صادق صدرایی
شعار حسن روحانی در روزهای مبارزات انتخابات96 «به عقب بر نمیگردیم» بود. شعاری که ظاهرا مورد پسند آقای رییس جمهور هم قرار گرفته بود و تقریبا در هر سخنرانی انتخاباتی او میشد دو تا سه بار استفاده از این شعار را مشاهده کرد. روحانی معتقد بود رقبایش نمادی از دوران احمدی نژاد هستند و عدم انتخاب او به معنای بازگشت به عقب و آن دوران است. با نگاهی به همراهان و برنامههای رقبای روحانی هم میشد به این نتیجه رسید که آنچه در این باره گفته میشود چندان هم بیراه نیست و واقعا انتخاب آنان بازگشت به عقب بود اما حالا و با گذشت یک سال از انتخاب حسن روحانی با این سوال مواجهیم که آیا انتخاب روحانی بازگشت به عقب نبود؟ !
امروز دیگر بحث بر سر این نیست که چرا کابینه روحانی وزیر زن ندارد و یا چرا اصلاح طلبان به عنوان مهمترین حامیان دولت اعتدال و شخص رییس جمهور با بی مهری عجیب روحانی و حلقه اول او مواجه شدهاند و جایی در دولت ندارند. الان دیگر بحث بر روی این موضوع نیست که چرا اقلیتهای قومی و مذهبی جایگاهی در دولت نداشته و از آن بدتر با محدودیتهای گستردهای روبرو هستند. حتی امروز دیگر بحث حول این موضوع نمیچرخد که چرا وعدههای آقای روحانی درباره خروج از وضعیت امنیتی و پادگانی در فرهنگ و هنر و اجتماع و دانشگاه بی سرانجام مانده است. امروز بحث بر سر اقتصاد و سیاست خارجی است. ما در این دو حوزه هم در حال بازگشت به عقب هستیم!
با نگاهی به کارنامه چهار سال اول دولت اعتدال شاهد آن هستیم که روحانی و دولتش توانستند با برجام و تعامل سازنده با جهان نمره درخشانی را در کارنامه خود در حوزه سیاست خارجی قرار دهند و با بهبود نسبی شاخصهای اقتصادی همچون تورم و ثبات در بازار ارز وضعیت را نسبت به گذشته قابل تحملتر کنند. اما اکنون نه خبری از تعامل با جهان است، نه اثری از برجام و رفع تحریمها و نه ثباتی در بازار و اقتصاد دیده میشود. شاید از همه اینها بدتر تشابه رفتار دولت اعتدال در بحران با دولت احمدی نژاد در بحران است!
رییس دولت اعتدال نیز مانند رییس جمهور قبل و جناح تندرو هنگام قرار گرفتن در بحران ادبیات تهدیدآمیز و تنش زا را به تنش زداییترجیح میدهد. از بستن تنگه هرمز میگوید و اصرار دارد در یک نشست خبری با همتای اروپایی اش حتما پاسخ طرف مقابل درباره اسرائیل را سریعا بدهد، از عدم مذاکره با آمریکا میگوید و سخنگوی دولتش هم پینشهاددهنگان مذاکره با آمریکا را با تعابیری ناپسند مینوازد. در بحران اقتصادی نیز شاهد تکرار همان روشها و منشها هستیم. دخالت گسترده و مستقیم دولت در بازار، بی توجهی به هشدارهای کارشناسان مستقل اقتصادی، ایجاد فضایی که مطلوب رانت خواران است و. . .
به واقع مشخص نیست که شعار «به عقب برنمی گردیم» در کدام اقدام و اظهارنظر مقامات دولتی دیده میشود. نتیجه مشخص بازگشت به عقب روحانی و همراهانش قطعا چیزی جز حذف از صحنه سیاسی نخواهد بود. مشکل اساسی آن است که طیف اصلاحطلبان نیز در این بازی حذف خواهند شد زیرا در انتخابات96 به جای ائتلاف سیاسی با اعتدالیون به آنان «چک سفید امضا» دادند و نتیجه این تصمیم نادرست آن است که در جامعه تمامی خلف وعدههای مسئولان دولت روحانی به نام اصلاح طلبان هم تمام میشود. باید منتظر ماند و دید که این بازگشت به عقب و مماشات بزرگان جریان اصلاحات با دولت اعتدال قرار است تا کجا ادامه پیدا کند. گاهی جدایی تنها گزینه روی میز است!