محمد توکلی
درگیریهای اخیر میان چهرههای اصلاحطلب یکی از خبرهایی بود که در حوزه سیاسی در دو هفته اخیر سبب تعجب بسیاری را فراهم کرد. نیروهای سیاسی که سالهاست مدعی تحولخواهی و همصدایی با مردم هستند در یکی از دوران سخت مردم ایران که کرونا، تحریم و بی تدبیری از همه طرف بر اقشار مختلف جامعه فشاور وارد میآورد به جان یکدیگر افتادهاند و به جای همافزایی و همکاری با هم برای یافتن راهی برای برونرفت از این شرایط سخت و اَبرچالشهایی که ایران و ایرانیان با آن دست به گریبان هستندترجیح میدهند راهی کودکانه را در پیش گرفته و سیاستبازی را به جای سیاستسازی بنشانند.
از انتخابات۹۸ میگویند و هر یک طرف مقابل را به خطا در تصمیمگیری متهم میکند و از حالا برای انتخابات۱۴۰۰ نقشهها دارند. یکی در پی بر صدر نشاندن لاریجانی است و تکرار ائتلاف با اعتدال و دیگری از لزوم معرفی چهره اختصاصی اصلاحطلب میگوید و سومی هم سنگ عارف را به سینه میزند تا احتمالاً نماد سکوت در مجلس را این بار بر کرسی قدرت در پاستور بنشاند.
حیرتانگیز است؛ در زمانهای چنین سخت و دشوار که غمِ جان بر اندوهِ نان افزوده شده وترکیب ویروس ناشناخته، تحریم بیگانه و بیتدبیری سیستماتیک در نظام حکمرانی جان و مال مردم را تهدید میکند عدهای مدعی مردمداری یک سال مانده به انتخابات در فکر رقابت برای معرفی نامزد خود هستند؛ نکته مضحک این ماجرا هم آنجاست که معرفیکنندهها، خودشان هم به خوبی آگاهند که نامزدهای معرفی شده این جریان حتی اگر مورد قبول مردم واقع شوند هم تضمینی برای دریافت مجوز شرکت در انتخابات را نخواهند داشت!
از هر زاویهای که به درگیریهای اخیر میان حزب کارگزاران و حزب اتحاد ملت یا دعواهای پنهان و پیدا در شورایعالی سیاستگذاری جبهه اصلاحطلبان بنگریم سطحی بودن آن هویداست و نیازی به شرح و توضیح بیشتری ندارد. تعجببرانگیز است که چگونه سیاستمدارانی که گاه نیم قرن از آغاز فعالیت سیاسی آنها میگذرد چنین نکته بدیهی را درنمییابند؟ !
کلام آخر آن که شاید بتوان ریشه و علل شکاف ایجاد شده میان متن جامعه و نیروهایی که با عنوان اصلاحطلبی شناخته میشوند را در همین فاصله میان دغدغههای آنان و مطالبات مردم یافت.