رضا صادقیان
این روزها بحث افرادی که در ظاهر چیزی میگویند ولی در زندگی روزمرهشان اموری دیگری میگذرد بسیار است. اهل سیاست، شخصیتها، چهرهها، بازیگران سینما و تلویزیون و مجریانی که بارها و بارها از برکات موجود در کشور خودمان میگویند ولی تا احتمال میدهند قرار است وضعیت کمی تغییر کند و یا یک جریان سیاسی در انتخابات نتیجه را به رقیب واگذار کند و... به رنگ و جلوهی دیگری ظاهر میشوند. به تصاویر و گفتههای برخی اختلاسگران در دادگاههای برگزار شده نگاه کنید. گویی در سمتها و جایگاههای مختلف با افرادی روبرو هستیم که دایم در حفظ ظاهر و نمای بیرونی در تلاش هستند تا به واسطه همین رفتار دوگانه وضعیت خودشان را ابتدا ثبات و بعد بهبود بخشند.
حفظ کنندگان ظاهر و کسانی که به سادگی و با وزیدن نسیم صبحگاهی از جریان سیاسی به طیف سیاسی مقابل کوچ و اردوگاه سیاسی و حزب خود را با صدور بیانیهای نیمبند و جملات نامشخص عوض میکنند و یا در اولین فرصت علیه تمام فعالیتهای دولت سابق اقدام به افشاگری میکنند نمونههای روشن چنین رفتاری هستند. کم نبوده و نیستند وزیران، معاونان وزیر و مدیران کل وزارتخانهها که پس از سالها حفظ سمت و تنها در هنگام انتخابات گفتهها سابق و نه چندان دور خود را با تمام توان انکار و در چشم برهم زدنی از یک جناح خارج و به جریانی دیگر ورود کردهاند. هر چند بروز چنین رفتاری در میان تکنوکراتها بیشتر به چشم میآید، ولی دقت در تصاویر مسئولان دولتی در دورههای مختلف سرفصلهای دیگری را در چنین موضوعی میگشاید.
بروز، ظهور دنبالهدار و جا افتادن چنین رفتاری بیش از عوامل دیگر به کسب منفعت شخصی ارتباط مستقیم دارد، چندان به عبارتهای استفاده شده توسط چنین افرادی دقت نکنید، افرادی که یک روز اصلاحطلب، روزی دیگر اصولگرا، نواصولگرا و اگر نسیم ملایمی وزیدن بگیرد اصلاحطلب اصولگرا خواهند شد. شاید صدها و بلکه هزاران مدیر و فعال سیاسی فعالیتهای خودشان را به ترویج توسعه شهری، توانمندسازی شهروندان، کمک به پروژههای نیمه تمام و موارد دیگر که کاملا غیر شخصی هستند ارتباط بدهند و از فداکاریهای خودشان حرف بزنند، اما نخستین سوالی که به ذهن متبادر میگردد دریافت حقوق، مزایا، امکانات رفاهی و کسب خدمات مدیریتی از سازمان مطبوعشان است. آیا چنین افرادی به صورت رایگان فعالیت میکنند؟ بیشک خیر! اما از آنجایی که کشور با مسائل مختلفی روبروست ناخواسته در شرایطی قرار میگیریم که هر کدام از چنین افرادی به آسانی تمام حزب تاسیس کنند، پس از مدتی از حزب به دلایل متعدد قهر کنند، از دولتی به دولت جدید بروند و در تمام این بزنگاهها کسی از فعالیتهای سابق و اسبق آنها سوالی نپرسد!
نه تنها در میان نیروهای اصلاحطلب بلکه در میان فعالان اصولگرا، تکنوکراتها و مدیرانی که خودشان را وابسته به هیچ کدام از جریانهای سیاسی کشور نمیدانند با چنین افرادی روبرو هستیم. شخصیتهایی که تنها و تنها به کسب سود و ارتقاء کیفیت زندگی خودشان به بهای نابودی صدها و بلکه هزاران انسان فکر میکنند و هیچ چیزی به غیر از کسب اسکناسهای بیشتر برایشان خوشایند نیست!