به روز شده در ۱۴۰۳/۰۹/۰۴ - ۱۹:۳۷
 
۴
تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۱/۲۵ ساعت ۱۳:۴۱
کد مطلب : ۲۱۰۲۹۰

چگونه به خود اجازه می‌دهد چنین یاوه‌ای بگوید؟

چگونه به خود اجازه می‌دهد چنین یاوه‌ای بگوید؟
گروه سیاسی: استاد سیدجواد طباطبایی؛ استاد دانشگاه و پژوهشگر علوم سیاسی و دینی، به اظهارات اخیر مصطفی میرسلیم، نماینده منتخب مجلس یازدهم درباره همدردی با مردم آمریکا در بحران کرونا واکنش نشان داد و در مطلبی در کانال تلگرامی خود نوشت:
توئیت مهندس سیدمصطفی میرسلیم را در همدردی با «مردم مستضعف امریکا که در اثر کمبود امکانات گرفتار بحران کرونا شده‌اند» و اظهار تأسف او مبنی بر این‌که «تحریم‌های ظالمانۀ دولت کینه‌توز مانع کمک‌رسانی ما می‌شود»، در این روزهای سخت میهن، که بلا از زمین و آسمان بر آن و بر سر مردم آن می‌بارد، من در این دوردست‌ها خواندم و البته درست نفهمیدم که «تحریم‌ها مانع کمک‌رسانی ما به چه کسی می‌شود».
از فحوای عبارت چنین برمی‌آید که این رجل سیاسی بومی، که چهل سالی در همۀ سطوح مدیریت کشور حضور داشته و به زودی نیز بر کرسی نمایندگی مردم در مجلس ــ و شاید ریاست آن ــ تکیه خواهد زد، نگران «کمبود امکانات مردم مستضعف امریکا»ست، اگرچه عبارت ابهامی دارد که اهل تأویل می‌توانند از آن کمک‌رسانی به ملت ایران را هم استنباط کنند. مهندس میرسلیم سال‌ها مدیریت یکی بزرگ‌ترین دانشنامه‌های کشور را بر عهده داشته و باید این مایه فارسی می‌دانست که «کمک رساندن» فعل ترکیبی متعدی است و گوینده ناچار باید بگوید که قصد کمک رسانی به چه کسی را دارد! این نکته در نخستین نگاه به فارسی ندانی استادان و رجال بومی مربوط می‌شود، اما وجه دیگری نیز دارد که در این سطور می‌خواهم به آن وجه اساسی‌تر بپردازم.
پیش از آن‌که به این نکتۀ اساسی بپردازم، به عنوان شهروندی ایرانی، که میرسلیم نمایندۀ قهری او نیز هست، باید نظر آن نمایندۀ منتخب مردم ایران را به این نکته جلب کنم که من، از بدِ حادثه، ماه‌هایی است که در راهروهای بیمارستان‌های «این مردم مستضعف» راه می‌روم و تا کنون تصوری از عُمق استضعاف این مردم پیدا کرده‌ام. اگر اشکالی نداشته باشد می‌خواهم به خودم اجازه دهم که در این روزهای بحرانی به عنوان شهروند ایرانی از سوی نمایندۀ مجلس ایران در کنار مردم مستضعف امریکا باشم. همین قدر می‌توانم گفت که میرسلیم مانند همۀ رجال سیاسی بومی اسیر چنبر بافته‌های چهل سالۀ خود است و هرچه در این بافتن‌ها پیشتر آمده از واقعیت دورتر شده است.
