به روز شده در ۱۴۰۳/۰۹/۱۰ - ۱۰:۳۹
 
۳
تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۱/۳۰ ساعت ۱۶:۳۶
کد مطلب : ۲۶۷۰۰۳

تراژدی تزریق اطلاعات غلط 

تراژدی تزریق اطلاعات غلط 
دکتر علی میرزامحمدی * 
اطلاعات نادرست و غیر واقع بینانه درباره قدرت اقتصادی ایران بر اساس داده‌های مرکز آمار ملی ایران و دفتر سند آمایش سرزمینی، برخی اقتصاددانان کشور را به رویکردی انتقادی واداشته است. منتقدان معتقدند در صورت عدم ارائه آمار دقیق، شفاف و بهنگام ازسوی «سازمان برنامه و بودجه» حرکت و تصمیم‌گیری مدیران ارشد به‌مثابه رانندگی در جاده مه‌آلود تصور می‌شود که هر چقدر غلظت این مه بیشتر باشد، امکان‌ اندازه‌گیری احتمال تصادف هم کاهش می‌یابد. با وجود این نوع آمارها، تمام استراتژی‌های توسعه کشور، «مُرده» به دنیا می‌آیند. 
از منظر جامعه شناختی یکی از شرایط مهم فعالیت سالم و روبه رشد نظام سلسله مراتب حکومتی در هر کشوری به شرط سالم بودن ساختارها و گزینش درست نیروها آن است که مدیران و رهبران، نظارت درستی بر فعالیت‌های زیردستان خود داشته باشند و آنها را برای رسیدن به اهداف درست مدیریت کنند. اما برای حدوث این شرط مهم لازم است اطلاعات درستی از ناحیه زیردستان، در اختیار رهبران و مدیران قرار گیرد. نه تنها اطلاعات باید به درستی به آنها منتقل شود بلکه حتی لازم است اشتباهات این مدیران و رهبران به صراحت و با ادبیاتی مناسب به آنها گوشزد شود تا سکان هدایت این سفینه در طوفان بحرانها با برخورد به  کوه یخ بی تدبیری در گرداب هلاکت گرفتار نشود. 
این وضعیت را می‌توان به وضعیت یک کشتی بزرگ یا هواپیمای مسافربری تشبیه نمود که ناخدا یا خلبان به واسطه سهل انکاری کارکنان خود غرق یا سقوط می‌کند. در این میان، نقش کمک خلبان و یا دستیار ناخدا از همه مهتر است. افرادی که مغز متفکر مجموعه و حلقه واسط بین کارکنان زیر دست و سکاندار اصلی هستند اما آیا در کشتی و هواپیمای نظام سلسله مراتب حکومتی ایران در مقام تشبیه کمک خلبان‌ها و دستیاران ناخدا نقش واقعی خود را به درستی انجام می‌دهند؟ آیا آنها به درستی نقش آفرینی می‌کنند و اطلاعات درستی را آنهم در زمان مناسب و با ادبیاتی دلسوزانه اما صریح، فارغ از فرهنگ ارادت سالاری، تملق و تزویر در اختیار مدیران و رهبران رده بالای خود  قرار می‌دهند؟ 
متاسفانه وضعیت فعلی کشور نشان می‌دهد که ما نه تنها چنین نقش آفرینی را شاهد نیستیم بلکه با شبکه‌ای از"توجیه گران حرفه ای" مواجه هستیم که از روی عمد یا جهل تصویری وارونه از بخشی که در آن مسئولیت دارند به مسئولین رده بالای خود گزارش می‌کنند. این شبکه هر لحظه هواپیمای بزرگ این نظام را با خطر سقوط مواجه می‌کند. افراد حاضر در شبکه توجیه گران حرفه‌ای ایران را می‌توان به دو دسته تقسیم نمود: 
الف- برخی افراد در این شبکه هنوز خطر سقوط را احساس نمی‌کنند. آنها معتقدند که حوزه مدیریتی آنها  دهه‌های مختلف به همین شیوه مدیریت شده و مشکلی پیش نیامده است. این دسته را می‌توان "توجیه گران جاهل" نامید. 
ب- دسته دیگری در این شبکه، خطر سقوط را احساس می‌کنند اما برای اینکه خود نیز در این مجموعه گرفتار نشوند از پیش چترهای نجات را آماده کرده اند. این دسته را می‌توان " توجیه گران خائن" نامید. 
شبکه توجیه گران حرفه‌ای ایران جلوی به موقع اصلاحات را که می‌تواند رشد و بقای نظام را تضمین کند می‌گیرند. آنها اصلاحات را به "براندازی نظام" تفسیر می‌کنند و مصلحان را با برچسب معاند و اخلال گر منزوی می‌کنند. آنها نه تنها جلوی درمان بیماری‌های اجتماعی را می‌گیرند بلکه حتی کاری می‌کند که "درد" به عنوان مهمترین نشانه بیماری مخفی بماند و رهبران  زمانی متوجه وضعیت وخیم اجتماعی کشور می‌شوند که کار به مراحل دشواری رسیده است. 
بخش مهمی از رشد شبکه توجیه گران حرفه‌ای ایران به فرهنگ مسلط جامعه و نظام آموزشی ایران بر می‌گردد. این فرهنگ "توجیه گران" را اگر نگوییم  بر "مردان و زنان صاحب فکر و استدلال" ارجحیت می‌دهد لااقل باید اذعان کنیم از همدیگر متمایز نمی‌کند. نظام آموزشی ایران کودکان ما را به سمت انتقاد صریح و بی پرده هدایت نمی‌کند و حتی در تحلیل‌های تند برخی منتقدان، این نظام آموزشی به "مطیع پروری" متهم شده است. نتیجه اینکه افراد به علت‌ترس از موقعیت، رودربایستی، تزویر و ریاکاری، حتی رعایت ادب، فرهنگ ارادت سالاری، حامی پروری، حامی طلبی و... از نقد قدرت پرهیز می‌کنند یا انتقادها را در پرده بیان می‌کنند و در مطالب خود صراحت ندارند اما مشکل تنها به پرهیز از نقد قدرت و صراحت در بیان نقد ختم نمی‌شود بلکه این نظام به شیوه‌های دیگر به افراد می‌آموزد که به خاطر چشم پوشی از بیان نقد و اذعان ضعف‌ها مورد تشویق قرار گیرند و از همین جاست که در نظام سلسله مراتب حکومتی ما نسلی از توجیه گران پرورش می‌یابند که نه تنها اعتقادی به نقد ندارند بلکه سعی در سرکوب آن دارند. نسلی که "شبکه توجیه گران حرفه‌ای ایران" را شکل می‌دهند. 
این نسل نه تنها خود ضعفهای مدیران رده بالای خود را به آنها گوشزد نمی‌کنند بلکه جاهلانه به کارکنان زیردست خود نیز یاد می‌دهند که وضعیتی واژگونه از نظام مدیریتی خود به تصویر بکشند. و اینگونه می‌شود که وضعیت "گل و بلبلی" از "شوره زار مدیریتی " جلوه می‌کند. 
در شرایط کنونی کشور انتقادها بر علیه این شبکه توجیه گران حرفه‌ای ایران هر روز بیشتر می‌شود. امید می‌رود در نتیجه این اعتراض ها، دلسوزان نظام که خطر واقعی رشد این شبکه را احساس کرده‌اند با درایت و اقدام به موقع نظام و مردم را از سیطره آن نجات دهند. 
* جامعه‌شناس
برچسب ها: اقتصاد ايران
پربيننده‎ترين مطالب و خبرها