به روز شده در ۱۴۰۳/۰۹/۰۶ - ۱۰:۰۶
 
۸۲
تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۰۸/۰۶ ساعت ۰۰:۰۶
کد مطلب : ۱۹۱۰۹
مخالفان هاشمی در بحری از بحران اخلاقی!

قدر این آقای هاشمی را بدانید

گروه سياسي: حملات تند و هجمه‌های شدید به آیت الله هاشمی رفسنجانی، چیزی نیست که به تازگی آغاز شده باشد و یا به اظهارات او در مورد مذاکره با آمریکا مربوط شود، این مسأله ریشه در گذشته دارد و از سالهای نخست انقلاب، اتهام زنی و انتشار شایعات علیه وی امری معمول و رایج بوده است و منافقین و فرقانی‌ها در روزهای نخست انقلاب، حتی تا ترور و حذف فیزیکی او نیز پیش رفتند، البته با لطف خداوند، به هدف شوم خود دست نیافتند.
قدر این آقای هاشمی را بدانید
علی ورسه‌ای

نکته مهم اینجا است که بی‌مهری و هتک حرمتِ او، تنها از جانب معاندان و مخالفان نظام نبوده، بلکه وی از سوی خودی‌های نا‌آگاه و یا نو انقلابی‌های زیاده خواه! جفا و عناد بیشتری دیده است. گروه اخیر (به عکس گروهک‌ها که اقدام به حذف فیزیکی او کردند)، با بدگویی، شایعه‌سازی و اتهام زنی کوشیده‌اند او را ترور معنوی کنند تا تأثیرگذاری‌اش در مدیریت کشور را از وی سلب نمایند و به جدّ می‌توان گفت که او در طول ۳۵ سالی که از انقلاب می‌گذرد، لحظه‌ای از خصومت و دشمنی بدخواهان و جاهلان در امان نبوده است، تا آنجا که برخی از جریان‌ها برای حذف وی از صحنه مدیریت کشور و بلکه از تاریخ انقلاب، بسیار جدّی بوده‌اند و حتی در سالهای اخیر کسانی مانند آقای قاسم روانبخش، سردبیر نشریه پرتو سخن و شاگرد آیت الله مصباح یزدی، برای کنار گذاشته شدن او از صحنه سیاست، زمان هم تعیین کردند!

روانبخش در تاریخ نهم اسفند ۱۳۸۸ ضمن مصاحبه با سایت حقیقت‌نیوز گفت:
«... حذف کردن هاشمی رفسنجانی دور از ذهن نیست... و طی ۶ ماه آینده، بدون شک از صحنه سیاسی کشور کنار خواهد رفت!» (khabaronline. ir)
با ملاحظه مواضع این جماعت در گذشته و حال و با‌شناختی که از روحیات نه چندان انقلابی آنان وجود دارد، به روشنی می‌توان فهمید که حساسیت و نگرانی اصلی آنان، مذاکره و یا رابطه با آمریکا نیست، بلکه مشکل آنان، حضور هاشمی مقتدر و تأثیرگذار در صحنه است.
از همین رو، شاهدیم هر روز که می‌گذرد بازیگرانِ مرئی و نامرئی سریال تخریب، با بهانه و دستاویزی (و در این ایام، با تمسک به بازنشر اظهارات چند سال قبل آقای هاشمی در مورد مذاکره با آمریکا و غرب)، از بد‌ترین ادبیات، زشت‌ترین و تند‌ترین تعابیر و از صنعت جعل و تحریف بر ضدّ وی استفاده می‌کنند؛ به طوری که اگر در فضای مجازی، مطالب و اظهارات نامناسب چند روز گذشته آنان را مرور کنید، خواهید دید که انبوهی از این عناوین و تعابیر از برابر دیدگان شما رژه می‌روند که البته این‌ها (که در پی می‌آید) و جز این‌ها (که برای پرهیز از درازگویی و رعایت اختصار نیاوردیم)، اندکی است از انبوه جسارت‌ها و اهانت‌ها (با تأمل بخوانید!):

* «... آقای هاشمی به چند علت، موضوع حذف شعار مرگ برآمریکا را مطرح می‌کند؛ علت اول این است که آقای هاشمی هیچ وقت یک مرد انقلابی نبود!» (سیدحمید روحانی)
* «... کسی که از مذاکره با آمریکا صحبت می‌کند، اگر خیانت نکرده باشد، احتمالا فراموشی در سن پیری پیدا کرده است!»
 (مرتضی آقا تهرانی، عضو موسسه آموزشی پژوهشی امام) «متعلق به مصباح يزدي)
* «یک عده جیره‌خوار و مزدور آمریکایی برای پرداختن به این دروغ بزرگ تمام تلاششان را می‌کنند!» (سید احمد علم الهدی)
* «رفسنجانی، مشاییِ دولت روحانی است!» (کاظم انبارلویی) 
* «بیان این خاطرات مطلب نادرستی است که از سوی هاشمی منتشر شده و در این موقع حساس وی با بیان این خاطره به دنبال کمک به آمریکا است!»  (شیخ جعفر شجونی)

