گروه سياسي: عباس عبدی (روزنامه نگار) در پاسخ به این سوال روزنامه اعتماد که «اگر اصلاحطلبان قبایی که به تن داشتند را در بیاورند و قبای دیگری به تن کنند امکان دارد که مجوز کنشگری بگیرند یا خیر؟» گفته است: اصلاحطلبان این کار را بکنند دیگر به درد نمیخورند. وی افزود: باید لباس اصلی خود را اتفاقا به تن کنند، لباس اصلاحات مهم است. اصلاحطلبان اگر فکر میکنند رفتاری که در ٨٨ سال شد عین اصلاحطلبی است و باید آن را ادامه بدهند. اگر فهمیدهاند که کار درستی نبوده باید رسما تکلیفشان را مشخص کنند. شترسواری دولا دولا نمیشود. من حتی با آن رفتار پس از ٨٨ لزوما مشکل ندارم اما اگر فکر میکنند آن خط اشتباه بوده باید تبعاتش را بپذیرند. بنابراین باید در عمل به عنوان ناظر بیرونی تفاوت را ببینیم.
گفتني اينكه اظهارات متناقض و تحليلهاي سياسي اين فعال رسانه اي در چند سال اخير خصوصا پس از مصاحبه ندامتگونهاش پس از به زندان افتادن در اواخر دهه 70، سوژه بسياري از همكاران سابقش در مطبوعات شد خصوصا به اين دليل كه او روزگاري، برخي فعالان مطبوعاتي و دانشجويي همچون علي افشاري را به خاطر اظهار ندامت و مصاحبه تلويزيوني به شديدترين وجهي سرزنش نموده و گفته بود: «مبارزه هزينه هم دارد»، اما خودش (عبدي) همانگونه عمل كرد و براي رهايي از زندان، به مصاحبه عليه مواضع سابقش تن داد و به نوعي ابراز ندامت نمود! حادثه اي كه پس از آن از او يك منتقد جريان اصلاحات ساخت اما در اين مدت هيچگاه روشن نكرد گروگانگير دهه 60، اصلاحطلب دهه 70 و منتقد دهه 80 در دهه 90 چه صفتي و پسوندي را برازنده خود ميبيند!
مطهره شفیعی چند روز قبل در گزارشي با عنوان «عبدي و عبور از اصلاحات» در روزنامه آرمان، درباره شخصيت متغير او نوشته بود: عباس عبدی. همان دانشجویی که نامش برای نخستینبار در ماجرای تسخیر سفارت آمریکا به گوشها رسید، اما عباس عبدی امروز دیگر آن عباس عبدی سال 58 نیست. او امروز چند جامه دارد که بنا به شرایط یکی از آنها را بر تن میکند؛ تئوریسین، پژوهشگر اجتماعی، تحلیلگر مسائل سیاسی، تحلیلگر مسائل اقتصادی و .... بسیاری موارد از او به عنوان مشاوری امین و آگاه به امور دعوت میشد تا در جلسات سیاسی حضور پیدا کند که او هم برای این حضور مانعی احساس نمیکرد. عبدی محبوب بود و سوت و کفهای زیادی برای او زده شد اما عبدی، عبدی نماند. عبدی که بهتدریج به 60 سالگی نزدیک میشود میخواهد همان مردی باشد که شاید سالها در اندیشه تبدیل به آن بود اما فرصت آن را نیافت؛ منتقدی که نوک پیکانش تنها به یک سمت نشانه میرود و آن هم به سمت اصلاحطلبان!
تفسیری از تسخیر سفارت آمریکا
عبدی متحول شده است چنانکه در مورد سفارت آمریکا هم تحلیلی دوگانه ارائه میدهد. او روزی به فارس گفته است که «به نظرم میآید که اگر شرایط به همان زمان برگردد نیازی نیست که ما و دیگران باشیم، شما هم در همان شرایط قرار بگیرید و رفتاری که با شما بشود، شما هم همین اقدام را انجام میدهید.»!
پیشبینیهایی که درست نبود!
در همان سال البته او بر مسند دیگری نشست؛ مسندی که برازنده رقبای سنتی و مدرن اصلاحات است؛ مسند فرصتطلبخوانی اصلاحطلبان. در بزنگاه تصمیمگیری اصلاحطلبان برای انتخابات ریاستجمهوری 88 بود که عبدی اینچنین نگاشت: « آقای خاتميکه تاکنون درباره آمدن و نیامدن خود اظهارنظر صریح نمیکند، به این دلیل است که با وجود شرایط حاضر و هزینههای ورود و شانس کم بیرون آمدن از صندوق قطعاً وارد انتخابات نخواهد شد، اما وی به شدت امیدوار است که طی ماههای آینده اتفاقاتی بیفتد که موازنه جدید شرایط را برای ورود مناسب کند، در این صورت این پرسش پیش خواهد آمد که اگر چنان شرایطی رخ دهد، دیگران از درون اصلاحطلبان چنین فرصتی را در اختیار آقای نوری قرار خواهند داد؟ مسلماً خیر، آنان در پی استفاده از فرصت برای نامزد دیگر خواهند بود و اگر این فرصت هم فراهم نشود، نه آقای نوری و نه فرد دیگر نامزد نخواهد شد». در این مورد بار دیگر عبدی پیش بینی اشتباهی داشت؛ تغییری که مد نظر عبدی و به اذعان او مطلوب اصلاحطلبان بود رخ نداد اما اصلاحات با دو کاندیدا در این انتخابات حضور یافت!
