گروه ورزشی: از آخرین باری که حرف بدهیهای بانکی حسین هدایتی در رسانهها مطرح شده بود چیزی بیش از 16 ماه میگذرد. 16 ماهی که خیلیها فکر میکردند پرونده این بدهکار بانکی بسته شده است. بلندپروازیهای هدایتی برای خرید پرسپولیس کار دست او داد تا یک بار دیگر نام او با عنوان «بدهکار بانکی» در رسانهها مطرح شود. اما او چگونه توانسته این مدت طولانی را در فرار از بازپرداخت بدهیهایش بگذراند.
به گزارش سایت خرداد؛ تنها 48 ساعت بعد از آنکه همگان به این باور رسیده بودند که حسین هدایتی ذیل عنوان شرکت استیل آذین ایرانیان توانسته به آرزوی دیرینهاش یعنی مالکیت باشگاه پرسپولیس برسد، سابقه بانکی او همه چیز را خراب کرد. سازمان خصوصیسازی صلاحیت شرکت استیل آذین را به خاطر بدهیهای بانکی حسین هدایتی رد کرد. بدهیهایی که حرف آن مربوط به امروز و دیروز نیست و شروع شایعات درباره آن به 5-6 سالی قبلتر از این برمیگردد.
جعفر سبحانی مشاور رئیس سازمان خصوصیسازی در جمع خبرنگاران گفته: «شرکت استیل آذین به دلیل داشتن بدهی بانکی توسط یکی از سهامدارانش از رقابت خارج شد. این شرکت به شرط اینکه بتواند در فرصت باقی مانده ایراد خود را در سیستم بانکی رفع کند میتواند در مزایده چهارم حاضر شود. امیدواریم مزایده چهارم با موفقیت انجام شود. یکی از سه شرط تعیین اهلیت، بدهی بانکی بود که این موضوع مانع آن شد که استیل آذین در این مزایده برنده شود. مشکل اصلی مربوط به حسین هدایتی است نه شرکت استیل آذین.» این اظهارنظر به روشنی مشخص میکند که هدایتی همچنان در مقام یک بدهکار بانکی است.
پیشتر در بهمنماه سال 92 برخی اسناد منتشر شده نشان میداد که بدهی وی در آن زمان فقط به بانک پارسیان، 500 میلیارد تومان (5 هزار میلیارد ریال) است. همین طور اخبار دیگری حکایت از بدهیهای کلان او به دیگر بانکها، از جمله بانک ملی و بانک اقتصاد نوین دارد. اما او چگونه تمام این سالها را با خیال راحت از بدهیهای کلان بانکی خود سپری کرده است؟
شاید برای پاسخ به این سوال بهتر باشد اول سراغ اظهارنظر امیرعابدینی بعد از ردصلاحیت شرکت استیل آذین برای مالکیت باشگاه پرسپولیس برویم؛ «صبح امروز که ما آخرین مدارک را چک کردیم متوجه شدیم که حدود 7 ماه پیش کارخانه نورد و لوله اهواز را که گرانتر از باشگاههای پرسپولیس و استقلال بود را خریدیم آن هم از همین سازمان خصوصیسازی اما کسی به ما نگفت که بدهکار هستید.»
همین اظهارنظر نشان میدهد که نهادهای نظارتی کشور تا چه اندازه فضایی باز را برای مانور بدهکاران سیستم بانکی فراهم آوردهاند. شاید اگر حساسیت رسانهای ایجادشده برای فروش باشگاه پرسپولیس هم نبود، سند این باشگاه به راحتی به نام حسین هدایتی و شرکت استیل آذین میخورد.
اما در کنار اظهارنظر روز دوشنبه امیر عابدینی شاید بد نباشد به اولین روز اردیبهشت سال گذشته برگردیم. جایی که سید هادی حسینی، نماینده قایم شهر و سخنگوی فراکسیون ورزش مجلس در میزگردی در کنار حسین هدایتی نشسته بود و قرص و محکم از حضور وی در ورزش و سرمایهگذاریاش حمایت میکرد؛ «خصوصیسازی یعنی چه؟ یعنی آقای هدایتی تو که پول داری خرج کن، ولی هیچ چیز بر ندار؟» این تنها یکی از اظهارنظرهای این نماینده و دیگر اعضای فراکسیون ورزش مجلس در تائید حسین هدایتی بود. از جمله زمانی سید هادی حسینی گفته بود که بدهیهای بانکی حسین هدایتی تنها یک ادعاست و واقعیت ندارد.
