به روز شده در ۱۴۰۳/۰۲/۱۷ - ۱۸:۵۶
 
۱
تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۱/۲۶ ساعت ۱۳:۱۱
کد مطلب : ۷۴۵۵۲
محسن رهامی:

در حوزه داخلی اختیار دولت محدود است

در حوزه داخلی اختیار دولت محدود است
گروه سیاسی-رسانه ها: رابطه اصلاح‌طلبان و دولت بعد از حل احتمالی مسئله هسته‌ای چه تغییری خواهد داشت؟ آیا اصلاح‌طلبان به سمت طرح مطالبات سیاست داخلی و عمل به وعده‌های دولت در این حوزه خواهند رفت؟ در این صورت اولویت چیست؟ مسائل سیاسی حل‌نشده یا مسائل اقتصادی؟ آیا اصلاح‌طلبان منتظر خواهند ماند گشایشی در حوزه اقتصادی حاصل شود بعد به سراغ طرح مطالبات سیاسی بروند یا نه، هم‌زمان آن را طرح خواهند کرد؟ آیا به جز اینها - یعنی مسائل اقتصادی و سیاسی - اولویت دیگری برای اصلاح‌طلبان وجود دارد؟ بحث‌هایی مانند مسائل اجتماعی، بحران‌های زیست‌محیط. روزنامه «شرق» با محسن‌ رهامی، رئیس کمیته انتخابات شورای هماهنگی اصلاح‌طلبان و عضو شورای مشورتی اصلاحات گفت‌وگو کرده‌ است که در ادامه می خوانید:

‌ بعد از تفاهم‌نامه اخیر سوئیس و در آستانه توافق نهایی تیرماه، این پرسش مطرح شده که در صورت به‌سرانجام‌رسیدن پرونده هسته‌ای و حل مسائل سیاست خارجی، دولت این فرصت را خواهد یافت که به حوزه سیاست داخلی بپردازد و اصلاح‌طلبان هم می‌توانند مطالبات خود و وعده‌های دولت را در این حوزه دنبال کنند؟ تا پیش از این همیشه وقتی بحث مطالبات از دولت مطرح می‌شد، اصلاح‌طلبان بحث سیاست خارجی را مطرح می‌کردند و اینکه اولویت اصلی دولت در این حوزه است آیا بعد از طی این مرحله اصلاح‌طلبان بنا دارند به‌طور جدی وارد حوزه سیاست داخلی شوند یا نه؟
واقعیت این‌ بود که وعده‌های دولت در حوزه سیاست داخلی با سیاست خارجی گره خورده بود. وقتی دولت در حوزه سیاست خارجی و بین‌المللی تحت فشار است و حتی نمی‌تواند منابع ناشی از درآمد نفت را به کشور وارد کند و میلیاردها دلار از درآمد‌های نفتی در بانک‌های خارجی بلوکه شده و اقتصاد کشور قفل شده ‌است، طبیعی است که دولت نتواند در حوزه داخلی کار خاصی انجام دهد. اصلاح‌طلبان در شرایطی که مخالفان دولت در مجلس و جاهای دیگر به‌شدت توان دولت را به تحلیل می‌بردند و دولت دچار یک فرسایش روانی شده بود، سیاست کلی خود را حمایت و پشتیبانی از دولت در برابر مخالفانش قرار دادند. البته در آن شرایط هم ما می‌گفتیم که حمایت تمام‌عیار از دولت با حفظ حق انتقاد و نقد و نظر همراه است؛ یعنی اینکه ما چک سفیدامضا به دولت نداده بودیم، بلکه این حمایت را به‌عنوان سیاست کلی اصلاح‌طلبی تلقی می‌کردیم.

