محمد توکلی
یکی ازترفندهای سیاسی – رسانهای جریان مخالف دولت در این قریب به چهار سال که از حضور روحانی در قدرت میگذرد مقابل هم نشان دادن سیاستهای کلی نظام و دیدگاههای رهبری با برنامههای دولت منتخب اکثریت و نظرات رییس جمهور روحانی است. بخشی از این ماجرا منطبق بر واقعیت است و ناظر بر اختلافاتی است که بارها از سوی بزرگان نظام در مقاطع مختلف زمانی از آن با عنوان «اختلافات طبیعی» بین مسئولان یاد شده است اما بخش اعظمی از مطالب مطرح شده در چارچوب این بازی سیاسی - رسانهای حاصل توهمات و رقابتهای کودکانه سیاسی است.
به عنوان مثال سیاستهای کلی اقتصاد مقاومتی به عنوان یکی از راهبردهای اعلامی نظام سیاسی مستقر در حوزه اقتصاد از جمله موضوعاتی است که دولت در سالهای اخیر بارها به بی توجهی به آن متهم شده است و هر چه به انتخابات96 نزدیکتر شویم این وارونه نمایی از عملکرد دولت در این حوزه بیش از گذشته خود را نشان خواهد داد. نکته جالب توجه در این مثال این است که جریان مخالف دولت هیچ گاه وارد جزییات و مصادیق تخطی دولت از این سیاستهای کلی نظام نشده است و همواره با استفاده ازتربیونهای یک طرفه از جمله رسانه انحصاری صداوسیما، دولت را به عدم اجرای سیاستهای اقتصاد مقاومتی متهم میکند.
این مثال و دیگر نمونههای مشابه نشان میدهد که آن چه جریانات تندرو درباره تقابل دولت و رهبری مطرح میکنند بیش از آن که ناشی از دلواپسی از این تقابل فرضی باشد یک فرصت طلبی سیاسی با چاشنی فریب کاری است. آنان به خوبی از این امر آگاهند که مشی و روش شخصی رییس جمهور روحانی در همه سال هایی که مشغول سیاست ورزی است به هیچ عنوان او را به سمت تقابل با مسئولان ارشد سایر قوا هم سوق نخواهد داد چه برسد به مقابله با رهبری نظام.
با نگاهی به برخی «اختلافات طبیعی» رخ داده در حوزههای مختلف از جمله سیاست خارجی و فرهنگ شاهد آن هستیم که دولت روحانی برای پرهیز از تقابل احتمالی از برخی برنامههای خود صرف نظر کرده است که این امر در بسیاری از اوقات باعث گله مندی هایی در میان حامیان او نیز شده است. در چنین شرایطی و با چنان ملاحظه کاری هایی از سوی دولت هم باز شاهد آن هستیم که در کمال تعجب «دلواپسان» در پی القاء اختلاف و دشمنی بین رییس جمهور و دولت منتخب اکثریت با رهبری نظام و سیاستهای کلی کشور هستند!
هنگامی که به سالهای پیشین نگاهی میاندازیم شاهد آن هستیم که همین جریان سیاسی – رسانهای که این روزها برای کسب چند رای بیشتر چنین طراحی خلاف منافع ملی را سرلوحه کار خود قرار داده است به دیگران که از «حاکمیت دوگانه» سخن میگفتند خرده میگرفت و نسبت به بیان چنین مطالبی از سوی آنان معترض بود. مقایسه رفتار امروز این جماعت با نگاهشان در آن سالها بار دیگر نشان میدهد که مبنای عمل اینان بر روی «استاندارد دوگانه» استوار است و آن چه برایشان واجد اهمیت است همواره رسیدن به کرسی قدرت خواهد بود.
سخن آخر آن که شاید بتوان یکی از راههای مقابله با چنین فضاسازی هایی را روش هوشمندانهای دانست که رهبر انقلاب در حین مذاکرات هستهای به کار بستند؛ حمایت شفاف و صریح از دولتی که مستظهر به رای اکثریت است. مقابله با برخی از افراد که در برخیتربیونها و نهادهای خاص مشغول این قبیل فضاسازیها هستند در کنار حمایت صریح از دولت میتواند طراحیهای «آتش بیاران معرکه» را که پشت نقاب دوستی با نظام پنهان شدهاند نقش بر آب کند.