جالب اینجاست که بهمن ماه سال گذشته هم این یوناتان بت کلیا، عضو هیات رئیسه فراکسیون ورزش مجلس بود که خبر داد حسین هدایتی در ردیف خریداران پرسپولیس قرار دارد. او حتی در آن زمان از جزئیات خریدی که حسین هدایتی در سر میپروراند نیز خبر داده بود؛ «آقای حسین هدایتی از افرادی است که خواهان باشگاه پرسپولیس است و حتما برای خرید برند آن وارد مزایده میشود. البته او به تنهایی برای خرید برند ورود نمیکند و افرادی او را برای پرداخت 290 میلیارد تومان همراهی خواهند کرد.»
این صحبتها زمانی توسط نمایندگان مطرح شد که هم بحث بدهیهای بانکی عابربانک فوتبال ایران شهره بود و هم اسناد آن منتشر شده بود. معلوم نیست که این اظهارنظرها درباره حسین هدایتی با اشراف کامل به سوابق مالی او انجام شده یا خیر.
حسین هدایتی اما در تمام سالهای گذشته بسیار بیش از اینها خود را به چهرههای سیاسی و کانونهای قدرت نزدیک کرده بود. این را میشود از ترکیب شرکا و همکاران او در شرکتهای رنگارنگی که او تاسیس کرده است، دریافت. جایی که گوناگونی نامها از پرویز کاظمی، وزیر رفاه محمود احمدینژاد تا غلامحسین کرباسچی، دبیرکل حزب کارگزاران را شامل میشود.
گردهمایی افرادی با سوابق چشمگیر کشوری و لشگری در تیم استیل آذین هم روی دیگر روابط عمیق او در حوزههای غیرورزشی و غیراقتصادی بود. آنجا که از نصرالله سجادی معاون فعلی وزیر ورزش، محمدجعفر صافی مدیر سابق صداوسیمای ایران در دفتر لندن تا فرخی معاون حقوقی باشگاه و همچنین سردار مصطفی آجورلو، همگی کارمند هدایتی شده بودند.
روایت هدایتی از بدهی بانکیاش با آن چیزی که عنوان میشود کاملا متفاوت است. او این بدهیها را اینگونه لیست کرده است؛ «10 میلیارد تومان به بانک اقتصاد نوین، 9 میلیارد تومان به بانک ملی و 74 میلیارد تومان هم به بانک پارسیان.» نکته بعدی اینکه او این بدهیها را کاملا طبیعی میداند؛ «اساسا من که 14 ـ 13 کارخانه دارم اگر به سیستم بانکی بدهکار باشم کاملا طبیعی است.»اما با این همه سخنگوی قوه قضائیه، سه سال و نیم پیش یعنی روز 24 مهر سال 91 در نشست خبری خود، هم مشکل بدهی بانکی حسین هدایتی را تائید کرده بود و هم از تعقیب او به همین دلیل خبر داده بود.
در کنار همه این روایتها اما وقتی بحث خرید باشگاه ختافه توسط حسین هدایتی پیش میآید میتوان آن را سندی برای میزان سنجش صحت گفتههای حسین هدایتی و ادعاهایش درباره داراییها و بدهیهای بانکیاش قرار داد. جریان جار و جنجال هدایتی برای خرید باشگاه ختافه را همه به یاد دارند. پاسخ مدیر روابط عمومی این باشگاه درباره این خرید بزرگ را شاید خیلیها حتی نشنیده باشند؛ «اکنون میتوانم تاکید کنم که باشگاه ختافه آقای حسین هدایتی را نمیشناسد و همچنین آقای تونی مونیز، نماینده ما در ایران نیست.»در حقیقت اسپانیا جایی نبود که حسین هدایتی به راحتی بتواند هر ادعایی را مطرح کند.
با این سوابق شاید تنها کمی روشنتر شده باشد که هدایتی چگونه تمام این سالها بدهی بانکیاش را پنهان کرده بود. موضوعی که حالا با مطرحشدن دوباره بحث بدهیهای بانکی کسی که 10 سال است سعی میکند با ورود به ورزش خود را به چهرهای محبوب تبدیل کند، نیاز به روشنگری دقیقی دارد. چرا که اگر چنین باشد تنها میتوان گفت هدایتی سعی دارد تا این بدهیهای کلان را پشت شهرت و محبوبیت ورزشی خویش پنهان کند.