دهستان "جاسب" در حدفاصل بین دوشهر دلیجان و نراق در استان مرکزی قرار دارد. منطقهای بزرگ که در میان درهای به بزرگی بیش از هزاران هکتار قرار گرفته که دور تا دور آن را کوههای بند و سر به فلک کشیده تشکیل میدهند. جاسب شامل هفت پارچه آبادی به نامهای بیجگان، وشتکان، وسقونقان، هرازجان، کروگان، واران و سرانجام زر است.
این منطقه منطقهای کوهستانی و سردسیر است، به طوریکه حتی در گرمترین فصول سال نیز نیازی به کولر و وسائل خنک کننده نیست. دور تا دورت را که نگاه کنی جنگلهای انبوه و جدا جدا آدمی را مجذوب میکند. در دل جنگل که میروی متوجه میشوی که به بهشت سر سبز مرکزی آمده ای.
داخل جنگلهای جاسب که اهالی به آن "صحرا" میگویند وارد میشوم و با درختان بلند و پوشیده مواجه میشوم، چیزی که بیش از هرچیز توجه را به خود جلب میکند تعداد بیشمار و فراوان درختان گردو و بادام است، اصلیترین محصول این منطقه هم همین دو محصول هست. داخل جنگل جاسب با برکه و چشم هایی برخورد میکنی که از آبهای زیرزمینی سرچشمه میگیرد.
از چهارپایان اما خبری نیست، میگویند سالها قبل در اینجا دامداری رونق زیادی داشته اما تقریبا یک دههای هست که نگهداری دامها و گلهها رو به افول رفته و کمتر کسی در این منطقه مشغول به نگهداری از دام هاست. به واران میروم که بزرگترین روستای این منطقه است.
در سالهای اخیر به شدت جمعیت ساکن آن تحلیل رفته و کاهش پیدا کرده است. اغلب ساکنان به دلیجان و تهران کوچ کردهاند و پدر بزرگها و مادر بزرگهایی که اینجا زندگی میکنند بخاطر عشق و علاقه به روستایشان ایستادهاند و زندگی آرام و دلپذیری دارند. بیشتر خانه هایی که وجود دارد اکنون خالی است و فقط در ایام تعطیلات و مناسبتها و سفر است که صاحبانش برای تفریح و خوش گذرانی به اینجا میآیند.
همه افراد ساکن، بومی و قدیمی این منطقه هستند و یا خود و یا نهایتا پدر و مادرشان در روستا متولد شده اند. جاسبیها زبان و لهجه جالب و شیرینی دارند، زبانشان به پارسی دری است نزدیک است که اسم آن زبان "راجی" میباشد. نه تنها در جاسب بلکه در دلیجان و محلات و نراق و حتی در نطنز که بیش از یکساعت و نیم از جاسب فاصله دارد این گویش بین مردم رواج است البته گاها با تغییراتی در تلفظها و برخی کلمات.
تعدادی امام زاده نیز در این منطقه وجود دارد که معروفترین آن امامزاده حمزه (ع) که بنا به روایت موجود و گفته ساکنان فرزند حضرت عون که از فرزندان حضرت علی ابن ابیطالب (ع) است میباشد. بخش جالب اما دانشگاهی است که در منطقهای بسیار بزرگ و پهناور واقع شده که به شهرک دانشگاهی دکتر جاسبی رئیس اسبق دانشگاه آزاد اسلامی میباشد مشهور است. دکتر جاسبی خود نیز از اهالی این منطقه و روستای واران میباشد.
اهالی از منطقهای به نام سی جان در بخش شمال روستای واران در دل کوه صحبت میکنند، روایت اینچنین است که حدود سی نفر در صدههای قبل به دل کوهی رفته و به داخل کوه پناه بردهاند اما در دل کوه محبوس شده و هرگز بیرون نیامده اند. به همین دلیل سی جون (سی جوان) نام دارد که بر بلندای کوه و زیر یک دره است که در فصل بهار به مدت محدودی تبدیل به رودخانهای نه چندان بزرگ و پر آب میباشد. برخی نیز این را به سی جان تعبیر میکنند، اشاره به جان سی نفری که به اینجا امده و دیگر باز نگشته اند.
