جای سوال است که کارت زردهاي مجلس انسان را به یاد حال و روز این روزهای فوتبال ایران مياندازد و چقدر، اقليتي از نمایندگان مجلس هم شبیه فوتبالیهاي امروزند!
ليلا واحدي
گروه سياسي: امروزه، نظامهاي سیاسی متفاوتی در نقاط مختلف زمین وجود دارد؛ که بر حسب اینکه نقش مردم در آنها چقدر پر رنگ است؛ مورد ارزیابی قرار ميگیرند؛ و هرچه میزان مشارکت مردم در استقرار این نظامهاي بیشتر باشد، به همان اندازه به دموکراسی و جمهوری نزدیکتر است. نظامهاي دموکراتیک دارای سه رکن اصلی هستند، قوه مجریه، قوه قضائیه و قوه مقننه. که شاید به جرات ميتوان گفت که قوه مقننه یا همان مجلس؛ نقش بی بدیلی در میان این سه قوا به لحاظ قدرت قانون گذاری دارد و دو قوه دیگر باید تابع قوانین وضع شده توسط این قوه باشند.
ملت ایران نیز پس از گذرهاي تاريخي، در سال پنجاه و هفت توانست شکل جدیدی از دموکراسی و جمهوریت را تحت نام جمهوری اسلامی ایران تجربه کند تا نهال مردم سالاری در ایران نیز پای بگیرد و رشد کند و در سایه این نهال بتوانند به آرامش و آسایش دست یابند. در نظام جمهوری، مردم اشخاصی را از بین خود و از شهر و روستای خود انتخاب ميکنند تامجلس قانون گذاری راکه یکی از سه رکن نظامهاي مردم سالاری است، تشکیل دهند و به عنوان وکیل ایشان از حقوقشان دفاع کنند و سخن و دغدغه شان را به گوش حاکمان برسانند و بر کار سایر قوا نظارت کنند.
اما واقعا آنچه امروزه در عرصه سياست كشور شاهد هستيم، هماني است كه انقلابيون 57 دغدغهاش را داشتند؟ مجلسی که امروز در ایران شاهد آن هستیم؛ وکلای مردم؛ به نام دفاع از حقوق مردم؛ وزرای کابینهای را هفته به هفته برای پاسخگویی به سئواالاتی خندهدار به مجلس فرا ميخوانند که هنوز پنج ماه از آغاز فعالیت شان نگذشته و هنوز از زیر بار تلفات و تبعات دولت سابق بیرون نیامدهاند. این که وزیر ارشاد از تعطیلی یک روزنامه ابراز تاسف ميکند؛ نشانه فرهیختگی اوست که از بیکاری تعدادی روزنامهنگار و صاحب قلم ناراحت است. وزیر ارشاد این کشور هم مانند همه مردم آزاد است تا نظراتش را در امور مختلف بیان کند؛ اینکه بدون توجه به اصل سخن؛ تنها بخشی از آن را بهانه کنند و علیهاش موضع بگیرند؛ که او موافق ایجاد فساد در جامعه است (به واسطه تک خوانی زنان) در هیچ نظام اخلاقی مورد تایید نیست.
اگر به تاریخ صدر اسلام و سیره رسول الله مراجعه کنیم درميیابیم که تهمت و افترا؛ دروغ و رشوه و تبانی، هزاران بار بیشتر و بهتر ميتواند چهره دین اسلام را مخدوش کند تا آواز خواندن زنان. اگر در پیشینه این نمایندگان سکوت و حمایت و تشویق و تهییج برای اقدامات نادرست و فاقد برنامه دولتهاي نهم و دهم نبود، اگر سابقه گرفتن کارتهای عنوان دار از اشخاص معلومالحال نبود؛ اگر سابقه سکوت در برابر بی قانونی، مورد تمسخر واقع شدن مجلس و وکلا توسط رئیس جمهور سابق ، نبود. اگر همین کارتهاي زرد برای دیرکرد سه ماهه بودجه 91 داده ميشد، شاید الان کاهش دهم درصدی، تورم نقطه به نقطه باعث خوشحالی روحانی و نوبخت نميشد.
اگر سابقه دوری از مردم؛ بعد از پیروزی در انتخابات مجلس و بی توجهی به مشکلات حوزه انتخابی شان نبود، شاید ميشد این همه شمشیر از رو بسته شده را به حساب دفاع از حقوق مردم گذاشت. اما مردم امروز ایران؛ به سطحی از آگاهی رسیدهاند که نميتوانند چنین نمایندگانی را دلسوز خود بدانند؛ کما اینکه در بحث استعفا برای بودجه! هیچ شهری از نمایندگان مستعفی خود حمایت نکرد. این نمایندگان نميدانند که این کارتهاي زردی که برای داوری در اختیارشان است امانت مردم است و تاریخ این ملک آنان را به سبب، سهل انگاری و افراط و تفریط در استفاده از این حق داوری مورد بازخواست قرار خواهد داد.