بدیهی است که سخن من، به عنوان اهل اندیشۀ سیاسی و نه شهروند، به هیچ وجه سیاسی نیست، بلکه می‌خواهم از دیدگاه اندیشۀ سیاسی نظر میرسلیم را به یکی پیامدهای «خالی‌بندی‌های» چهار دهۀ گذشته جلب کنم. در این فرصت نمی‌خواهم بگویم که میرسلیم فارسی نمی‌داند، که نمی‌داند، بلکه می‌خواهم بگویم که چون در خلأ فکر می‌کند فارسی بی‌معنا می‌نویسد و این امر بر او مشتبه می‌شود که گویا چیزی می‌گوید و با آن واژه‌های توخالی به جنگ واقعیتی می‌رود که بسیار صُلب و سخت است! در خلأ فکر کردن، در همۀ عرصه‌ها تبعاتی، دارد، اما در سیاست می‌تواند فاجعه‌ای باشد!
ئانش رجال بومی ایران در سیاست در چند اصطلاحی خلاصه می‌شود که همۀ آن‌ها به درجات مختلف توخالی هستند و چیزی را توضیح نمی‌دهند. این‌که هنوز مردم عوامی پیدا می‌شوند که چشم بر مساجد خالی شهر خود می‌بندند و گمان می‌کنند به زودی «کاخ سفید» را «به حسینیه تبدیل خواهند کرد» بدیهی است که بر آنان حَرَجی نیست، اما این‌که آدم تحصیل کرده‌ای مانند میرسلیم، که در فرانسه درس خوانده و استاد یکی از مهم‌ترین دانشگاه‌های علمی کشور ــ پلی‌تکنیک ــ است، و البته برحسب رشتۀ تحصیلی خود می‌داند که هیچ موتوری خالی نمی‌چرخد، همان سخنان بی‌ربط را تکرار می‌کند، در شرایطی که به زودی بر همان کرسی نمایندگی تکیه خواهد کرد که پیش از او قاضی‌پورها تکیه کرده بودند، مبیّن این است که در دوره‌ای با بحرانی بی‌سابقه چه سرنوشتی در انتظار کشور و مردم آن است.
تردیدی نیست که عامۀ مردم در زندگی روزمره در مواردی واژگانی را به کار می‌گیرند که از مضمون تهی هستند؛ بر آنان نیز حرجی نیست، چون بر سخن آنان اثری مترتب نمی‌شود. رادیو و تلویزیون به مناسبت‌هایی مردم کوچه و بازار را نشان می‌دهند که می‌خواهند از پستوی خانۀ خود «معادلات جهانی» را بر هم زنند، در حالی‌که خود آنان نیز وقتی در صف دستمال کاغذی و پوشک بچه می‌ایستند به شهود درمی‌یابند که این «معادلات» چندان مجهول‌هایی دارد که در مخیلۀ تنگ آنان نمی‌گنجد، اما وقتی ذهن و زبان رجلی سیاسی تخته‌بند واژه‌های توخالی باشد نمی‌تواند بداند که دُن کیشوت‌وار با شمشیر چوبی آن واژه‌های توخالی به جنگ واقعیتی رفته است که، به قول اقتصاددان فرانسوی، فردریک بَستیا، «بسیار سرسخت است».
واژۀ مستضعف یکی از همین مفاهیم توخالی است که رجال سیاسی بومی از چهل سال پیش کوشش کرده‌اند مضمونی برای آن دست‌ـ وـ پا کنند، اما گمان نمی‌کنم حتیٰ میان دو تن از آنان اجماعی دربارۀ واقعیت آن ــ اگر واقعیتی داشته باشد ــ به وجود آمده باشد. وقتی رجلی سیاسی، مانند میرسلیم، تنها چشم بر گزارش‌های خبرنگاران رادیو و تلویزیون از کشورهای فاسد غربی داشته باشد، و آن‌گاه که از چهارراه‌های تهران در خودروهای محافظت شده عبور می‌کند تا رسیدن به برج‌های الهیه و ویلاهای لواسان با موبایل خود ور برود، تردیدی نیست که نخواهد دانست که فاجعه چه عمقی پیدا کرده است. چنین رجلی نخواهد دانست که حتیٰ اگر کمر کشور و مردم آن زیر بار تحریم نشکسته بود، و او می‌خواست کمک به ملّت مستضعف امریکا برساند، به عنوان مثال مقداری ماسک برای مردم مستضعف امریکا ارسال کند، باید همان ماسک را از همان دولت کینه‌توز امریکا می‌خرید و به عنوان کمک‌های کشور دوست و برادر به همان امریکا تحویل می‌داد. اما آن‌چه همان رجل بشردوست و از پسِ پشت پردۀ پندار واژه‌های تهی از معنا نمی‌تواند بداند این است که حتیٰ دولتی مانند آلمان برای حفاظت سلامت پلیس خود از همان دولت کینه‌توز ماسک می‌خرد و آن دولت اگر الویت حفظ سلامت مردم او ایجاب کند سفارش آلمان را پس می‌گیرد.
