محمد توکلی
در روزهای اخیر تحولات ونزوئلا در صدر اخبار قرار داشت. تحولاتی که یک سوی آن نیکولاس مادورو، وارث سیاسی هوگو چاوز قرار دارد و طرف دیگر خوان گوایدو که خود را نماینده اکثریتی از جامعه ونزوئلا میخواند که خواستار پایان دولت مادورو هستند اما به راستی آنچه در این کشور متعلق به آمریکای جنوبی میگذرد چه درسهایی برای ایران، سرزمینی در آسیا دارد.
۱. درس نخست تحولات ونزوئلا توجه به اقتصاد است. الگوی شکست خورده چپ اقتصادی هنگامی که با انحصار سیاسی، فساد و تحریم همراه شود نتیجهای جز تورم یک میلیون درصدی و نارضایتیهای گسترده اجتماعی به همراه نخواهد داشت. میتوانیم چشمان خود را بر روی بخشی از واقعیت ببندیم و همه آنچه در ونزوئلا میگذرد را با عنوان "کودتای آمریکایی" تحلیل کنیم، واقعیت اما این است که فرای موجسواری دولت ترامپ، دولت ونزوئلا سالهاست که با یک نارضایتی عمومی در متن جامعه روبرو شده است که با بی توجهی و حتی سرکوب آن تنها سبب تشدید و تکثیرش بوده است. بسیاری از آنان که در تجمعات اعتراضی علیه مادورو شرکت میکنند هنوز و همچنان سوسیالیسم را میپسندند و نسبت به دخالت آمریکا مواجههای منفی دارند اما همزمان مادور را هم دیگر نمیتوانند تحمل کنند. بنابراین، درس نخست تحولات ونزوئلا برای هر کشوری از جمله ایران آن است که نارضایتیهای اقتصادی را باید جدی گرفت و به جای نادیده گرفتن اعتراضات موجود در متن جامعه، مطالبات معترضان را در گام نخست به دقت دریافت کرد و سپس با آنها وارد گفتوگو و تعامل شد.
۲. ونزوئلا، چه در دوران هوگو چاوز و چه از زمانی که نیکولاس مادورو به کرسی قدرت تکیه زده است با نوعی انسداد سیاسی همراه بوده است. برخی اصلاحات در این دو دهه هم نتوانست هسته مرکزی قدرت در این کشور را منعطف کرده و انحصار سیاسی را از بین ببرد. واقعیت آن است که در دوران تازه و با گسترش تکنولوژیهای ارتباطی حتی در کشورهای جهان سوم نیز دیگر نمیتوان به سادگی به حکمرانی مبتنی بر انحصار ادامه داد به خصوص اگر قدرت حمایت اکثریت را به همراه خود نداشته باشد. همان اتفاقی که این روزها در ونزوئلا میگذرد. در نتیجه ضرورت دارد کشورهای دیگر از جمله ایران هم با نگاهی دوباره به سیاستها، هر کجا که رد پایی از انحصار سیاسی و رسانهای وجود دارد را مورد دقت بیشتر قرار دهد، زیرا آنچه نارضایتیهای اقتصادی را به جنبشهایی اعتراضی علیه قدرت سیاسی تبدیل میکند در اغلب موارد وجود انحصار سیاسی و رسانهای است.
۳. و درس سوم به نشست اخیر شورای امنیت سازمان ملل متحد با موضوع بررسی تحولات ونزوئلا بازمیگردد. هنگامی که وزیر امور خارجه این کشور همزمان با اعتراض به دخالتهای خارجی صراحتاً از آمادگی دولت مادورو برای مذاکره با دولت ترامپ و گفتوگوی ملی با مخالفان داخلی برای دست یافتن به توافق سخن گفت. این نکته از آن جا حائز اهمیت است که برخی تصور میکنند نفی مذاکره خارجی و مخالفت با طرحهایی نظیر گفتوگوی ملی نشانگر اقتدار یک ساختار سیاسی است در حالی که مشاهده میکنیم دولتی با مختصات دولت ونزوئلا هم در عرصه سیاست خارجی از مذاکره با طرف اصلی درگیری استقبال کرده و در بحران داخلی نیز گفتوگویی ملی را حداقل در سخن و تبلیغات راهحلی صحیح برای عبور از بحران میداند.