جالب است که در میان اینهمه اظهارِ نظر به اصطلاح انتقادی! حتی یک مورد پاسخ تشریحی و تحلیل منطقی و نقد منصفانه نمی‌توان یافت! بلکه هرچه هست (مانند همیشه) سخنانی است نیشدار، گزنده و کینه توزانه، با نیت تخریب!
به هر حال، هدف ما در این نوشته، روشنگری اذهان عمومیِ جامعه و اثبات حقانیت آیت الله هاشمی رفسنجانی در نظر مردم نیست؛ چرا که طیفهای مختلف مردم در ایام انتخابات ریاست جمهوری، به همه افراطی‌ها و زیاده خواهان فهماندند که دیگر تحت تأثیر تبلیغات سنگین آنان قرار نمی‌گیرند و نشان دادند که خدمتگزاران صادق، دلسوز و امین را از ریاکاران زهد فروش تشخیص می‌دهند و نیازی به آگاهی بخشی در این زمینه ندارند. پس کسانی که باید متذکر شوند و از مسیر اشتباهی که برگزیده‌اند برگردند، همین جماعت غوغاسالار و حامیان اندک ایشان‌اند.

در اینجا می‌کوشیم با بیان چند نمونه از سیره سیاسی حضرت امام، مقام معظم رهبری و دیگر آیات عظام و بزرگان، در تأیید و حمایت از آیت الله هاشمی رفسنجانی، موقعیت برجسته و جایگاه ویژه ایشان را به این حضرات یاد آور شویم تا شاید لحظاتی عمیق بیندیشند و نظرات و تعابیر نا‌سنجیده خود در مورد آقای هاشمی را با بیانات آن عزیزان تطبیق دهند و بدینوسیله، سستی یا غرض آلود بودنِ حرف‌های خود را دریابند و متوجه شوند که در بحری از بحران اخلاقی دست و پا می‌زنند اما خودشان نمی‌دانند:

* حضرت امام خمینی (رّه):
* «مجاهد متعهد، آقاى هاشمى عزیز!»
* «... بدخواهان باید بدانند هاشمى زنده است چون نهضت زنده است...»
* «اینان با این تلاشهاى احمقانه نمى‏توانند انقلاب اسلامى ما را ترور کنند؛ نمى‏توانند شخصیت انسانی ـ اسلامى مطهرى و هاشمى را ترور کنند»
* «من به آقاى هاشمى ـ فرزند برومند اسلام تبریک مى‏گویم که در راه هدف تا نزدیک شهادت به پیش رفت. ‏» (صحیفه امام، ج‏۷، ص ۴۹۵)

*مقام معظم رهبري:
* «... آقای هاشمی رفسنجانی در دوران مبارزه با رژیم ستم شاهی، از اصلیترین و جدی‌ترین افراد نهضت و بعد از انقلاب هم از مؤثر‌ترین شخصیتهای همراه امام بوده و بار‌ها تا مرز شهادت پیش رفته است. ضمن اینکه پس از رحلت امام بزرگوار هم، تا امروز در کنار رهبری بوده است.» (۲۹ خرداد ۱۳۸۸)

* آیت الله العظمی وحید خراسانی، با اشاره به اولین آشنایی خود با آقای هاشمی رفسنجانی، خطاب به ایشان می‌فرمایند:
* «... نخستین بار شما را در کنار حضرت امام خمینی (ره) دیدم که (مرحوم) آقای اشراقی هم نشسته بود. شما وارد شدید و آقای امامی کاشانی را آوردید و (به امام) گفتید تولیت مدرسه سپهسالار باشد و امام خمینی (ره) فرمودند باشد، فردی را استاندار اصفهان معرفی کردید، ایشان قبول کردند و همین طور چند نفر دیگر...، بعد که رفتید از (آقای) اشراقی پرسیدم این آقا چه کسی است که هر چه می‌گوید امام می‌گوید باشد! گفت: شیخ اکبر است!»

حضرت آیت‌الله وحید خراسانی سپس افزودند: 
 * «به امید خدا، با این پیش آمد مردمی (انتخابات۲۴ خرداد ۹۲) که روی داد، با همت شما که هم درد و هم درک را دارید؛ چرا که برخی‌ها تنها درد یا درک را دارند اما این خصوصیت در شما جمع است و این موهبت فتح بابی است تا ان شاء الله مشکلات حل شود.»

