گروه سياسي: از شهرداري پايتخت گرفته كه 24 ساعته طراحانش را براي طراحي ضربتي بنر خانم آشتون و صدام به كار واداشت تا صداوسيما كه گزارشگرانش را روانه خيابانهاي شهر كرد تا با حدود 100 معترض! در تهران 12 ميليوني گزارش ويژه تهيه كند و ...همه «چكشي» پاي مشكل حاد كشور آمدند زيرا حالا و تا اطلاع ثانوي؛ مشكل مملكت، ملاقاتكاترين اشتون است با مادر ستار بهشتي و چند زن ديگر ايراني! و واقعا مشكلي حادتر از اين در اين كشور مگر سراغ داريد؟
بنرهاي ضد آشتون كه شهرداري تهران تهيه و 24 ساعته در معابر و خيابانهاي شهر آذين كرد!
اشکان بنکدار جهرمی
سفر كاترين اشتون به ایران در قامت مسؤول سیاست خارجی اتحادیه اروپا بازتاب وسيعي در بين اصولگرايان داشت. البته دیدارهای او با چهره نام آشنای اين جناح شامل سعید جلیلی و علی اکبر ولایتی، مشاور امور بینالملل رهبري نشان داد که وی به تأثیر قوای سیاسیِ دخیل در نظام سياسي ایران کاملاً آشناست و لازمه ایجاد رابطه ای مستمر و متوازن بین ایران و اتحادیه اروپا را در هماهنگی رأی این قوا ميداند.
اما مهمترین و جنجالبرانگیز ترین بخش سفر خانم اشتون، ملاقات با برخی از زنان ایرانی فعال در عرصه حقوق بشر بود. اقدامی که از اصل ماجرا خبرسازتر شد و واکنش شدید جریان مخالف دولت را در بر داشت به طوری که آن را مصداق دخالت در امور داخلی ایران عنوان نمودند. هسته اصلی این اعتراضات نیز طبق روال قبل، متشکل بود از افراد وابسته به گروه موسوم به پایداری. البته این که رابطه جریان افراط به موضوعات حقوق بشری به مانند رابطه جن و بسم الله است چیز تازه ای نیست.
توجیهات این گروه در مخالفت با این رفتار اشتون گرچه سویه هایی از مخالفت با دولت اعتدال را در درون خود دارد اما شاید بیشتر از نگاه دگماتیسمی این جریان نشأت ميگیرد. افراطیون در قرائت انحصاری خود از دین بر این باورند که بهترین و کاملترین نظر را در مورد انسانها دارند و به همین سبب فکر ميکنند که حق دارند هر گونه که خود ميپسندند آزادیهاي مشروع و خدادادی بشریت را محدود نمایند و به طور کلی، انسان مورد پذیرش این گروه باید فقط و فقط در قالب فکری ایشان عمل نماید. در این دیدگاه حتی برای فکر و شعور انسان جایگاهی قابل تصور نیست چه رسد به آزادی و حقوق شهروندی.
انسانها در این تفکر به مانند گوسفندانی هستند که فقط مجاز به پذیرش دستورات چوپان خود ميباشند و کاربرد عقل و اختیار به مثابه زهری کشنده برای آدمیان است. به همین نسبت هم آراء و نظر جمعی هم اهمیت ندارد و اقلیتی که به زعم ایشان دارای صلاحیت است ميتواند زعامت گروهی حداکثری را حتی بر خلاف میل آنها در دست بگیرد. پس جمهوریت نمی تواند معنایی در قاموس ایشان داشته باشد. البته همین گروه در کشاکش انتقام از دولت منتخب ملت به مضامین دموکراتیک و حقوق بشری که صد البته آنها را غربی ميدانند چنگ ميزنند و معترضانه ميگویند که چرا رئیس جمهور به مخالفان اجازه انتقاد و اعتراض نميدهد مگر به آزادی و حقوق بشر معتقد نیست؟!
