صادق صدرایی
انتشار ویدئویی از برخورد ماموران با جوانان نوازنده در شهر رشت در چند روز اخیر باعث به وجود آمدن اعتراضات گستردهای در فضای مجازی شده است. طبق معمول نهادهایی که با قصور و تقصیر خود چنین اتفاق ناخوشایندی را ایجاد کردهاند «روزه سکوت» گرفته و تمایلی به شفافسازی ندارند، صداوسیما نیز همانطور که انتظار میرود «میلی» به بررسی چنین موضوعاتی ندارد. در این میان آنچه همواره مورد خدشه واقع شده و میشود اعتماد میان ملت و دولت به معنای گسترده آن است.
ممکن است برخی تصور کنند که چنین موضوعی آنقدرها هم حائز اهمیت نیست که ضرورتی به بررسی آن در سطح رسانه باشد اما واقعیت آن است که مسئله اساسی مورد بحث این مصداق نیست بلکه مسئله را باید در شکاف واقعی میان آنچه جامعه میخواهد با تبلیغات رسمی جستجو کرد. شکافی که از سالها قبل به وجود آمده است و هر چه بیشتر میگذرد بیشتر و بیشتر میشود. چند روزی از خرداد ماه ۷۶ گذشته بود که گروهی از جامعهشناسان با نگارش یادداشتها و انتشار برخی نظرسنجیها بر این نکته تاکید کردند که شکاف «ملت – دولت» را میباید جدی گرفت و پذیرفت که «آری به خاتمی» به معنای نه به جریان رسمی قدرت است و ضرورت دارد این انتخاب مردم را علاوه بر حوزه سیاسی از منظر جامعهشناسی نیز مورد بررسی قرار دهیم.
بی توجهی به این دیدگاه جامعهشناسان سبب آن شد تا رفته و رفته و با گذشت هر سال، این شکاف میان خواست و مطالبات مردم و آنچه از سوی مراکز قدرت در نظام سیاسی اجرایی میشد بیشتر و بیشتر شود و در نهایت کار به جایی رسید که در هر حوزهای از اقتصاد و سیاست تا فرهنگ و موضوعات اجتماعی هر مسیری که مورد تایید جریان رسمی قرار میگرفت با مخالفت اکثریت مردم روبرو میشد.
در همین یک سال اخیر میتوان مسئله فیلتر تلگرام و اجبار مردم برای استفاده از پیامرسانهای داخلی را به خاطر آورد که نه تنها اجرایی نشد بلکه اغلب سازمانها و رسانهها و افرادی که به اجبار به سمت پیامرسانهای داخلی کوچ کرده بودند هم رفته رفته و در هفتههای اخیر به تلگرام بازگشتهاند! موضوعی همچون موسیقی خیابانی نیز در چنین وضعیتی است؛ به این معنا که کسر قابل توجهی از مردم نسبت به حضور جوانانی که مشغول این فعالیت هنری هستند حس خوشایندی داشته و از حضور آنان لذت میبرند اما در اینجا هم باز میان خواست ملت و تصمیم دولت شکافی ایجاد شده است و مامورانی معذور به بهانه سد معبر و این قبیل بهانههای واهی برخوردهای ناصوابی را با این جوانان در دستور کار خود قرار میدهند.
واقعیت آن است که آنچه میتواند این شکاف واقعی موجود را کاهش داده و از میان ببرد حرکت تصمیمگیران سیاسی بر مدار خواست و اراده ملت است؛ چه در حوزههای سیاسی و چه در موضوعات فرهنگی. هر چه میان تصمیمات اتخاذ شده از سوی ارکان قدرت سیاسی با آنچه مردم میخواهند نسبتی منطقی ایجاد نشود به همان نسبت شاهد بیشتر شدن این شکاف واقعی و خطرناک خواهیم بود.