* آیت‌الله العظمی موسوی اردبیلی: 
 * «... نامهربانی‌ها و تنگ‌نظری‌ها چیزی از قدر و منزلت شما نمی‌کاهد. خدمات شما در خاطر و نگاه ملت شریف ایران خواهد ماند و اجر شما نزد خداوند علیم و خبیر محفوظ است ان‌شاءالله.»

* آیت‌الله العظمی شیخ حسین مظاهری در دیدار با نماینده آقای دکتر روحانی، رییس جمهور، با تجلیل از سوابق علمی، عملی، مبارزاتی و مدیریّتی آیت‌الله هاشمی رفسنجانی ایشان را شخصیّتی عالم و سیاست‌مداری برخوردار از مراتب دیانت و تقوا و عقلانیّت و اعتدال دانسته و تأکید کردند:
 «... جناب آقای هاشمی رفسنجانی بحمدالله امروز پشتوانه‌ای متین و آگاه و خیرخواه هستند و بهره‌گیری از تجربیّات و خیرخواهی‌های ایشان برای کشور لازم و مفید خواهد بود...»

* حضرت آیت الله حسین راستی کاشانی: 
 «... برخود لازم دانستم علاوه برارج نهادن به این خیرخواهی شما؛ صبر و پایداری و مظلومیت شما را در برابر آماج کینه‌ها و ناسزا‌ها و تهمت‌های ناروا یادآور شده، استقامت شما را برای حفظ نظام و آرمانهای امام، ستودنی و به یادماندنی بدانم.» 

* آیت الله حائری شیرازی: 
 «با هم (با مقام معظم رهبری) خصوصی نشسته بودیم و صحبت می‌کردیم. ایشان گفت: «امام آقای هاشمی را خیلی دوست می‌دارند. هر وقت ایشان به مسافرت می‌رود، گوسفندی را برای سلامتی ایشان قربانی می‌کنند، وقتی هم بر می‌گردد، گوسفندی را برای شکرانه قربانی می‌کنند!»

* حجت‌الاسلام و المسلمین علی دوانی (ره): ضمن بیان خاطره‌ای از سال ۱۳۴۲ می‌نویسد:
 «... روزعاشورای سال ۴۲ وقتی پس از راهپیمایی عظیم تهران و پیش از انجام سخنرانی، به اتفاق شهید (شیخ عباس تهرانی) سید علی اندرزگو (ره) حضور امام رسیدیم، امام به هرکدام از ما یک جلد کتاب «کارنامة سیاه استعمار»، نوشته آقای هاشمی رفسنجانی را مرحمت کردند و گفتند: قدر این آقای هاشمی را بدانید!» 

و در پایان، به آن عده از افراد که در چنین مواقعی، دست به دامن توجیه شده و برای کم اثر و یا بی‌اثر کردن توصیه‌های حضرت امام در مورد آیت الله هاشمی رفسنجانی، به سخن دیگر ایشان؛ یعنی «میزان حال فعلی افراد است» استناد می‌کنند، باید گفت که حضرت امام، آن سیاستمدار متقی و بصیر چنین روزی را بخوبی پیش بینی کرده و در پاسخ شما فرموده‌اند:
ـ«.... کسانی که سال‌ها و بار‌ها چه قبل و چه بعد از انقلاب امتحان خود را در تعهد به اسلام و انقلاب داده‏‌اند و در این راه به پای چوبه‏ های‏ دار رفته و زندان‌ها کشیده و ترور گشته‏‌اند و سلامت خود را از دست داده‏‌اند و تحت شکنجه‏‌های شاه برای استقلال و آزادی مبارزه کرده‏‌اند، یقیناً دلشان به حال انقلاب و ثمرات آن، نه تنها کمتر از دیگران نسوخته که بیشتر می‌‏سوزد و مسیر ارزشی و الهی و پرطراوت خویش را به هیچ وجه عوض نمی‌‏کنند...» (صحیفه امام، ج‏۲۱، ص ۱۵۶)
ــ «... احتمال قوى مى‏ دهم که پس از من، براى انتقامجویى از من، به بعض نزدیکان و دوستانم تهمت‌ها ـ که من آن‌ها را ناروا مى‏ دانم ـ بزنند و به آتشى که باید مرا بسوزانند آنان را بسوزانند و احیاناً به صورت دفاع از من، انتقام مرا از آن‌ها بگیرند...»   (صحیفه امام، ج‏۱۷، ص ۹۰)