رجل کشوری که حتیٰ نمی‌تواند از پزشکان و پرستاران خود محافظت کند چگونه به خود اجازه می‌دهد چنین یاوه‌ای بگوید و به قول جوانان «خالی ببندد»؟! آیا این بشردوستی توخالی معنایی جز این دارد که مانند آن منجم گلستان سعدی در آسمان‌ ایدئولوژی سیر می‌کنیم و نمی‌دانیم که در خانۀ ما چه می‌گذرد؟! در سیاست، مضمونِ مفاهیم همان واقعیت‌های موجود است، نه خیالاتی که بر پایۀ پندارهای خود می‌بافیم. بدترین وضع برای رجل سیاسی آن است که منجم گلستان سعدی باشد و گرنه بر سرش آن خواهد آمد که بر آن منجم آمد.
نخستین گام برای وارد شدن در سیاست آن است که مدعی ریاست و مدیریت کشور خود را از چنبر واژگان تهی از معنایی مانند مستضعف رها کند. در کشوری مانند ایران، استضعاف، بیش از هر جای دیگری، در کوچه‌ها، خیابان‌ها و شهرهای آن جاری است و رجل سیاسی نمی‌تواند چشم و گوش خود را بر این واقعیت ببندد و در ده هزار فرسنگیِ استضعافِ موجود دنبالِ استضعافِ موهوم بگردد و گرنه عِرض خود خواهد برد و مانند آن طلاب جوان که می‌خواستند از کهنسالان امریکایی پرستاری کنند خود را مضحکۀ کهنسالان روستا و شهر خود خواهد کرد! اگر سیاست نمی‌دانیم دست‌کم نمی‌توانیم این قدر ندانیم که «چراغی که به خانه رواست به مسجد روا نیست»!

مهدي صالح
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۹/۰۱/۲۵ ۱۴:۳۵
از اينكه مردم كشور را تا حدود زيادي از مراجعه به اخبار بي بي سي بي نياز نموده ايد جاي تقدير و تشكر دارد. حقا كه شما شعبه وطني اين خبرگزاري معظم در داخل كشور عزيزمان هستيد. از مطالب شما جز سياهي و نااميدي چيزي برداشت نمي شود. مخصوصا در همين مطلبي كه اشاره شده به پيشنهاد طلاب و آنرا مضحك ناميده شما چشم بر روي حقيقت بسته ايد. خداوند كساني را كه به اين مملكت و به اين مردم خيانت مي كنند را رسوا نمايد. (366119)
۱۳۹۹/۰۱/۲۵ ۲۰:۱۳
خداوند شر هرچه ابله و نادان و مغز گنجشک را از این کشور کم کند تا لاااقل نسلهای آینده معنی زندگی کردن را درک کنند،... عمر ما که به فنا رفت. (366140)
رضا
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۹/۰۱/۲۵ ۲۱:۵۵
آری برادر حقیقت خیلی تلخ است من هم مثل تو ناراحت شدم اما باید قبول کتیم حقیقت را وچشم بر آفتاب نبندیم ؛ باید قبول کنیم که این مملکت نه بر مدار خرد , ,که بر شعار و توهم می چرخد . (366144)
۱۳۹۹/۰۱/۲۶ ۱۳:۴۱
ترکیب خطرناک جهل و تعصبی که شما دارید، بروندادی به مراتب خطرناک تر از داعش دارد. البته که از محتوای پیام شما پیداست که طالب روشنگری نیستید و همانند نماینده یا شاید رئیس خالی بند یا متوهمتان(میرسلیم) یا واقعا نمی دانید یا خود را به ... زده اید! تا زمانی که امثال تو و میرسلیم در این مملکت هستند و از بد حادثه برای کل ملت نسخه های احمقانه می پیچید، امیدی به بهبود نیست. (366168)