‌ اما اصلاح‌طلبان هیچ‌گاه وارد نقد جدی دولت در هیچ زمینه‌ای نشدند.
در حوزه عدم گشایش فضای داخلی، خانه احزاب و عدم تغییر در فرمانداری‌ها و استانداری و تغییر کند و ملاحظه‌کاری بیش از حد دولت در تغییرات داخلی، نقدهایی مطرح می‌شد، البته این نقدها بیشتر در جلسات خصوصی با مدیران دولت مطرح می‌شد و صلاح نبود به جامعه کشیده شود، اما الان تفاهم اولیه در حوزه پرونده هسته‌ای، نقطه‌عطف مهمی است که آن فضای تهدید علیه ایران را کم‌رنگ کرده‌ است. اینکه ما از آن فضای تند بین‌المللی علیه ایران در دوره احمدی‌نژاد به وضعیت فعلی رسیده‌ایم، گام و دستاورد بسیار مهمی در حوزه سیاست خارجی محسوب می‌شود و اگر این هنر را آقای احمدی‌نژاد و همکارانش داشتند، اصلا آن قطع‌نامه‌ها علیه ما صادر نمی‌شد. اگر در ادامه این تفاهم‌نامه، در آن توافق قطعی، دولت روحانی بتواند همه قطع‌نامه‌ها را یک‌جا از سر راه بردارد، آن گشایشی که در سیاست داخلی هم انتظار می‌رود، رخ می‌دهد و ملت ایران به اطمینان می‌رسند که دولت روحانی توانایی انجام وعده‌هایش را دارد. این بسیار مهم است که دولتمردان روحانی به‌طور نسبی توانایی ایفای مسئولیت‌های خود را دارند.

چه اطمینانی هست دولتی که در حوزه سیاست خارجی موفق عمل کرده، در حوزه سیاست داخلی و عمل به وعده‌هایش هم بتواند همان‌طور عمل کند؟ اصلا شاید دولت همه توان و تجربه‌اش را در آن حوزه به کار گرفته ‌باشد و در این زمینه به‌دلایل متعدد، کار خاصی نتواند انجام دهد یا نخواهد به‌همان‌اندازه وقت و انرژی بگذارد؟ به‌ویژه که دولت رسالتش را هم از همان ابتدا در حوزه سیاست خارجی تعریف کرده ‌بود، شاید با توفیق در این حوزه، تقریبا مسئولیت خود را پایان یافته بداند.
مسئولیت اولیه قوه مجریه در داخل کشور است. مسئولیتش در خارج کشور به تبع است نه بالذات، ازاین‌رو مسئولیت داخلی دولت بسیار فراگیرتر از مسئولیت خارجی اوست، اما اینکه بگوییم او مرد دیپلماسی و سیاست خارجی است و مردان سیاست خارجی‌اش کارکشته‌ترند تا داخلی، پاسخش این است که مردان سیاست داخلی روحانی تا زمانی که مردان سیاست خارجی‌اش قدمی برندارند، قادر به برداشتن گامی نیستند، بنابراین وقتی درآمدهای بلوکه‌شده کشور وارد نشود و دولت برای کوچک‌ترین کاری در داخل با مشکل مواجه است -تاجایی که حتی گفته شده بود برای پرداخت حقوق کارمندان در ماه آخر سال ٩٣، با مشکل مواجه بود- وابستگی دولتمردان داخلی به خارجی، کاملا آشکار است. تجربه ما از دولتمردان داخلی آقای روحانی نشان می‌دهد افرادی با تجربه و توانمنداند و کمتر از آقای ظریف نیستند. شاید با برخی روش‌های مدیریتی وزیر کشور در برخی استان‌ها مخالف باشیم، اما در کلیت ماجرا، وزرای این دولت مقبول و برخلاف مردان دولت قبلی، اکثرا سابقه وزارت در چندین دولت را دارند.

