گروه سیاسی: احمد زیدآبادی در یادداشتی نوشت: از زمان شیوع کرونا در کشور، حسن روحانی به قدری سخنان متفاوت و بعضاً متناقض در این زمینه زده است که دیگر به سختی میتوان جامعه را نسبت به برخی از نگرانیهای موجه او متقاعد کرد. روحانی این روزها سخت نگران نابودی مشاغل و ورشکستگی اقتصاد در نتیجۀ تعطیلی طولانی مدت بنگاههای اقتصادی است و از همین رو میکوشد تا راهی برای ازسرگیری بسیاری از فعالیتهای اقتصادی و نفس کشیدن کسب و کارهای خدماتی پیدا کند. منتقدان از اطراف مختلف اما او را متهم میکنند که رئیس جمهور بیش از آنکه نگران جان مردم باشد در فکر ادامۀ کسب و کار و درآمدزایی برای دولت است.
واقعیت این است که کرونا در سطح جهان از دو جهت جان آدمیزادگان را در معرض خطر قرار داده است. جهت اول ابتلاء به بیماری و رنج و مرگ احتمالی ناشی از آن و جهت دوم، تهدیدِ فروپاشی اقتصادی؛ امری که به نوبۀ خود میتواند بیکاری و فقر گسترده و حتی قحطی و در نتیجه مرگ و میر بسیار به دنبال آورد. در حقیقت، اغلب دولتهای جهان میکوشند تا بین این دو خطر که یکی جنبۀ آنی و دیگری تأثیرات کوتاهمدت و میانمدت و بلندمدت دارد، تعادل و توازنی برقرار سازند گر چه به نظر میرسد دستیابی به نقطۀ توازن و تعادل در این مورد کار سادهای هم نیست!
در این میان، کشور ما در مواجهه با شیوع کرونا وضع مخصوص به خود را دارد. اقتصاد کشور از سالها پیش تحت تأثیر نزاع نهادهای حاکم در بارۀ الگوها و سیاستهای اقتصادی، پراکندگی بیسابقۀ قدرت دولت، فساد گسترده، ناکارآمدی دیوانسالاری و بویژه تحریمهای اقتصادی، به سرعت رو به ضعف نهاده و در غیاب سرمایه گذاریهای زیرساختی توان خود را از دست داده است.
چنین اقتصادی در مواجهه با شیوع کرونا بینهایت آسیبپذیر است بخصوص اینکه ایران از نظر میزان ابتلاء و مرگ و میر در بین ده کشور نخست جهان قرار دارد، اما از توانایی آن کشورها برای تزریق هنگفت میلیاردها دلار به اقتصاد و یا پرداخت مبلغ قابل اعتنایی به افراد بیکار و گرفتار آمده در قرنطینۀ خانگی برخوردار نیست.
تا همین الان به نظر میرسد میلیونها شغل در بخش خدمات در معرض تهدید دائمی قرار گرفته و میلیونها انسان با فقر و نداری و بعضاً حدی از گرسنگی روبرو شدهاند.
مسئولان دولتی متأسفانه این واقعیات را انکار میکنند و برای سرخ نگه داشتن روی خود، مرتب از وضعیت بهتر ایران نسبت به آمریکا و کشورهای اروپایی در مقابله با کرونا سخن میگویند! غافل از اینکه به محض کنترل کرونا، اقتصاد آمریکا و کشورهای اروپایی امکان ورود سریع به دورهای از رونق را دارد، اما اقتصاد معیوب و اسیرشدۀ ایران در دام تحریمها، از سرمایۀ لازم برای خروج از رکود و بازسازی بنگاهها و رونق کسب و کارها برخوردار نیست.
در چنین زمینهای، مسئولان دولتی به انتشار خبرهای خوش بیبنیاد رو آوردهاند و رقیبان اصولگرای آن در حکومت نیز چنان رفتار میکنند که گویی در برابر انبوه مشکلات این کشور اصلاً مسئولیتی متوجه آنان نیست!
برای نمونه، در روزهای اخیر رئیس جمهور و رئیس بانک مرکزی از آزاد شدن 1/6 میلیارد دلار از داراییهای بلوکه شدۀ ایران در یکی از بانکهای لوکزامبورگ خبر دادهاند و رسانههای داخلی نیز از تأثیر این آزادسازی بر اقتصاد کشور با صاحبنظران مصاحبه کردهاند!
حال آنکه به نظر نمیرسد اصولاً بحث آزادسازی این دارایی و یا انتقال آن به ایران در میان باشد! ماجرا گویا از این قرار است که آمریکا خواهان انتقال 1/6 میلیارد دلارِ بلوکۀ شده ایران در لوکزامبورگ به بانکهای خود شده است تا به عنوان "غرامت" به برخی اتباع آمریکایی پرداخت کند؛ اتباعی که ادعا میشود "قربانی تروریسم" مورد حمایت جمهوری اسلامی شدهاند.
دادگاه لوکزامبورگ علیه انتقال این پول به آمریکا رأی داده اما ظاهراً موضوع هنور فیصله نیافته و پرونده همچنان قابل ارجاع به دیوان عالی آن کشور است. حتی اگر دیوان عالی لوکزامبورگ هم به نفع ایران رأی دهد، هیچ دلیلی در دست نیست که این مبلغ به دولت ایران مسترد شود. چه بسا در بهترین حالت، آن پول به بانکی در سوئیس یا حساب اینستکس واریز شود تا دولت ایران بتواند از آن طریق فقط دارو و غذا وارد کشور کند.
حال اگر از قبح پخش این نوع خبرهای بیبیناد از سوی مسئولان دولتی هم صرفنظر کنیم، آیا آنها نمیخواهند به افکار عمومی پاسخ دهند چرا کشوری که در شرایط عادی میتواند سالانه دهها میلیارد دلار ارز خارجی به دست آورد، به افلاسی افتاده که احتمال رفع توقیف 1/6میلیارد دلار آن این همه سبب انبساط خاطرشان میشود؟