به روز شده در ۱۴۰۳/۰۹/۰۶ - ۱۴:۱۱
 
۰
تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۵/۰۸ ساعت ۰۸:۰۰
کد مطلب : ۱۵۵۷۰۶

توسعه و حاکمیت

توسعه و حاکمیت
رضا صادقیان
پیش شرط توسعه، فهم مفهوم آن و رسیدن به برنامه‌ای جامع است. متونی که همزمان نگرش کمی و کیفی را داشته باشد و برآمده از فهم توسعه‌مدارانه حاکمیت باشد. پس از طی شدن چنین مرحله‌ای نیاز به مدیرانی است که آنان نیز از فهم توسعه برخوردار باشند، توسعه و پیشرفت را به مثابه سنگی مقابل راه خویش نبینند و مهمتر آنکه به برنامه‌های توسعه‌ به چشم جشنواره، شو، برنامه‌های تبلیغاتی و یا حضور در برنامه‌های تلویزیونی و رادیویی نگاه نکنند. تجمیع چنین پتانسیلی گام برداشتن به سوی توسعه را هموار خواهد کرد.

برنامه‌های توسعه در نهایت امر می‌بایست به نقطه‌ای برسد که برای عموم شهروندان قابل درک باشد و تنها به عددهای مندرج در جداول برنامه ختم نگردد. پیش‌برد توسعه تنها توسط یک سازمان و نهاد میسر نخواهد شد، بلکه مشارکت کلیت ساختار سیاسی را طلب می‌کند، توقع داشتن از یک وزارتخانه و یا استاندار برای ادامه راه توسعه کفایت نمی‌کند، ادامه برنامه توسعه به حاکمیت و نه دولت‌ها باز می‌گردد. استاندار با تمام جایگاهی که دارد و به عنوان نماینده دولت در یک استان شناخته می‌شود، ولی توانایی وی و حتی لابی‌های استاندار نیز برای ادامه برنامه‌های توسعه نیاز است، ولی کافی نیست. دولت نیز به تنهایی توان راهبری برنامه‌های توسعه را ندارد. به عبارتی؛ تولد و حیات برنامه‌های توسعه وامدار همراهی حاکمیت و نه دولت است.

جایگاه حاکمیت، شامل نهادها و ساختارهای دولتی و غیردولتی، در همراهی و همکاری در برنامه‌های توسعه شرط اساسی و کافی است. جایگاهی که سایر نیروها، سیاست‌گذاران، مجریان و ناظران را در امر توسعه دخیل کند. به عنوان مثال؛ براساس نظر کارشناسان و برنامه پنجم توسعه و در جهت جذب سرمایه خارجی در صنایع بالادستی نفت و گاز، کشورمان نیازمند 125 الی 150 میلیارد دلار سرمایه‌گذاری بود-هست، در وضعیت فعلی و با بازگشت تحریم‌ها نه تنها چنین چشم‌اندازی قابل تصور نیست بلکه امکان مانور دادن بر روی پروژه‌های نفت و گاز از میان می‌رود و این همه به کلیت طرح توسعه صدمه‌های جبران ناپذیری می‌زند. توسعه و تکمیل پروژه‌های مانند میادین مشترک، نوسازی پالایشگاه‌های کشور و پروژه‌های بر زمین مانده در پارس جنوبی بخشی از چنین طرح‌هایی است که ارتباط بی‌واسطه‌ی با مسئله توسعه دارد.

به واقع مدیران اجرایی کشور به جای تدوین برنامه‌ای که امکان تحقق یافتن آن وجود داشته باشد، ایده‌آل‌ترین شرایط را در نظر گرفته و براساس همان اعداد و ارقام بندهای مندرج در برنامه توسعه را مطرح می‌کنند در صورتی که به مسائل دیگر از جمله جایگاه حاکمیت توجهی ندارند و یا کمتر به آن اهمیت می‌دهند. در پیش‌برد برنامه‌های توسعه چنانچه بخشی از ساختار قدرت به هر دلیل و بهانه‌ی قصدی برای همراهی نداشته باشد، ناخواسته سایر بخش‌ها نیز امکان تحقق بندهای برنامه توسعه را نخواهند داشت. دخالت بخش خصوصی در تصمیم‌گیری‌ها، شنیده شدن صدای کارشناسان و اقتصاددانان و حتی کاهش حجم دولت نیز به غیر از همراهی حاکمیت به نتایجی روشنی منتهی نخواهد شد.

برنامه‌های توسعه توسط کارشناسان دولت و سازمان برنامه و بودجه تدوین می‌شود، شاخص‌هایی کمی نیز برای بخش‌های مختلف در نظر گرفته می‌شود، ولی هنگام اجرای آن دولت فقط می‌تواند بخش‌هایی از آن را اجرا کند، چرا که در برنامه‌های توسعه در صورت ممانعت و یا همراهی نکردن سایر بخش‌های حاکمیت امکان تحقق آن وجود نخواهد داشت. به گمان راقم این سطور، چنانچه برنامه ششم توسعه با همراهی سایر قسمت‌های حاکمیت همراه نشود، برنامه ششم توسعه تنها در میان سطور و اسناد توجیهی و کارشناسی باقی خواهد ماند و راهی به سوی اجرا شدن نمی‌گشاید. 
برچسب ها: توسعه حاکمیت