علیرضا سلطانی
پیروی مسعود پزشکیان در چهاردهمین انتخابات ریاستجمهوری و قرارگرفتن وی در مسند ریاستجمهوری فرصتی بی بدیل و شاید آخرین فرصت برای اصلاح نظام حکمرانی سیاسی در ایران است.
نظام حکمرانی سیاسی در ایران بعد از گذشت بیش از 40 سال از پیروزی انقلاب علی رغم فرازونشیبها و چالشهای مختلف، عموما بر مبنای اصولی ثابت و ایستا حرکت کرده و این مساله موجب عقب ماندن نظام حکمرانی سیاسی از روندها، تحولات و انتظارات نظام اجتماعی، آسیب پذیری در مقابل فشارها و تهدیدها و افزایش زمینههای بروز چالشها و بحرانهای در سطوح مختلف شده است. به واقع میتوان گفت نظام سیاسی اجتماعی ایران دچار شکافهای مضاعف و پیجیده است. شکاف هایی که در صورت تداوم و تعمیق، مخاطرات و چالشهای زیادی را برای کشور و مردم میتواند ایجاد کند.
در صدر این شکافها، شکاف میان نظام سیاسی و مردم است. نشانه مهم این شکاف در جریان 4 انتخابات اخیر مجلس و دولت نمایان میگردد که درصد مشارکت در آنها به کمتر از 50 درص رسید. عدم مشارکت 60 درصدی در مرحله اول انتخابات اخیر با وجود حضور تمام عیار یکی از دو جریان اصلی سیاسی کشور یعنی جریان اصلاح طلب در حمایت از یکی از نامزدهای انتخابات، نشان از بی خاصیت شدن جریانها و گروههای سیاسی در پرکردن خلاء و شکاف سیاسی میان ساختار سیاسی و مردم است. رشد 10 درصدی آمار شرکت کنندگان در مرحله دوم انتخابات نیز عموما متاثز از نگرانی از به قدرت رسیدن جریان سیاسی مقابل و تبلیغات گسترده نسبت به تبعات حاکمیت جریان مقابل بود.
بی اعتمادی جامعه نسبت به نظام حکمرانی سیاسی و ناامیدی نسبت به امکان تغییر و تحول در نظام اجتماعی به دلیل مقاومت و مخالفت نظام حکمرانی در برابر انتظارات نظام اجتماعی از یک سو و از سوی دیگر ناکارآمدی نظام حکمرانی سیاسی در ارتقای شاخصهای کمی و کیفی رفاه اجتماعی و اقتصادی شهروندان، زمینه ساز تشدید شکاف میان دولت و ملت شده است. این شرایط به طور طبیعی موجب آسیب پذیری شدید کشور در برابر مخاطرات و چالشهای سیاسی و امنیتی داخلی و خارجی گردیده است.
اما شکاف دوم، شکاف درون نظام اجتماعی است. جامعه ایرانی به لحاظ سیاسی در حال حاضر دچار شکاف عمیقی است. یک طرف جامعه در اصول و مبانی ایدئولوژیک سیاسی قرار دارد طرفی که با سبد رای سعید جلیلی شناخته میشود طرف دیگر از شرایط سیاسی، اجتماعی و اقتصادی کشور راضی نیست و به دنبال تغییر در روندها و ساختارهاست.
این طیف که بخشی از سبد رای پزشکیان و نه همه آن و همچنین اکثریتی است که در انتخابات شرکت نکردند را تشکیل میدهد، انتظارات تقریبا متفاوتی به لحاظ سیاسی، فرهنگی و اجتماعی نسبت به طرف مقابل دارند. در نتیجه میتوان اذعان کرد که یک دو دستگی تمام عیار سیاسی نظام اجتماعی ایران را فراگرفته است. چالشها و شکافهای نظام اجتماعی ایران نیز نتیجه ضعف نظام حکمرانی سیاسی و عدم پویایی آن متناسب با روندها و تحولات اجتماعی و سیاسی جامعه است.