‌یعنی مقصود شما این است که حل سیاست خارجی باعث خواهد شد در حوزه اقتصاد داخلی گشایشی حاصل شود و دولت بتواند چرخ اقتصادی کشور را که تاکنون به‌سختی می‌چرخیده، بچرخاند و مشکلات معیشتی مردم تا حدی بهبود پیدا کند. اما من می‌خواهم به حوزه سیاست داخلی و وعده‌هایی که دولت داده و مطالباتی که اصلاح‌طلبان در این حوزه دارند، اشاره کنم. در این بخش چه؟ آیا اصلاح‌طلبان برنامه‌ای برای تمرکز روی این حوزه ندارند؟ یکی از دوستان اصلاح‌طلب می‌گفت ما برنامه‌ای برای مرحله‌بندی خواسته‌هایمان از دولت نداریم،به این معنا که بسته‌هایی آماده شده ‌باشد که به محض گشایش در یک حوزه، سریع بسته مطالباتی بعدی رو شود.
اگرچه این دولت خودش را به‌عنوان دولت اصلاح‌طلب معرفی نکرده، اما اصلاح‌طلبان، این دولت را ازآن خودشان می‌دانند. وقتی اصلاح‌طلبان، چهره‌های شاخص اصلاح‌طلب، رهبری اصلاحات و آقای هاشمی‌رفسنجانی از آقای روحانی حمایت کردند، به نحوی آبروی اصلاح‌طلبان با آبروی دولت گره خورده‌ است. اگرچه اصلاح‌طلبان در سیاست‌ها و تصمیم‌گیری‌های دولت شریک نیستند، اما درعین‌حال چون مردم به اعتماد این جریان به شخص آقای روحانی رأی دادند، در نتیجه بین ما و دولت فاصله‌ای نمی‌بینند به نحوی که وقتی ما به شهرستان‌ها مراجعه می‌کنیم، آن چیزهایی که باید از دولت روحانی بخواهند، عینا از ما می‌خواهند. اما برای برآورده‌کردن خواسته‌های مردم که همان خواسته‌های ما اصلاح‌طلبان است، به نسبی‌بودن و مرحله‌ای‌بودن این مطالبات و خواسته‌ها معتقدیم.

‌یعنی در شورای مشورتی آیا به چنین دسته‌بندی‌ای از خواسته‌ها و مطالبات رسیده‌اید؟ یا حداقل بعد از بحث تفاهم‌نامه سوئیس چنین بحث‌هایی مطرح شده؟
ما بعد از تفاهم‌نامه سوئیس هنوز جلسه‌ای در شورای مشورتی نداشته‌ایم، اما در شورای هماهنگی جبهه اصلاحات جلسه‌ داشتیم و همه وقت جلسه، ما به مسائل بعد از قطع‌نامه و تنظیم روابط اصلاح‌طلبان با ذکر اولویت‌ها پرداختیم. اولویت‌هایی که فکر می‌کنیم باید به‌تدریج از دولت بخواهیم، یکی بحث معیشت مردم است، یعنی ما فکرمی‌کنیم معیشت مردم را نمی‌توان نسبت به مسائل دیگر در اولویت دوم قرار داد. امروز ملت ایران مشکل اقتصادی دارند و اقتصاد در بازار ایران قفل شده‌ است.

آیا می‌توان گفت در شرایط فعلی، اصلاح‌طلبان باوجود اینکه مباحث سیاست داخلی و توسعه سیاسی دال‌های اصلی گفتمانشان است، اما در حال حاضر اولویت اولشان را به حل مسائل و مشکلات اقتصادی تغییر داده‌اند؟
اگر خواسته‌های ما جدا از خواسته‌های توده مردم باشد، دچار همان انفکاکی می‌شویم که در دوره‌ای اصلاح‌طلبان دچارش شدند و دولت نهم و دهم از آن نهایت استفاده یا سوءاستفاده را برد. شاید اگر ما خواسته‌های مردم را اولویت‌بندی می‌کردیم، دچار آن انفکاک نمی‌شدیم.

