و اولويت كانديداها و فعاليتهاي انتخاباتي و حوزههاي انتخاباتي را عهدهدار خواهند شد، اين نشان ميدهد كه اين كار به جريان وجدان عمومي اصلاحطلبان كشور نفوذ كرده است.
پيش از اينكه وارد بحث حوزههاي انتخابيه بشويم ما چهرهها و بزرگاني در جريان اصلاحات داريم كه الزاما نه در شوراي مشورتي حضور دارند و نه در شوراي هماهنگي، اعضاي شوراي راهبردي هم كه تا الان رسانهاي شده خيلي نشاندهنده اين تكثر نيست. آقاي دكتر عارف، آقاي نوري يا ساير بزرگاني كه در اين مدت هويت اصلاحطلبي خودشان را حفظ كردند احيانا تشكيلاتي را راهاندازي كردند، كار تشكيلاتي ميكنند اما در عين حال الزاما به دلايلي كه دلايل بدي هم نيست در شوراي مشورتي و شوراي هماهنگي حضور ندارند، قرار است چگونه اين افراد و تفكرات در استراتژي نهايي نمايندگي شود؟
همه اصلاحطلبها در استانها مشخصا اصلاحطلب هستند. حالا ممكن است ارتباطاتشان با يك بخش كمتر يا بيشتر باشد ولي اساسا خودشان را اصلاحطلب ميدانند و اينها حدودا ١٨-١٦ سال اخير از دوم خرداد ٧٦ تا به حال در هر ستاد و انتخاباتي وقتي جمع شدند همديگر را ميشناسند. اين واقعيت هست در استانها كه اصلاحطلبان به خوبي همديگر را ميشناسند و در شرايط سخت و فعاليت همديگر را رها نكردند. در دورههاي مختلف شما اگر نگاه كنيد كساني كه در ستاد آقاي دكتر عارف بودند همانهايي بودند كه در ستاد آقاي روحاني بودند، سال ٨٨ در ستادهاي نامزدان اصلاحطلب بودند و سال ٨٤ در ستادهاي آقاي هاشمي و معين و دوستان ديگر بودند بنابراين ما فكر ميكنيم اين كاري كه شوراي راهبردي انتخابات اصلاحطلبان كرده همه اين نكات در آن ديده شده است. حالا ممكن است كسي بگويد اگر ٢٠ نفر بودند بهتر از ١٨ نفر ميشد. اينها ديگر سليقه فردي است.
الان اين شورا چند عضو دارد؟
كمي بيشتر از تعدادي است كه منتشر كرديد.
بيش از اندازه محافظهكاري ميكنيد.
مهم اين است كه همه اين افراد سابقه روشني دارند و با يك اراده واحد انتخاب شدهاند كه همه جريانهاي درون اصلاحطلبي را پوشش ميدهند. هيچكس غايب نيست.
در چه استانهايي كار انجام شده؟
در همه استانها فعالانه كار ميشود.
مرحله اول كه در استانها شوراي استان تشكيل ميشود تا كي نهايي ميشود؟
بناست كه تا آخر ارديبهشت كار را نهايي كنيم.
مرحله بعدي چيست؟
مرحله بعدي اين است كه مجمع اصلاحطلبان استان تشكيل شود. چهار گروه در استانها فعال خواهند بود؛ احزاب اصلاحطلب، مديران اصلاحطلب سابق، نمايندگان ادوار مجلس و شخصيتهاي حقيقي اصلاحطلب.
