گروه جامعه: همزمان با آغاز سال نو بارشهایی کم سابقه مناطق وسیعی از ایران را با سیل و تبعات و خسارتهای ناشی از آن مواجه کرد. حالا که قریب به دو هفته از این حادثه ناگوار میگذرد شاید بتوان با نگاهی دوباره به متن و حاشیه آن چه رخ داد از سیلاب هم درسهایی را بر آینده ایران آموخت.
وضعیت ناگوار در استانهای مختلف کشور که بر اثر سیلاب به وجود آمده مردم را با شرایطی دگرگونه برای زندگی روزمره خود مواجه ساخته است، این مسئله که به خصوص در سه استان گلستان، لرستان و خوزستان قابل مشاهده است اهمیت موضوع بررسی و ریشهیابی علل بروز این خسارتهای سنگین جانی و مالی را دو چندان کرده است.
واقعیت آن است که بارش برف و باران به خودی خود امر مبارکی است؛ چه از جهت کمک به افزایش منابع آبی کشور و چه در حوزه کشاورزی و غلبه بر شرایط سخت ناشی از خشکسالی، آنچه اما این نعمت الهی را به حادثهای خسارتآفرین بدل میکند بیش و پیش از هر موضوعی خطاهای مدیریتی در چند دهه گذشته است. با نگاهی به دلایل مطرح شده از سوی کارشناسان درباره علل وقوع سیلاب در شیراز، گلستان، مازندران، لرستان، خوزستان و... شاهد آن هستیم کهدر اغلب نظرات مطرح شده بر خطاهای مدیریتی در حوزههایی همچون از میان بردن جنگلها بی توجهی کامل به موضوع آبخیزداری، نبود رویکرد علمی در شهرسازی و... تاکید شده است. از همین رو درس نخست سیل ابتدای سال۹۸ آن است که بیاموزیم خطاهای امروز مدیریتی در شهرسازی، محیط زیست و... مدتی بعد با پاسخی خشمگینانه از سوی طبیعت مواجه خواهد شد.
با نگاهی به الگوی کمکرسانی به آسیبدیدگان مناطق درگیر سیل با این نکته مواجه میشویم که با وجود آن که ایران به دلیل شرایط جغرافیایی در منطقهای حادثهخیز قرار دارد هنوز و همچنان نشانهای از جدی گرفته شدن علم مدیریت بحران در میان تصمیمگیران دیده نمیشود. عدم وجود مرکز واحد تصمیمگیری یکی از مهمترین علل وضعیت بسیار آشفتهای است که در این روزها و در مناطق سیلزده شاهد آن هستیم. موضوعی که پیشتر از این در حوادثی مشابه همچون زلزله کرمانشاه هم دیده بودیم. این مسئله از آن جهت حائز اهمیت است که نبود فرماندهی واحد برای طراحی و هدایت کمکرسانی به آسیبدیدگان سبب بروز وضعیتی خواهد شد که با وجود صرف منابع انسانی و مالی بسیار رضایتمندی اندکی برآورده خواهد شد.
نکته سومی که میتوان به بهانه وقوع سیل اخیر در بیشتر استانهای کشور به آن توجه کرد تاثیر سیاست خارجی بر امدادرسانی به سیلزدگان است. حتی در کشورهایی که اصطلاحاً اَبَرقدرت خوانده میشوند هم پس از وقوع چنین حوادثی کمکهای بینالمللی همچون حضور و یاری سازمانهای بینالمللی امدادرسان و همینطور کمکهای مادی و انسانی کشورهای دیگر امری متداول است. اما آنچه در سیل ایران شاهد بودیم وضعیتی بود که این وجه امدادرسانی به شدت کمرنگ شده بود. بعضی رسانهها و مسئولان ایرانی بر این نکته تاکید دارند که علت چنین امری تحریمها است. اگر این روایت را پذیرا باشیم پرسش اساسی آن است که حالا و در شرایطی که تحریم علاوه بر معیشت، جان مردم ایران را هم هدف گرفته است چه طرح و برنامهای برای کاهش آثار سوء تحریمها وجود دارد؟!