رضا صادقیان
حضور دو دولت با یک ملت در ونزوئلا بخشی از درگیری قدرتهای بزرگ برای تثبیت قدرتشان و گسترش آن در سایر کشورهاست. خارج نشدن دیپلماتهای آمریکا بعد از اخراج رسمی آنان از کشور ونزوئلا و استقرار تکاوران روسیه برای حفاظت از جان مادورو بخشی از نمایش جنگ قدرت در عرصه جهانی است. جنگی که در اوکراین، اندکی بعدتر در سوریه و عراق و حال در ونزوئلا در حال انجام شدن است.
انتشار تصاویر فروشگاههای خالی، فشار اقتصادی، اعتراضهای پراکنده در شهرهای ونزوئلا و حضور مخالفان رسمی در رسانههای صوتی و تصویری بخشی از بحران سیاسی و اقتصادی بود که گریبان حاکمان ونزوئلا را طی سالهای نه چندان دور و خصوصا ماههای گذشته گرفت و رها نکرد، وضعیتی که دولت وقت راهی برای حل آن نیافت. مسئلهای که باعث شد مخالفان خارجی سیاستهای مادورو با زبانی عریانتر به مخالفت با وی سخن بگویند و همزمان نیروهای داخل و نزدیک به سیاستهای آمریکا جایگاه خود را قویتر کنند. در این میان نیز روسیه نه تنها به ونزوئلا بلکه به سایر کشورهای آمریکای لاتین به عنوان همپیمانان استراتژیک خود به عنوان کشورهایی که در نبرد نهایی با لیبرالیسم آمریکا ستیز خواهند کرد مینگرد، از همینرو هیچ مداخلهای را به غیر از حضور و نفوذ خودش را نمیپذیرد، آمریکا نیز خواهان آن نیست که کسی در حوزه نفوذش مداخله کند.
برای دورهای آمریکای لاتین را به عنوان حیاط خلوت آمریکا مینامیدند. مداخله در شیلی و سرنگون ساختن دولت قانونی آلنده، دیکته کردن سیاستهای صندوق بینالمللی پول به کشور برزیل در دهه 80 ، 90 و. . . اما دست یافتن به استقلال نسبی کشورهای آمریکای لاتین در حوزه اقتصاد و پیوستن برزیل به BRICS بلوک جدیدی از قدرت اقتصادی را در عرصه جهانی نشان داد. برزیل، روسیه، هند، چین و آفریقای جنوبی به عنوان قدرتهای اقتصادی نوظهور طی سالهای گذشته توانستهاند میزان توانمندی اقتصادی را براساس شاخصهای جهانی ارتقاء داده و عملا در مقابل گروه هفت حرفی برای ارائه کردن داشته باشند (خروج روسیه و یا تعلیق آن از عضویت در گروه هشت برای کسب قدرت بیشتر در عرصه جهانی مسئله مهمی است، در واقع اگر روسهای جایی در اتحاد اقتصادی دیگر فراهم نمیکردندتردیدی نمیبود که در اتحاد سابق همچنان میمانند) ، در این میان اتحاد برزیل به عنوان کشوری که در گذشته بخشی از حیاط خلوت آمریکا به شمار میآمده در کنار روسیه در جدال ونزوئلا جالب توجه است. برزیل به عنوان همپیمان اقتصادی و ونزوئلا به نشانه همپیمان سیاسی بخش دیگری از تکههای این پازل هستند، تصویری که طی سالهای گذشته و با افزایش قیمت نفت در حال ساخته شدن توسط سیاستگذاران-اهل سیاست روسیه است.
مسئله امروز در ونزوئلا تنها به سیاستهای اقتصادی دولت وقت باز نمیگردد، حتی چندان در گرو نظام توزیع درآمد در دوره حکمرانی چاوز و بالا رفتن حجم نقدینگی نیست. از سویی نمیتوان کنشها و واکنشهای موافقان و مخالفان دولت را تنها به راهپیماییهای خیابانی مرتبط دانست، بلکه در هر کدام از بخشها و خصوصا رفتارهای سیاسی میتوان رد سیاستهای چالش برانگیز آمریکا و روسیه را در ونزوئلا مشاهده کرد. اینکه کدام قدرت موفق به استحکام قدرت خود در کشور دیگر میشود به انتهای چنین کشمکشی باز میگردد. اما تا آن هنگام و رسیدن به پایان بازی معلوم نیست ونزوئلا به ویرانهای مانند سوریه و یا کشوری بحرانزده و گرفتار مانند عراق تبدیل خواهد شد. چنانچه اردوکشیهای خیابانی و به هیجان درآوردن مخالفان و موافقان دولت خودخوانده و دولت قانونی با توجه به سیاستهای آمریکا و روسیه ادامه پیدا کند چندان بعید نیست که جنگ خیابانی دربگیرد و ونزوئلا نیز به دسته کشورهای ویرانه تبدیل شود.