Al
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۹/۰۱/۲۵ ۱۴:۵۳
خیلی قشنگ و دقیق تحلیل کرده. حرف دل بیشتر مردم ایران است. بازار این نوع اعمال پوپولیستی گذشته. یعنی میرسلیم بره مجلس همین رویه را ادامه خواهد داد عادات .... پیر هیچوقت عوض نمی شود، (366120)
Amir
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۹/۰۱/۲۵ ۱۵:۲۳
شما که سیاست میدانستید و حقوق دان بودید چه کردید؟؟؟!!! (366121)
محمدعلی
United States
۱۳۹۹/۰۱/۲۶ ۰۰:۲۷
جهت اطلاع شما. حقوقدان از بیست و پنج سال پیش بیکار بود (366148)
امیر
Germany
۱۳۹۹/۰۱/۲۵ ۱۵:۲۷
عالی بود.باید با این .... گفت لطفنا پوزتان را ببندید. (366122)
حبیب
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۹/۰۱/۲۵ ۱۵:۴۵
درود بر استاد بزرگ فلسفه و سیاست ایران معاصر؛ استاد طباطبایی عزیز (366123)
حسین
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۹/۰۱/۲۵ ۱۶:۱۲
متاسفم برای مردمی که به چنین آدمهایی رای میدهند که مدتها در صنعت و دانشگاه،سرمایه های مملکت را برای ساخت خودرو حرام کرده آمد.قحط الرجال شده.مردم مستضعف را نمیدانم ولی میدانم مدیران مستکبری داریم. (366124)
امیری
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۹/۰۱/۲۵ ۱۹:۵۰
طباطبایی وزیباکلام که همواره مرغ امریکارا غازمی دیدندامروزهم اگرذره ای انصاف داشتند فلاکت واستیصال ارباب را درمساله کرونا به ملت خودگزارش می کردند اماوادادگی وخودباختگی ووونمیگذارد (366138)
رسوا
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۹/۰۱/۲۵ ۱۶:۲۱
در پاسخ به آقای صالح:
ما دلشدگان بیقراریم
ما سوختگان خام کاریم
آتش زدگان سوز عشقیم
رسوا شدگان کوی یاریم
بودیم خراب ساقیی دوش
امروز هم اندر آن خماریم
این کاسه سر سبوی می راست
زیرا سر مصلحت نداریم
از خار ره بتان چه باک است؟
گر تیغ زنند، سرنخاریم
ای ترک، چه جای زحمت اینجا
تو تیر بزن، که ما شکاریم
جانی ست فدای یک نظاره
نه در هوس لب و کناریم
جنت طلبا، تو دانی و حور
با شاهد خود نمی گذاریم
ما خاک رهیم همچو خسرو
وز کوی بتان به یادگاریم (366125)
وفا عسگری
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۹/۰۱/۲۵ ۱۶:۲۷
نه تنها همین نوشته، بلکه یادداشتها و نوشته‌های آقای طباطبایی در زمانهای مختلف و در باره افراد مختلف، دلالت آشکاری دارد براین که ایشان نه تنها جانب ادب متناسب با شان استادی، و کوس انا ربکم الاعلایی زدن در عرصه دانایی و آگاهی و فضیلت ها( آشکار و نهفته) را رعایت نمی‌کنند، بلکه عمق کینه توزی و سیاستزدگی خود را به نمایش می‌گذارند. و دقیقا در دام همان مذموماتی گرفتارند که پرچم مبارزه علیه آنها را بالا برده‌اند. غافل از این‌که این راه را پیش از ایشان بسیاری رفته‌اند و جز طوفان نصیبی نداشته‌اند (366127)
