گروه سیاسی: احمد زیدآبادی در یادداشتی نوشت: در زمانهای که سیدمحمد خاتمی در مقام ریاست جمهوری، دانشجویان را به طور مکرر به پرسشگری از حکومت و نقد آن فرا میخواند، من در همان موقع به اومعترض شدم؛ وقتی که امکانِ حمایت از دانشجویان پرسشگر و منتقد و تأمین امنیت آنان را ندارد، چرا مرتب آنها را به پرسشگری و نقد فرا میخواند!
امروزه اما داستان قدری متفاوت شده است. تقریباً تمام سران نظام بر ضرورت آزادی بیان تأکید میکنند و با اصرار، اهل نظر را به نقد عملکرد نهادهای حاکم و مدیران آن فرا میخوانند. طبعاً با چنین شرایطی یک منتقد مسالمتجو گمان میکند که از امنیت لازم برای نقد و اظهار نظر برخوردار است، اما ناگهان در کنار موجی از بازداشت، تمامی منتقدان از سوی رسانههای وابسته به نهادهای صاحب قدرت تهدید به دستگیری و برخورد میشوند! این چه داستانی است؟ آیا هدف از دعوت منتقدان به بیان نظرات و نقدهایشان، شناسایی آنها برای برخوردهای امنیتی است؟ یا اینکه نهادهای صاحب قدرت چندان حرف شنوی از سران کشور ندارند و به کار دائمی خود مشغولند؟
یونانیان هم برای بردگان خود حقوقی بیش از این قائل بودهاند!
زیدآبادی در متن دیگری هم نوشت: سایت مشرق نیوز "گناه بزرگ" سیدمصطفی تاجزاده را "تحریم انتخابات ریاست جمهوری سال 1400" دانسته و تأکید کرده است: "بر زمین گذاشتن صندوق رأی و پشت پا زدن به جمهور که برخی معتقدند میتواند بزرگترین دستاورد یک انقلاب باشد دقیقا به معنای قیام علیه مردم و حکومت است."
یعنی زشتتر از این هم میشود در بارۀ پدیدهای به نام صندق رأی و انتخابات در این روزگار حرف زد؟ معنی عریان این سخن این است که شهروندان ایرانی بدون آنکه حق نامزدن شدن در انتخابات داشته باشند، یا از حق معرفی نامزد مورد نظر خود در انتخابات برخوردار باشند، یا انتظارِ تأیید صلاحیت نامزدهای معرفی شده از سوی دیگر طیفها را داشته باشند....باید بدون قید و شرط در انتخابات شرکت کنند و اگر نکنند، معنایش تحریم انتخابات و تحریم انتخابات هم قیام علیه حکومت است و مجازات قیام علیه حکومت هم که مشخص است! یونانیان هم برای بردگان خود حقوقی بیش از این قائل بودهاند! آنها حداقل بردگان خود را به حضور در انتخاباتی که در آن سهم و نقشی نداشتند، مجبور نمیکردند!