فرض كنيد در يك حوزه انتخابي كه احتياج به سه نماينده داريم مجبور بشويم كه شايد ١٠ نفر را بفرستيم براي ثبتنام به فرض از اين ١٠ نفر پنج نفر رد صلاحيت شوند پنج نفر ميماندند حال آنكه در اين حوزه انتخابيه مثلا سه نفر احتياج داريم. در واقع دو نفر به نفع بايد كنارهگيري كنند. اينجا محل اختلاف و نزاع است. چه تدبيري داريد؟
خرد جمعي كه همواره مورد تاييد جريان اصلاحطلبي است شكل ميگيرد از حالت تصميمات فردي خارج ميشود و يك شوراي اصلاحطلبان استان و يك مجمع اصلاحطلبان حوزه انتخابي تصميمگيري خواهد كرد و علاوه بر اينكه ساختار عدم تمركز را به خوبي ما به آن پرداختيم كه يك نكته بسيار اساسي است. قرار نيست يك سلسله دستورات و انتصابات از بالا به پايين انجام شود. اين آسيب را با مدلي كه طراحي شده مهار ميكنيم؛ در عمل هم فكر ميكنيم اين كار شدني است.
مي خواهم بدانم چه ضمانتي وجود دارد كه از رقابت درون گروهي پرهيز كنيم؟
مهمترين مساله اين است كه از بالا تصميمگيري نميشود و حوزه انتخابيه تصميمگيري ميكند. حوزه انتخابي يك نفر و دو نفر نيستند. شما حساب كنيد مجمع ٥٠ نفر اصلاحطلبان ريشهدار يك حوزه انتخابيه به آقاي الف بگويند بر اساس كار كارشناسي ما راي شما دوم است در منطقه آقاي فلاني راي اول است. طبعا او كنار ميرود چرا كه در صورت حضور حمايت اصلاحطلبان را نخواهد داشت و بدون اين حمايت هم احتمال موفقيتش بسيار پايين است. همه اين آسيبها شناسايي شده و اين مدل پيشبيني شده است اميدواريم اگر اين مدل ٧٠ درصد هم جواب بدهد وضعمان بهتر خواهد شد. نميگوييم اينها بياشكال است ممكن است يك حوزه انتخابيه مجمعش نتواند توافق كند؛ پيشبيني شده كه شوراي استان كمك، راهنمايي و داوري كند. حالا اگر آنها هم نتوانستند، شورايعالي فرصت دارد مسائلش را حل كند. ميشود از اعضاي شورايعالي چند نفر بروند در آن موضوع داوري كنند مساله حل شود. در گذشته اين بود كه اين ٢٨٠ حوزه ميآمدند پشت در اتاق رييسجمهور اسبق جمع ميشدند و فرصت تصميمگيري و برنامهريزي نبود.
بحث هزينههاي انتخاباتي را شروع كنيم. هزينه انتخاباتي اصلاحطلبها با توجه به اين گسترشي كه ميگوييد از كجا تامين ميشود؟
همان كاري كه تا حالا شده. ما واقعيت را رسميت ميدهيم.
تا حالا به صورت برنامهريزي نبوده است.
احتمالا اصلا ورود به اين بحثها نياز نخواهد شد. شوراي استان، احزاب اصلاحطلب و ديگران هستند. در جريان انتخابات احزاب فعال خواهند بود خود احزاب كارشان را خواهند كرد.
هزينهها از سمت شوراي استانها تامين ميشود يا خود افراد؟
بنا نيست كه اساسا شورايعالي مسائل مالي و امثال اينها را مديريت كند. در انتخابات ٩٢ تجربه داشتيم. اصلا ما در ستاد اصلاحطلبان ريالي پول حواله نكرديم.
در مورد ورود پولهاي كثيف نگراني نداريد؟
ما ميگوييم هر چه سازمان انتخابات قانونمندتر و شفافتر شود استقبال ميكنيم و ما هم آمادهايم با تمام امكانات به اين شفافيت كمك كنيم.
راهحل شفاف شدن هزينههاي انتخاباتي در ايران چه هست؟مثلا در انتخابات امريكا كاملا مشخص است چه كانديدايي چقدر ميتواند حمايت مالي جذب بكند اسپانسرهايش كاملاروشن هستند ولي در ايران وضعيت به اين شكل نيست. راهحل اين شفاف شدن چيست؟
قوانين انتخاباتي ما عقبگرد كرده است. بالاخره انتخابات خرج دارد ايران هم انتخاباتش مشابه ساير كشورهاست، اين چيزي نيست كه من درآوردي باشد ما بگوييم انتخابات ايران بدون خرج و بدون هزينه آقاي دعايي و آقاي شيباني خرج نكردند و راي آوردند اين حرف نيست اين درست نيست بالاخره اينها چون در ليست بودند راي آوردند امكان ندارد شما بدون هزينه راي بياوريد هزينه دارد اين هزينهها بايد قانونمند باشد.
