رضا صادقیان
تغییر دولت در ایران و انتخاب رویکردهای متفاوت در حوزه انجام دادن شرح وظایف مدیران ارشد وزارتخانهها در تمام دورههای عوض شدن مسئولان ساختار اجرایی با مدیران سابق تفاوت داشته است. این روزها بحث سرعت گرفتن واکسیناسیون همانند سایر موضوعات و رویدادها به یک جدل سیاسی تبدیل شده است. برخی از مدیران سابق مدعی هستند انعقاد قرارداد و زمینه سازی برای خرید واکسن به کشور در زمان دولت قبل رخ داده است و ارتباطی با دولت جدید ندارد، در مقابل نیز افرادی که تا چند ماه قبل با واردات واکسن از کشورهای خارجی مشکل داشتند و مدافعان و حتی متقاضیان واکسن را به بهانهای مختلف مورد نقد و انکار قرار میدادند حال به مدافعان اصلی واردات تبدیل شدهاند، از سویی دیگر نیز با افزایش سرعت واکسیناسیون برخی از شهروندان و مخالفان تزریق واکسن اینجا و آنجا اقدام به تجمع میکنند و درباره زیانهای غیرقابل پیشبینی واکسنها به دولت اعتراض میکنند، اینکه تجمع کنندگان براساس کدام آزمایشهای اثبات شده و تجربی به چنین نتیجهای رسیدهاند که تمام واکسنها زیان دارند همچنان در هالهای از ابهام است! در واقع و به دلیل آنکه در کشورمان هر موضوعی پتانسیل تبدیل شدن به یک جدل سیاسی را داشته و دارد، موضوع واکیسناسیون نیز به یک کشمکش سیاسی جدید و دنبالهدار مبدل شده است.
چنانچه هیاهوی این روزها را به کنار بگذاریم و چندان به تکافوی ادله مخالفان و موافقان واردات واکسن و حامیان سرسخت تولید واکسن داخلی دقت نکنیم؛ میتوانیم دشواره واکسن را از دریچهای دیگری مشاهده و فهم کرد. واقعیت آنکه مدیران ارشد دولت دوازدهم و خصوصا مسئولان ارشد وزارت بهداشت و درمان و خصوصا شخص وزیر دولت دوازدهم از روز نخست شیوع ویروس کرونا تا زمان در دست داشتن سکان مدیریت در وزارت بهداشت، بیش از آنکه با واقعیتهای جاری و شیوه مدیریت دقت نمایند تلاش داشتند تا از آب گلآلود بحران کرونا در بوق تبلیغات بیحساب و کتاب برای خودشان بدمند! آنان مهار کرونا و جلوگیری از شیوع بیشتر ویروس را نادرست متوجه شدند و درست در زمانهای که تمام کشورها در حال طی کردن آزمون و خطا و یافتن راهی برای مقابله موثرتر کرونا بودند، مدیران ارشد دولت مصاحبههای بیمعنی و سراسر خیالی انجام میدادند و دایم از شیوههای مدیریت جدید و توانمندی داخل سخن میگفتند، در صورتی که اساسا به طرح اینگونه مباحث انحرافی نیازی نبود.
کنار هم قرار دادن موضعگیریها، گفتهها و مصاحبههای وزیر بهداشت سابق و سخنگوی این نهاد گویای چنین مسئلهی است.
گویا نمکی به این باور رسیده بود و یا مشاوران وی او را به این نقطه رسانده بودند که در اوج فراگیری کرونا و موجهای اول و دوم از چیزهایی سخن بگوید که در عالم واقع نیست، ولی او بارها و بارها به آن موارد اشاره کرده باشد.
به عنوان مثال؛ اینکه جهان از ما شیوه مدیریت و کنترل ویروس کرونا را خواستار شده است، اینکه فلان مقام مسئول از اروپا از مدیریت ایرانیها شگفتزده شده است، اینکه قرار است در کمترین زمان تمام مردم را واکسینه کنیم، مصاحبه درباره تاثیرات بسیار قوی واکسن ساخت ایران، مشخص کردن تاریخ برای تولید انبوه واکسن ایرانی، پخش گسترده کلیپهای ساخت واکسن ایرانی، مصاحبه با پیمانکاران ساخت و ساز درباره ساختمان جدید واکسن سازی، اینکه کشور ایران در کنار کشورهای برتر دنیا موفق به تولید واکسن کرونا شده است و... در واقع در تمام این حرفها تنها میتوان خط مشخص تبلیغات را یافت و نه چیزی دیگر.
تولید واکسن و قرار گرفتن در کنار کشورهای مطرح دنیا برای هر ایرانی باعث افتخار است، حتی کسانی که گلایههایی از سیستم مدیریت کشور دارند و گاهی و برخی وقتها در نقد شماری از مدیران در جمعهای خانوادگی سخن میگویند، برای آنان نیز دست یافتن ایرانیها به واکسن کرونا بسیار مهم و غرور آفرین است. اما اینکه مسئولان دولت دوازدهم از صبح تا شب وعدههای بسیار میدادند، از ساخت سولههای جدید حرف بزنند، قدرت واکسن ایرانی را برتر از سایر واکسنهای تولید شده بدانند، در جواب سوال منتقدان با ادبیاتی خارج از عرف وارد میدان شوند و دایم از شهریورماه سال جاری و خردادماه و واکسینه کردن مردم مصاحبه کنند و امیدهای واهی به مخاطبان بدهند، شاید برای مدت زمانی چند و خصوصا روزهای نخست بسیار جذاب و شنیدنی باشد اما تردیدی نیست که این همه در نهایت امر همچون آواری بر سر مدیران مرتبط و دولت خراب خواهد شد. کاری که وزیر بهداشت دولت روحانی و با مشاوره چند جوان کم تجربه و بعضا عصبی، پرخاشگر و بیحوصله با اعصاب و روان مردم منتظر واکسن انجام داد، برای تخریب اذهان شهروندان یک کشور کفایت میکند.