‌این صحبتی که شما می‌فرمایید، همان صحبتی است که اصولگرایان می‌کنند. آنها هم معتقد بودند اصلاح‌طلبان از مسائل اصلی مردم غافل شدند. درحالی‌که اصلاح‌طلبان معتقد بودند راه‌حل مسائل اقتصادی مردم از مسیر سیاسی می‌گذرد.
من فکر می‌کنم این‌طور نیست. برای همین آقای احمدی‌نژاد و سایر اصولگرایان با توسل به راه‌های توده‌گرایانه از این غفلت ما استفاده کردند و این اشکال بر ما وارد بود. حتی در همین انتخابات شوراها هم برخی دوستان اصلاح‌طلب می‌گفتند ما باید زمانی وارد شویم که دولت یک‌سری از مسائل و اولویت‌های ما را حل کرده‌ باشد وگرنه فقط تنور را برای اصولگرایان گرم کرده‌ایم. همان کسانی که به انتخابات شورای شهر ایراد می‌گیرند و می‌گویند چرا برخی اعضای شورا به تعهدات خود عمل نکردند، همان زمان مخالف ورود به انتخابات شوراها بودند، اما ما می‌گفتیم مشکلات مردم فقط مسائل کلان سیاسی نیست و مسائل اجتماعی، فرهنگی، محیط زیست، ترافیک و... هم هست و چه بهتر که مردم ببینند این اصلاح‌طلبان‌اند که پیگیر این مسائل و خواسته‌هایشان هستند.

‌در شورای مشورتی چه نگاهی غالب است؟
در شورای مشورتی هنوز نگاه سیاسی تفوق دارد. بحث انتخابات‌ آتی، احزاب و نقد سیاست‌های داخلی دولت بیشتر مطرح می‌شود، اما بخشی از بدنه اصلاح‌طلبی به اینجا رسیده‌اند که باید به دولت برای حل مشکلات اجتماعی و معیشتی بیشتر تاکید کنند، به موازات آن اگر معیشت مردم تأمین شود، در انتخابات به ما گرایش پیدا خواهند کرد. وقتی من می‌گویم سرنوشت اصلاح‌طلبان به سرنوشت دولت گره خورده‌ است، یعنی همین و یعنی به این سمت برویم که مردم باور کنند این دولت می‌تواند مشکلات معیشتی و اقتصادی آنها را حل کند.

البته مسائل اقتصادی-اجتماعی چیزی نیست که به‌سرعت بشود‌ آنها را حل کرد.
ولی مردم می‌توانند ببینند که قدم‌هایی در این حوزه به سمت بهبود برداشته ‌شده‌ است. به نظرم باید اصلاح‌طلبان خود را با مشکلات و مسائل اصلی و اساسی مردم گره بزنند. اینکه آیا این دولت توان اداره معیشت و امنیت مردم را دارد یا نه؟ من در جلسه‌ای که اسفندماه با معاون سیاسی وزارت کشور داشتیم، گفتم اگر این مردم حس کنند که دولت توانسته امنیت مردم را تأمین کند، اما وقتی در شیراز شما نمی‌توانید امنیت نماینده مجلس و فرزند یکی از تئوریسین‌های انقلاب را در مسیر فرودگاه به دانشگاه شیراز تأمین کنید، یعنی ضعف دولت و با هیچ‌چیز دیگری نمی‌شود جبرانش کرد. ما معتقدیم احزاب باید امنیت فعالیت داشته ‌باشند و دولت باید این حوزه را تضمین کند. در همان جلسه با معاون سیاسی وزیر کشور، برخی از دبیران کل احزاب درباره اصلاح قانون احزاب صحبت کردند درحالی‌که مشکل ما الان، نبود امنیت برای برگزاری فعالیت‌های حزبی در استان‌ها است.