او در بهمن 91 هم یک پیشبینی اشتباه داشت چنانکه گفت: «اگر در انتخابات، اصلاحطلبان حضور حداقل و قابل قبولی داشته باشند که بتوانند برخی از اهداف دولت را خنثی کنند به نظر من انتخابات حالت سه قطبی پیدا میکند. در آن صورت اصولگرایان مخالف دولت میتوانند با حداقل رایی که دارند قطب جدی شوند اما چنانچه اصلاحطلبان را در حداقلها تحمل نکنند در این صورت اگر نیروهای دولتی بتوانند نامزدی جدی بیاورند و حضور سیاسی جدی داشته باشند در غیاب اصلاحطلبان انتخابات تا حدودی یکقطبی میشود و دولتیها برنده میشوند و اگر دولتی را هم مثل انتخابات مجلس رد صلاحیت کنند در این صورت انتخابات کم رمقی در پیش خواهد بود و باید ببینیم کدام یک از اصولگرایان خوششانستر خواهد بود.» در آن انتخابات اصلاحطلبان به پشت کاندیدایی رفتند که میانه رو بود اما از حضور کاندیدای نزدیک به دولت یا سعید جلیلی هراسی به دل راه ندادند و بر خلاف تصور عبدی پیروز هم شدند.
عبور از خاتمي!
عباس عبدی به نام طراح پروژه عبور از خاتمي هم شناخته میشود اما او بعدتر این موضوع را رد و درباره سناریوی عبور از رئیس دولت اصلاحات مدعی شد كه علیه این ایده موضعگیری كرده و البته طولی نکشید که روایت دیگری را برای فارس تعریف کرد و آن هم عبور رئیس دولت اصلاحات از خودش بود!
خروج از حاكميت!
....روزنامههای «جامعه»، «توس» و «خرداد» طرح عبور از رئیس اصلاحات را مطرح کردند. از جمله اصلاحطلبانی که در سال های اصلاحات گوی انتقاد از دولت اصلاحات را از همه ربوده بود و حتی موجودیت آن را زیر سوال برده بود، عباس عبدی بود که اوج انتقاد وی از رئیس دولت اصلاحات در مخالفت وی در سال ۸۰ ظاهر شد که عبدی در آن سال با نامزدی رئیس دولت اصلاحات در انتخابات ریاستجمهوری مخالفت کرد و حتی ایده «خروج از حاکمیت» را نیز مطرح ساخت. عباس عبدی حتی دامنه انتقاد را از این نیز فراتر نمود و با ارسال نامهای اذعان داشت که در دوره دوم ریاستجمهوری رئیس دولت اصلاحات، هیچ دستاورد مثبتی وجود نداشته است و آنچه بهدست آمده بدون حضور او هم میتوانست عملی شود!
و حالا عبور از اصلاحات
عبدی اگر عبور از رئیس دولت اصلاحات که به نام او رقم خورده است را نپذیرد اما به طور حتم عبور از اصلاحات را خواهد پذیرفت. انتقادات گاه و بیگاه او از تصمیمات اصلاحطلبان گویای این واقعیت است که ظاهرا عبدی نمی خواهد به نام عضوی از اردوگاه اصلاحطلبان شناخته شود.
... عبدی پا را چنان فرا گذاشت که اردیبهشت امسال درباره نقشآفرینی آیتا... هاشمی گفت: «برای اینکه اصلاحطلبان بیخاصیت هستند. اصلاحطلبان اگر قوی بودند کسی به آقای هاشمی این حد که الآن هست کاری نداشت. رفقای ما با اولین شکست شبیه لشکر شکستخورده شدند و بهجای این که به گذشته برگردند با همدیگر دعوا کردند، شروع کردند علیه رئیس مجلس حرف زدن و این مسیر تا انتخابات 84 ادامه پیدا کرد. منشأ شکست 84 رفتن به کار غیرجبههای بود».
روحانی
عبدی مواضع اصلی اصلاحطلبان را هم به زیر سوال میبرد چنانکه وقتی سعید حجاریان گفت «باید از روحانی دفاع کنیم. چارهای نداریم. ما از او حمایت کردیم تا رئیسجمهور شود، حالا هم باید حمایتش کنیم تا ادامه دهد. شکست روحانی شکست ما نیست. او اصلاحطلب نبوده است». عبدی بلافاصله در مقاله ای پاسخ داد...
او مي خواهد ديده شود
...عبدی میخواهد دیده شود چرا که روزی اعلام سکوت کرد اما زیاد طول نکشید و گفت: «من بیش از ۶ ماه است که هیچ گفتوگو و یادداشتی به نام خود منتشر نکردهام. دلیل آن نیز این بود که به این نتیجه رسیدم. نوشتن یا بیان برخی نکات موجب رنجش خاطر دوستان میشود. لذا بهتر است مدتی سکوت کنم بلکه حساسیتهای آنان کمتر شود»
...اینکه روحانی کاندیدای اصلی اصلاحات در سال 92 نبود را نباید شک داشت چرا که همگان حتی میانه روهای طیف رقیب چنین ادعایی ندارند اما امثال عبدی خود را وامدار رایی میدانند که در سال 92 از سوی اصلاحطلبان به نام روحانی به صندوق ریخته شد. عبدی، عبدی است اما نه عبدی سال 58 و حتی نه عبدی دهه نخست سال 70. عبدی میخواهد از گذشته عبور کند و ابزار او هم جز کنایه های تلخ نیست.