روستای جاسب از شمال به روستای فردو و از جنوب به دلیجان و از شرق به نراق منتهی میشود در غرب آن نیز جاده و سد پانزده خرداد وجود دارد. از همه جالبتر اما تعبیر شگفت انگیز نام این منطقه است، بر اساس گفته اهالی منطقه در نزدیک به هزار سال قبل پادشاهی به نام "جمشید جم" با سپاهش به این منطقه سفر میکند و چون آنجا را خوش آب و هوا و با صفا میبینند در آنجا اتراق میکنند.
چارپایان و اسبهای زیادی همراه لشکر جمشید بوده به دلیل اینکه جاسب داخل درهای بسیار عظیم و بزرگ قرار دارد و دور تا دور آن رشته کوههای بلند است محلی مناسب بوده برای چراء و زیر نظر داشتن راحت اسبها، چون به راحتی امکان خروج و فرار اسبها از منطقه وجود نداشته و به همین خاطر آزادانه در منطقه میچریدند. از آنجا نام جای اسب نام گرفته در طی سالیان به "جاسب" ختم شده است.
داخل جنگل یا به قول اهالی صحرا که میشوی هر بخشی از اراضی مربوط به یکی از اهالی است که زمینشان محسوب شده و اغلب دارای درخت و در حال کشت و کار هستند. در سالهای اخیر تعداد خیلی محدودی از زمینها کنارش حصار و فنس کشی شده! میگویند برای جلوگیری از ورود حیوانات وحشی و آسیب وارد شدن به مراتع زمین این کار را کرده اند.
در دل صحرا ناگهان سر و صدایی به پا میشود و نگاه که میاندازم میبینم در فاصله حدود دویست متریام گرد و خاک به پا شده و گلهای با سرعت در حال رد شدن است. خوب که نگاه میکنم گله گرازهای وحشی است که با سرعت در حال حرکت هستند و البته آزار و آسیبی برای اهالی ندارند. در بین آنها هم همه سن و سال و سایز واندازهای وجود دارد.
به غیر از گراز که در این منطقه به وفور وجود دارد از شغال و روباه و گرگ و تعدادی قلادی از کفتارهای وحشی میتوان نام برد حیات وحش جاسب اعجاب انگیز و منحصر به فرد است، در این منطقه جوجه تیغیهای عظیم الجثه نیز وجود دارند. بخاطر همین است که یک پاسگاه محیط بانی در منطقه وجود دارد و به شدت رفتارها را رصد میکند و اجازه شکار و آسیب رساندن به حیوانات را نمیدهند.
در جاسب نمیتوانی به شکار فکر کنی چون هم اهالی به این موضوع حساس هستند و هم دیدبان محیط زیست بر منطقه کنترل دارند. بر بلندایی قرار میگیرم که تا حدودی نگاهم به چندین روستا مشرف میباشد، به کوهها بلند دور تا دور منطقه جاسب نگاهی میاندازم، نا خود آگاه احساسی از درون به من میگوید این منطقه با قدمت تاریخی زیاد رمز و رازهای فراوانی در دل خود دارد.
بعد از گشت و گذار در واران آماده رفتن میشوم، اما دلم نمیخواهد از این منطقه خارج شوم، براستی که همچنان شیفته گشت و گذار و بازدید از مناطق مختلف آن هستم اما کمبود وقت این اجازه را نمیدهد. از واران به سمت روستای کروگان میروم و بعد از آن وارد جاده جاسب به نراق میشوم اندکی بعد از پیمودن راه پشت سرم را نگاه کردم و دورنمای منطقه را دیدم. به خودم گفتم الحق که نام "بهشت" لایق این منطقه است.