صادق صدرایی
آنچه در نامه شدیداللحن وزیر راه و شهرسازی به مسئولان صداوسیما مطرح شده است همان نکتهای که بیش از سه سال و نیم است مخاطبان صداوسیمای انحصاریِ موسوم به رسانهی ملی با آن روبرو هستند، و با آمدن سه مسئول در این سازمان هم هیچ تغییری در این وجه این رسانهی پر خرج و کم فایده رخ نداده است.
در یک روال منطقی میبایست چنین نامهنگاریها و اعتراضاتی از سوی تیم اطلاع رسانی دولت صورت گیرد اما به واسطهی فشل بودن این تیم رسانهای شاهد آن هستیم که گاهی شخص رییس جمهور مجبور شده است انتقاد به صداوسیما را چاشنی صحبت هایش کند. این انفعال بی معنا در برابر صداوسیما در حالی است که کمتر کسی است که از نوع مواجههی یک طرفهی این سازمان عریض و طویل بی خبر باشد.
در تازهترین نمونه این عدم بی طرفی شاهد آن بودیم که با وارونه نمایی گزارش مجلس در خصوص تصادف قطار در ایستگاه هفت خوان این طور وانمود شد که علت این واقعه تلخ سوء مدیریت مسئولان ارشد وزارتخانه بوده است و این در حالی است که در گزارش مجلس صراحتا آمده است که: ”وزیر راه و شهرسازی و مدیرعامل شرکت راه آهن جمهوری اسلامی بدلیل مسئولیتی که در اداره کلان و کنترل و هدایت سیستم به سمت اهداف عالی حمل و نقل داشته و در کنترل لحظهای رفتارهای انسانی و سیستمی پاییندست و عوامل نهایی منجر به سانحه، نقشآفرین نبوده و عوامل ناشی از اشکالات ساختاری و نتیجه چندین دوره مدیریتی و عملکرد سالهای متمادی ساختار، زمینهساز بروز سانحه بوده است”.
نامه وزیر راه به صداوسیما واکنشی است که دولت میبایست از همان ابتدای آغاز به کارش از خود بروز میداد. طبیعتا در صورتی که چنین واکنشهای تندی از ابتدا در دولت وجود داشت دیگر شاهد روند صعودی نگاه یکجانبه نگر صداوسیما علیه دولت نمیبودیم. چنین واکنش هایی در صورتی که به شکل مداوم و متوالی باشد ممکن است تصمیم گیران را نسبت به این موضوع حساس نموده و سبب ساز ایجاد تغییراتی در رویههای غیر منصفانهی صداوسیما شود.