توجیه دیگر این جریان با تمسک به موضوع دخالت در امور داخلی مطرح ميشود. گرچه رفتار یک مقام خارجی در کشور میزبان به توافقات دو طرف وابسته است ولی باید پذیرفت که هیچ حکومت مردم نهاد و با ثباتی از بررسی مقوله حقوق بشر در درون خود نه تنها بیمناک نميشود بلکه استقبال نیز مينماید و البته این شامل همه کشورها ميشود. جریان تندرو معترضانه ميپرسد که اگر ما چنین رفتاری در کشور آنها داشته باشیم بازهم با ما مدارا ميشود؟ رابطه مردمسالارانه حاکم بر کشورهای دموکراتیک جایی برای این که شخصی را بیابیم که به سبب مخالفت مدنی با دولت در بند یا محرومیت باشد باقی نميگذارد.
مثال یک روزنامه این جریان که ارتشهای جدایی طلب ایرلند و باسک را با مادری که تنها گناهش تظلم خواهی او از مقامات قضایی است که آن هم در پی قتل فرزندش در زندان صورت گرفته قیاسی مع الفارق مينماید. شاید به همین سبب نیز بود که این روزنامه تصویر مادر ستار بهشتی را به مدد فتوشاپ حذف نمود. مرگ ستار بهشتی حتی به اذعان برخی از مقامات انتظامی (البته نه به سبب حقوق بشری) ولی به علت هزینه ای که به نظام تحمیل نمود مورد نکوهش قرار گرفت ولی چرا باید اجازه دهیم به عوض این که یک یا دو نفر هزینه رفتار زشت خود را بپردازند یک نظام آن هزینه را متحمل شود؟
بسته توجیهی افراطیون شامل مورد دیگری نیز ميشود و آن برخورد گزینشی با مسأله حقوق بشر و سوءاستفاده برخی قدرتها از آن است. در این باب غربیان مورد پرسش قرار ميگیرند که چرا در کشورهای همپیمان خویش حساسیت لازم به این موضوع انسانی را نشان نميدهند. باید گفت دفاع از مقوله حقوق بشر دفاع از رفتار کشورهاي غربی نیست و تعهد به رعایت حقوق انسانها تعهد به سیاست یک کشور مدعی آن نميباشد. اعتقاد به حقوق بشر جامعیتی دارد که باعث میشود بی هیچ مرز و محدوده ای شامل همه انسانها گردد.
جریان اقلیت همیشه از پیوند «سیاست غرب» و «حقوق بشر» سلاحی جهت مبارزه با فعالان این حیطه ساخته است. البته گاه به مقتضای موقعیت، رسانههاي این جریان از اعتراض سازمانهای مستقل حقوق بشری علیه کشورهای دموکراتیک غربی سود برده ولی در همان حال در چرخشی خاص، این سازمانها را در مواجهه با عملکرد خویش، وابسته به غرب و آمریکا معرفی نموده است. البته در دنیا روابط بین کشورها بر اساس اصل منفعت شکل ميگیرد و حقوق بشر گاه تزئین این روابط است ولی این به معنای آن نیست که چون غرب و آمریکا چشم بر کشتار فلسطینیان بسته است پس ما نیز مجاز به زیر پا گذاشتن حقوق خدادادی ملت خود هستیم!
اتفاقاً یکی از دغدغههاي اصلی فعالان حقوق بشر این است که مبادا در گیر و دار بده بستانهای اقتصادی، حقوق ملتها وجه المصالحه سیاستمداران اقتدار گرا با دول غربی قرار بگیرد. مقوله حقوق بشر بر خلاف آن چه برخی اظهار ميدارند نه تنها وابسته به غرب نیست بلکه ریشه در ذات انسانها دارد و دین نیز نه تنها در تضاد با آن نميباشد بلکه مؤکداَ مؤید آن است. عدم رعایت حقوق انسانها و ربط آن به دین، بزرگترین ظلم در حق آدمیان و دین است و به گفته پيامبر اکرم (ص) هیچ دیاری به ظلم نميماند.