می‌شود گفت بعد از حوزه سیاست خارجی که اصلاح‌طلبان یک نگاه و صدای واحد در ارتباط با حمایت از دولت داشتند در حوزه داخلی نگاه یکسانی وجود ندارد و برخی معتقدند دولت باید در حوزه سیاسی گشایش ایجاد کند و برخی، از اولویت‌های اقتصادی دم می‌زنند.
طیفی از اصلاح‌طلبان که به مسائل اجتماعی بیشتر توجه دارند اولویتشان در مطالبه بیشتر مسائل اقتصادی است. در سفرهایی که به شهرستان‌ها داریم این خواسته‌ها بعضا به ما منتقل می‌شود. به ما می‌گویند که شما تهران‌نشینان دغدغه‌تان این شده که خانه احزاب باز شد یا نشد. اما مشکلات در شهرستان‌ها چیز دیگری است و اگر دولت نتواند به آنها پاسخ دهد، ممکن است اصلاح‌طلبان یا حامیان دولت نتوانند در انتخابات آتی رأی لازم را بیاورند و باز این خطر وجود دارد که جناح مقابل با شعارهای پوپولیستی اقتصادی، فضا را به دست بگیرد. معتقدم که مثلا بحث بازشدن خانه احزاب نه اینکه اولویت ما نیست اما قطعا اولویت مثلا مردم در سیستان‌وبلوچستان نیست. ما نباید از پی‌گیری مسائل و مشکلات معیشتی مردم غفلت کنیم و آن را به دوستان اصولگرا واگذار کنیم؛ تجربه‌ای که یک‌بار تکرار شده‌ است.

‌خب اگر تمرکز اصلاح‌طلبان از اولویت مسائل سیاسی به حل مسائل اقتصادی تغییر کند به چه شکل و چطور می‌خواهید به مردم بگویید که مسیری که شما برای تحقق خواسته‌های اقتصادی آنها طی می‌کنید متفاوت‌از آن‌چیزی است که مثلا اصولگرایان در شعارهایشان مطرح می‌کنند؟ چون اصلاح‌طلبان همواره معتقد بودند مسیر توسعه اقتصادی از توسعه سیاسی می‌گذرد.
معتقدم برای اولویت‌بندی باید برویم بین مردم و ببینیم مشکلات مردم چیست.

در این صورت همیشه اولویت مردم مسائل اقتصادی بوده است.
من فکر می‌کنم تعیین اولویت‌های مردم با بحث و نظریه‌پردازی حاصل نمی‌شود. باید رفت در کردستان، سیستان‌وبلوچستان و از نزدیک مسائلشان را دید و فهمید. من با آقای مولوی عبدالحمید که امام جمعه زاهدان است جلسه مفصلی داشتم، ایشان می‌گفت ما از دولت روحانی حمایت می‌کنیم اما ایشان هم باید به خواسته‌های این مردم بیشتر توجه کند. گفتند اگر پای تروریسم به منطقه باز شود از این نقاط ضعف استفاده می‌کند؛ از اینکه مثلا بیکاری آنجا بیشتر است یا عدالت اجتماعی کمتر دیده شده‌ است ... .