مثلا در تهران متوسط هر كانديدايي چقدر بايد هزينه كند؟
اگر در ليست نباشد خيلي
مثلا؟
بالاي ميلياردها.
اگر در ليست باشد چطور؟
كمتر.
مثلا براي ليست ٣٠ نفره تهران هر كانديدايي چقدر بايد هزينه بكند؟
من حساب دقيق را ندارم ولي بالاخره اين ليستها خيلي پر هزينه است. احزاب هم چند ميليارد بايد هزينه تبليغاتي كنند.
در جريان اصلاحات ورود كانديداها به ليست واحد چقدر به پشتوانه ماليشان ميتواند بستگي داشته باشد ؟
قانونمندي خاصي تا آنجايي كه من خبر دارم نداشته كه بيايند بگويند بايد اينقدر پرداخت كني. افراد كه ميآيند در ليستها موقعيت برابر ندارند ممكن است بعضيها پول نداشته باشند كه خرج كنند. بعضيها كمك ميكنند لذا نظاماتي كه الان هست واقعا نظامات مناسبي نيست بايد نظام پيدا كند سامان پيدا بكند. ما در سالهاي گذشته خيلي سختي داشتيم. در انتخابات ٨٨ تا ماهها و سالها بعد من ديدم بعضي از دوستان گرفتاري مالي داشتند. واقعا مسائل بايد حل بشود در هزينه تبليغات بايد يا راه قانونياش را باز كنيم مثل بعضي كشورها مثل امريكا رسما رييسجمهور ميايستد همانجا منابع مالياش را زيرنظر كميته انتخابات اعلام ميكند. ما متاسفانه هنوز مشكلاتي داريم.
حاضر هستيد كمكهاي دريافتي ستاد اصلاحطلبان را رسما اعلام كنيد؟
اگر قانون بشود، حاضريم.
داوطلبانه هم حاضريد تمام هزينهها را شفاف به مردم بگوييد؟
من به عنوان يك اصلاحطلب عيبي نميبينم. من تصميمگيرنده نيستم ولي چه ايرادي دارد. بله حاضريم.
آيا مكانيزمي وجود دارد كه پول كثيف وارد انتخاباتي اصلاحطلبها نشود؟ شما اين منافذ را چطور ميبنديد؟
ما نبايد جا نماز آب بكشيم. همهچيز بايد قانونمند شود. امروز اصلاحطلبان را ببينيد واقعيت اين است كه موسسه باران دفتري ندارد. رييسجمهور اسبق هنوز يك دفتر ندارد. ديگران هم همينطور. نشانههاي احزاب اصلاحطلب را برويد ببينيد كدامهايشان يك دفتر دارند يك ميز و صندلي دارند. اگر اين پولها دست ما بود براي جلسهمان دنبال جا نميگشتيم.
پس وضع اصولگراها خيلي بهتر از شماست.
اصولگراها از اول معروف بودند؛ در بازار، در صنعت، در اقتصاد. دورهاي كه اصلاحطلبان سوسياليست بودند اصلا دنبال پول نبودند.
اين امكان وجود دارد اصلاحطلبها با اصولگرايان ميانهرو ائتلافي كنند؟
تلاش زيادي صورت ميگيرد كه ارتباط با آنها حسنه باشد و گفتوگوهاي منظمي شكل گيرد.
بيشتر از كدام سمت؟
از هر دو طرف البته بيشتر از طرف اصلاحات صورت بگيرد.