م.خ
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۹/۰۱/۲۵ ۱۶:۴۸
درود براستاد فرهیریخته جناب طباطبایی واقعا. از بلاهت و سطحی. نگری کسانی امثال اقای میر سلیم ادم باید سرش را بکوبد به دیوار معلوم. نیست می فهمد یا نمیفهمد چه میگوید یا شنونده را نفهم فرض کرده. بگو تو اگه بیل زنی یه بیل به خودت بزن. (366128)
ایرانی
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۹/۰۱/۲۵ ۱۸:۴۵
کاربر محترم مهدی صالح
تنور رسانه های بیگانه را همان شوالیه های ایدئولوژیک وطنی داغ کردند که در این سالها دوست داشتند اخبار را به شکل تبلیغات و تخریبهای ایدئولوژیک از رسانه «ملی» ارائه کنند. مشکل این مملکت این است که دانایان از جفای نادانان کنج عزلت گرفته اند و تا می خواهند دغدغه راستین شان را بیان کنند توسط کوته نگران مایشائی که ملک و مملکت را ملک طلق خویش می پندارند و به هیچ جا پاسخگو نیستند به بدترین شکل و ادبیات مورد بی حرمتی قرار می گیرند. تنها چیزی که می توان گفت این که شرمتان باد. (366133)
رئیس زاده
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۹/۰۱/۲۵ ۱۹:۲۶
بسیار زیبا بود
جملات بسیاری آموختی
از پس پشت پرده پندار واژه های تو خالی ...خیلی زیبا بود (366135)
رضا
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۹/۰۱/۲۵ ۱۹:۳۸
بدون آنکه بخواهم از سخنان آقای میر سلیم به صورت مطلق دفاع کنم، آنچه که جناب دکتر طباطبایی با آن زبان تند و گزنده مشهورش فرموده اند، به مثابه حدیث نفس است. یعنی به نظر می رسد که چشمانش را بر واقعیتهای مثبت در ایران و واقعیتهای منفی در آمریکا بسته است. (366137)
۱۳۹۹/۰۱/۲۵ ۲۱:۴۴
کلا و اصولا شیوه مدیریت نظام مقدس ج.ا.ا. شعار درمانی بوده که البته چیز جدیدی نیست و بسیارانی در طول تاربخ و عرض جغرافیا پیشتر آنرا آزموده اند اما آنچه حیرت انگیز است این است که اینها خودشان حرفهای خوذشان را باور میکنند و به مثابه آن مثل فارسی با حلوا حلوا کردن دهنشان شیرین میشود و از فرزند خود که رستم نام نهاده اند میهراسند! (366143)
Ferry
Germany
۱۳۹۹/۰۱/۲۵ ۲۳:۲۵
استاد محترم ،بسیار زیبا گفته اید و نوشته اید و شما اینرا هم میدانید،آنکه خواب است میشود بیدارش کرد اما با آنکه خود را به خواب زده چه میتوان کرد؟اندر حکایت سردمداران این حکومت.....حالا ایشان و همپاله گیهایشان میتوانند یک کیسه تیتر و عنوان با خود حمل کنند و فارغ التحصیل بزرگترین دانشگاههای دنیا باشند فرقی نمیکند. عالم شدن چه آسان آدم شدن چه مشکل.با تقدیم احترام به شما (366145)
Fatima
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۹/۰۱/۲۶ ۰۵:۴۷
اینقدر عالی تحلیلش کردین.. (366150)
۱۳۹۹/۰۱/۲۶ ۱۲:۱۹
آبروی اربابتون آمریکا رفت دیگه فایده نداره ماله نکشید (366163)