‌فکر نمی‌کنید با برجسته‌شدن مطالبات اقتصادی به‌جای مطالبات سیاسی جریان اصلاح‌طلب در انتخابات‌ آتی پشتوانه طبقه متوسط را که همیشه گفته‌شده طبقه اصلی حامی این جریان بوده از دست بدهد؟
مسائل اجتماعی- اقتصادی اتفاقا به یک طبقه خاص منحصر نیست. به نظرم ما نباید به آنها بی‌توجه باشیم. مسائل حاشیه‌نشینی، اعتیاد، بیکاری، طلاق و... مسائلی است که جریان اصلاح‌طلبی نمی‌تواند نسبت به آن بی‌توجه باشد. من حتی در جلسه شورای مشورتی پیشنهاد کردم یک جلسه به من اختصاص دهند تا درباره خطر آسیب‌های اجتماعی در ایران صحبت کنم. چون تا به حال بیشتر مسائل مطرح‌شده حول‌وحوش مسائل سیاسی و عملکرد دولت بوده‌ است. ما در تمامی خواسته‌های خود از دولت باید این مسائل را برجسته کنیم. تفاوت ماهوی ما با اصولگرایان این نیست که آنها اولویتشان مسائل اقتصادی است و ما سیاسی، بلکه در کیفیت گفتمانی است که مطرح می‌کنیم. تفاوت ما این است که ما برای همه شهروندان جامعه یک رأی قائلیم و فکر می‌کنیم که مسائل جامعه از طریق گفت‌وگو، از طریق خرد جمعی حل می‌شود حتی مسائل اقتصادی. ما از طریق شخص‌محوری یا تقسیم‌بندی شهروندان به درجه یک و دو نمی‌خواهیم کشور را اداره کنیم. اصلاح‌طلبی یعنی هر ایرانی همان‌ قدر حق دارد در دولت عضو باشد که یک ایرانی دیگر. من این بحث‌ها را مفصل با آقای جهانگیری مطرح کردم... . آقای روحانی در حوزه عدالت اجتماعی صحبت‌های خوبی کردند که باید در عمل هم به آن پایبند باشند. این مسائل را نمی‌توان در اولویت‌های سیاسی و اقتصادی تفکیک کرد. اینها همه بحث‌های عدالت اجتماعی است. متأسفانه گفتمان اصلاح‌طلبی به مرور از عدالت اجتماعی فاصله گرفت و به بحث‌های کلان سیاسی نزدیک شد. این غفلت، باعث ریزش عقبه شد و برای همین دولت پوپولیستی احمدی‌نژاد رأی آورد. اگر گفتمان اصلاح‌طلبی می‌توانست سردمدار بحث عدالت اجتماعی شود آن دولت پوپولیستی به وجود نمی‌آمد. این خطر از بین نرفته و امکان دارد که دوباره ظهور و بروز کند.

‌ولی دولت در حوزه سیاست داخلی وعده‌هایی داده‌است. مثل توسعه اصناف و انجمن‌ها و...
برخی مسائل مثل حصر در حوزه اختیارات دولت نیست. ما باید از دولت چیزی را بخواهیم که در حیطه اختیاراتش است. البته دولت می‌تواند در حوزه‌هایی مثل تأمین امنیت سخنرانی‌ها قدم‌هایی بردارد، می‌تواند فضا را برای فعالیت حزبی در استان‌ها هموارتر کند اما گروه‌هایی که در استان فارس محدودیت و بحران برای سخنران ایجاد کردند ربطی به دولت نداشتند اما در همه این درخواست‌ها به دولت فشار می‌آوریم. اصلاح‌طلبان هیچ‌کدام در آن ماجرا سراغ نهادهایی که آن افراد را بسیج کرده‌بودند نرفتند و همه از دولت انتظار داشتند که چرا جلوی ماجرا را نگرفته است. به نظرم باید جامعه را متوجه این موضوع کرد که بسیاری از خواسته‌های شما در حوزه سیاست داخلی، دست دولت نیست و اختیار دولت محدود است اما برعکس در حوزه عدالت اجتماعی مسئولیت و اختیار زیادی دارد. اگر مسئله تحریم‌ها حل شود و پول‌های ما بازگردد، دولت باید در توزیع امکانات اقتصادی، استخدامی و فرصت‌های شغلی عادلانه رفتار کند و همان اندازه که به تهران توجه می‌کند به سیستان‌وبلوچستان نیز توجه ‌کند. یا اینکه چندنفر از استادانی که در دوره احمدی‌نژاد اخراج شدند به دانشگاه بازگشتند؟ یا این‌همه دانشجویانی که تحت عنوان فرار مغزها از کشور خارج شدند، بازگشتند؟ این مطالبه‌ای است که باید از ایشان داشت.