شما در شرايطي اين شرايط را ميفرماييد كه مثلا يك كسي مثل محمدرضا باهنر ميگويد ما با بهترين اصلاحطلبها هم ائتلاف نداريم. در بهترين حالت با آنها رقابت ميكنيم وقتي رقيب شما صراحتا ميگويد من نميخواهم با شما ائتلاف بكنم من اين را متوجه نميشوم كه چه اصراري است بعضي دوستان و بزرگواران اصلاحطلب ما مدام بر اين موضوع ائتلاف تاكيد ميكنند؟
ما به آقاي باهنر عرض ميكنيم آقاي باهنر دست مريزاد چطور حاضري با كساني كه هشت سال كشور را به اين ورطه و گرفتاري كشاندند دعوتنامه بفرستي قربانت شوم بگويي ولي با اصلاحاتي كه ميبيني در سختترين شرايط هم از دلسوزي و خدمت به كشور و نجات كشور دريغ نكرده اين حرف را ميزني؟ ما وظيفه خودمان را انجام ميدهيم ما عرض ميكنيم براي اينكه كشور دو مرتبه به آن ورطه مبتلا نشود ما اين دعوت را خواهيم كرد. البته اشتباه نشود ما به دنبال ائتلاف نيستيم.
پس دنبال چه چيزي هستيد؟
جريان اصلاحات اعلام كرده بود ما بناي ائتلاف نداريم ما مناسبترين شرايطي كه فكر ميكنيم براي كشور فراهم باشد يك رقابت سالم و قانونمند و جوانمندانه بين دو جريان ريشهدار كشور است.
ليست كانديداهاي اصلاحطلب هويت اصلاحطلبانه خود را بروز ميدهد؟
بالاخره اول بايد به نيروهاي خودش تكيه كند ولي ما پروژه ٩٢ را ادامه ميدهيم يعني ميرويم تا جايي كه براي اينكه كشور يك مجلس نيرومند و خوبي داشته باشد هر جا لازم شد فداكاري كنيم.
در پروژه ٩٢ آقاي ناطقنوري هم بود. آيا آقاي ناطق را هم دعوت ميكنيد؟
دوستانمان دارند تلاش ميكنند، در رفت و آمد با ايشان هستند و سعي ميكنند كه از ايشان دعوت كنند تا مديريت جريان اصولگرا را برعهده گيرد.
چراغ سبزي نشان دادند؟
ما به عنوان جرياني كه يك روزي با آقاي ناطق در سال ٧٦ حسابي با همديگر كشتي گرفتيم امروز خواهش ميكنيم آقاي ناطق بيايد و جريان اصولگرايي را رهبري كند.
خواست شما اين است كه آقاي ناطق هويت اصولگرايانهاش را داشته باشد و جريان مقابل را رهبري كند يعني قرار نيست كه آقاي ناطق در فرآيند انتخاباتي اصلاحطلبها نقشآفريني كنند يا نقش مديريتي داشته باشند.
آنچه ميتوانيم عرض كنيم اين است كه هدف اصلاحات منافع ملي و يافتن راهحل برونرفت از مشكلات ملي و ناتمام نماندن پروژه ٩٢ است. حالا به مقتضي شرايط فكر ميكنيم چون الان سياستهاي انتخاباتي اصلاحطلبها هنوز در مراحل تدوين و بررسي است هر كسي اعلام موضع بكند نظر شخصياش است. هنوز جريان اصلاحات ديدگاهها و راهبردهايش را اعلام نكرده است.
شورايعالي سخنگو ندارد؟
به موقع اينكار را هم خواهد كرد.
جريان رقيب را چطور تحليل ميكنيد؟
ما دلمان ميخواهد جريان اصولگرايان به انسجام برسد ولي به هر حال واقعيت اين است كه فعلا شرايطش سخت است. جريان اصولگرايي به خاطر اينكه فكر ميكند همه را ميتواند جمع بكند در تصميمگيرياش تاخير ميكند. به نظر ميآيد بايد تكليفشان را با تندروها و جبهه پايداري روشن كنند. به هر حال مرحوم مهدويكني و مرحوم عسگراولادي از دنيا رفتهاند، جامعتين از آن جايگاه قبلي افت كرده، به نظر ميآيد كه آقاي لاريجاني يك اقداماتي دارد صورت ميدهد. به هر حال كار سختتر شده است.