به این شکافها میتوان شکاف میان قومیتها و اقوام و اقلیتهای مذهبی را نیز اضافه کرد که میتواند در صورت تشدید بحران هایی مانند آب، خشکسالی، فقر و عدالت اجتماعی تشدید شده و حیات فرهنگی و تمدنی ایران را در خطر قرار دهد.
مساله اصلی در بروز این شکافها و تعمیق و تشدید آنها، تضعیف کنش، گفت و گو و تعامل میان نهاد دولت و ملت از یک سو نبود کانالهای ارتباطی و تعاملی میان جریانهای سیاسی، حاکم شدن نگاه صفر و صد و سیاه و سفید در تعاملات و مناسبات سیاسی و اجتماعی، کاهش سطح انعطاف پذیری نهاد حکمرانی در برابر تحولات سریع جهانی و انتظارات و خواستهای عمومی، پایین آمدن سطح تاب آوری در میان قشر و تخصیص بخش قابل توجهی از انرژی اقتصادی و سیاسی به چالشها و مخاطرات خارجی است.
رفع و رجوع این شرایط در وضعیت کنونی برعهده نهاد حکمرانی سیاسی است. حکمرانی سیاسی در ایران در گام نخست باید درک کند که نمی توان با ایستادگی بر مدارهای و اصول گذشته، سیاست گذاری و مدیریت کرد، گام دوم، تقویت خواست واراده برای اصلاح امور و سازوکارهای حکمرانی متناسب با شرایط روز و نیازها و انتظارات است و گام سوم اقدام عملی و تدریجی در راستای اصلاح حکمرانی سیاسی در کشور است. با انجام اصلاحات در نظام حکمرانی سیاسی و به دنبال آن آشتی ملی و ارتقای اعتماد عمومی به نظام سیاسی، زمینه برای اقدامات اصلاحی در ساختار اقتصادی وسیاسی و سیاست خارجی فراهم میشود.
پیروزی پزشکیان، فرصت و بهانه لازم را برای اصلاح نظام حکمرانی فراهم ساخته است. شخصیت و روحیه خاص و مردمی پزشکیان در مقایسه با دیگر دولتمردان و سیاست ورزان، بهره مندی از پایگاه اجتماعی قدرتمند در بین اقوام و اقلیتهای قومی و زبانی و بالابودن ظرفیت تعامل و همکاری با ارکان قدرت و جریانهای سیاسی و در عین حال ایجاد زمینه برای تحرک در سیاست خارجی، بسترها و فرصت هایی است که میتواند به اصلاح نظام حکمرانی سیاسی در کشور با هزینه کمتر و با سطح اعتماد اجتماعی بالاتر کمک کند.
لذا عناصر، ارکان و صاحبان قدرت اعم از رسمی و غیررسمی برای ماندگاری ایران با نگاهی ایجابی و مثبت از این فرصت نهایت بهره برداری را انجام داده و تلاش نمایند در چارچوب یک طرح ملی مورد اجماع همه جریانها و گروههای سیاسی و بر مبنای منافع مشترک ملی، گام در مسیر اصلاح نظام حکمرانی گذاشته و ضمن شناسایی چالشها و مخاطرات نظام حکمرانی نسبت به رفع آنها در یک بازه زمانی 4 ساله اقدام کرده و در عین حال به بهره گیری از تجربه موفق کشورهای دیگر، توسعه و پیشرفت کشور به عنوان اولویت اصلی نظام حکمرانی برای ماندگاری ایران و ایرانیان در دستور کار قرار گیرد.
معاون اول = سورنا ستاری یا محمدرضا عارف
وزیر کشور = علی لاریجانی یا مصطفی پورمحمدی
وزیر امور خارجه = علی اکبر صالحی یا عباس عراقچی
وزیر ورزش = محمد دادکان یا صفایی فراهانی
وزیر نیرو = صفایی فراهانی یا اردکانیان
وزیر ارشاد = سید محمد بهشتی یا مسجد جامعی
معاون اول = محمدرضا عارف یا آذری جهرمی یا محمد فاضلی
وزارت راه و شهرسازی = سعید محمد
وزارت علوم = مجید عباسپور یا غلامرضا ظریفیان
وزارت دفاع = حسین علایی
وزیر (440280)