بازخواست که چرا هشت سال در برابر كسانی که؛ هر کاری دانسته و ندانسته با این آب و خاک کردند؛ سکوت کردند و عجبا که پس از این همه ویرانی اخلاقی و اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی؛ هنوز هم سنگ آنها را به سینه ميزنند و .... اینکه سه هزار میلیارد از بیت المال این کشور در زمان ریاست جمهوری احمدی نژاد دزدیده شده است تهمت است؟ اینکه بدترین نوع برخورد با مردم معترض، با هنرمندان؛ با اصحاب رسانه در زمان احمدینژاد اتفاق افتاده است اهانت است؟ اینکه بیشترین قطعنامههاي جهان علیه ایران در همین هشت سال رخ داده است تهمت است؟
اگر این حقایق تلخ تهمت است و اهانت؛ آری رسانههاي اطلاح طلب به حکم وظیفهشان که دفاع از حقوق ملت است؛ اهانت کردهاند و دستگاه اجرایی در مقابل آنها سکوت کرده است. به فرض محال سکوت هم کرده باشد؛ وقتی فریاد " وای ایران " هیچ کس را نشنیدند و اگر هم شنیدند او را خس و خاشاک خواندند و مورد تمسخر قرار دادند، این شد اوضاع ملک ایران زمین. این نمایندگان هفتهنامهدار که ادعای اصولگرایی دارند؛ به دنبال انداختن چرخ حرکتی دولت در چالشهاي عجیب هستند؛ و ادعا ميکنند که حسن روحانی به وعدههاي خود برای آزادی بیان عمل نکرده است؛ چرا؟ چون بعد از ماهها باز خواست و سنگ اندازی و تهمت، به ایشان تذکری داده شده است که بیش از این در کار کابینه سنگاندازی نکنند. اگر به قول این نمایندگان روحانی درصدد بود که به گفتههایش عمل نکند؛ قطعا چندین ساعت از وقت با ارزش وزرایش را برای اقناع نمایندهای که به هیچ عنوان قانع نميشود، اختصاص نميداد؛ و در صورت احضار خود یا وزیرانش به مجلس؛ جلسه پرسش و پاسخ را به شوخی و خنده برگزار ميکرد!
روحانی خود را ملزم به پاسخ گویی به نمایندگان ملتی ميداند که بیست و چهار خرداد به او رای دادند؛ اما نمایندگان واقعی ملت که تحت هر شرایطی؛ از حق مردم دفاع کنند. مانند علی مطهری. کاش کمی از علی مطهری بیاموزند که منافع نظام را به منافع هیچ حزب و گروهی گره نزده است؛ پدر مرحومش در سایه تلاش و مجاهدت پایههاي ایدئولوژیک نظامی را بنیان نهاد که اکنون منافعش حکم ميکند که سر جنگ با کسی نداشته باشد. علی مطهری برای حفظ همین نظام از تنها تریبونی که در اختیار دارد اعلام ميکند که هرکس در هر لباس و عنوان و شغلی که باشد، در مقابل قانون باید پاسخ گو باشد و قوه قضائیه برای حفظ منافع نظام باید مستقل و بی واهمه عمل کند.
منافع نظام حکم ميکند که مردم از حاکمانشان نترسند و حرف حق بدون تاوان زده شود. علی مطهری چون نه کارتی گرفته و نه کارتی داده؛ آزادانه وظیفه وکالت خود را به شکل درستی انجام ميدهد؛ و وجدان بیدار مجلسی است که، یا نمایندگانش سوگند خوردهاند در مقابل خواست ملت بایستند حتی با کارت زرد؛ یا نمایندگانش آنقدر از اوضاع غافلند که گروهی، مجلس را به مکان عقده گشاییهاي سیاسی تبدیل کردهاند و با هیچ توضیح و تفسیری قانع نميشوند، و جای سوال است که کارت زردهاي مجلس انسان را به یاد حال و روز این روزهای فوتبال ایران مياندازد و چقدر، اقليتي از نمایندگان مجلس هم شبیه فوتبالیهاي امروزند!
نه طاقت باخت دارند نه طاقت پاسخگویی به مردم، پس از هر باختی، مقصر از نظر ایشان زمین و زمان است اما خودشان نه؛ دستهاي پشت پرده را ميبینند اما نميگویند؛ فساد و رشوه و تبانی فوتبال و فوتبالیها را در بر گرفته، اما هنوز هم آن را باور ندارند؛ برای بد بازی کردن هم تبانی ميکنند و شاید کارت هدیه هم ميگیرند اما در همین فوتبال داور برای اخطار به بازیکنی خاطی به او کارت زرد نشان ميدهد؛ اما همین داور برای اینکه سرعت و جذابیت و زیبایی بازی را نگیرد؛ حتی اگر خطایی هم رخ داده باشد از قانون " آوانتاژ" استفاده ميکند اما گویا داوران مجلسی نه تنها اعتقادی به آوانتاژ ندارند بلکه اساسا با سرعت گرفتن کار دولت مخالفند و به همین دلیل اینقدر دست به جیب ميشوند.
نميدانم رئیس جمهور سابق و وزرای در گردشش! به چه نحوی این حضرات را قانع ميکردند که هرگز دست به کارت نميشدند. بخواهیم بدبینانه بیندیشیم باید گفت که شاید ایشان با کارتهاي هدیه قانع ميشدند؛ و دیگر نیازی با استفاده از کارت زرد نداشتند و اگر بخواهیم خوش بینانه بیاندیشیم باید به سبک تماشاگران فوتبال تنها یک جمله را به ایشان گوشزد کنیم که داور دقت کن!