گروه اقتصادي_رسانهها: سعيد ليلاز در روزنامه ايران نوشت: «داگلاس نورث» معتقد است گروههای اجتماعی که دارای ظرفیت تولید بی ثباتی هستند تنها زمانی به این کار مبادرت نمیورزند که سودشان از حفظ ثبات، بیشتر از بی ثباتی باشد. با تساهل و تسامح میتوان این دیدگاه را با لایههایی از واقعیت دیروز و امروز عرصه اجتماعی کشور قابل انطباق یافت. فضای سیاسی و رسانهای امروز ما تحتالشعاع مناظره دائم دو طیف بر سر موضوعات مختلف اعم از تعامل با جهان تا خرید هواپیما و استفاده از سرمایه خارجی در اقتصاد ایران است. برخی معتقدند ریشه این بحثها، تفاوت در دانش یا تفاوت برداشت گروههای سیاسی و اجتماعی جامعه ایرانی نسبت به موضوعات مطروحه است. اما من معتقدم که ریشه این بگو مگوها و چالشها، رقابت گروههای اجتماعی برای کسب منابع و منافع بیشتر است.
به عبارت دیگر، نقطه محوری تضاد موجود میان گروههای اجتماعی و سیاسی، نه اختلافهای نظری، که تعیین جایگاه خودشان درقبال مسائلی است که از آن دفاع یا به آن حمله میکنند. مسأله این چالشها، اندیشه و تفاوت رویکردها نیست، بلکه تعیین این واقعیت است که این گروهها در مسائلی چون تعامل با جهان یا خرید هواپیما، چه منافعی را به دست میآورند یا چه چیزی را از دست میدهند.
با سیاستهای دولت در کاهش دست واسطهها در بازرگانی خارجی ایران، سالانه 10 تا 15 میلیارد دلار سود عاید ملت ایران شده است. همچنین با تلاشهای دولت، 10 میلیارد دلار از حجم سالانه قاچاق به کشور کاهش یافته است. کسری تجارت خارجی غیرنفتی ایران که در سال 1390 به حدود 57 میلیارد دلار رسیده بود نیز در سال 95 حدود 31 میلیارد دلار کاهش یافته و به 26 میلیارد دلار رسیده است.
به این ترتیب، تنها از محل این سه دستاورد برجسته دولت در زمینه مراوده اقتصادی ایران با جهان خارج، 50 تا 55 میلیارد دلار از هزینههای ملت ایران کاسته شده است. این رقم، رانتی بوده است که در سالهای گذشته نصیب برخی جریانها یا دلالان میشده است که اکنون دیگر این رانت وجود خارجی ندارد. علاوه بر این دستاوردها، در خلال سالهای 91 تا 93، سالانه به طور متوسط 3 تا 4 میلیارد دلار فرآورده نفتی وارد کشور میشد که امسال این واردات از یک میلیارد دلار فراتر نخواهد رفت.
همچنین از محل تلاطمهای ارزی سالانه 10 هزار میلیارد تومان سود، نصیب کسانی میشد که میتوانستند از ارز دولتی استفاده کنند که این رانت نیز امروز از میان رفته است. طبیعی است که وقتی دولت یازدهم این رانتها، یعنی رانتهای واردات و واسطهگری تا رانتهای ناشی از تلاطمهای ارزی را از بین میبرد، گروههایی که در سالهای گذشته از این رانتها بهرهمند میشدند، ناراضی باشند و برای بی ثبات کردن کشور تلاش کنند. به عبارت دیگر، مجموعه این دستاوردها که در نهایت به کاهش هزینههای ملی ایرانیان منجر شده است، به این معنی است که همه کسانی که در شبکههای مربوط به این واردات دست داشتند و از واسطهگری برای رسیدن کالاهای خارجی به دست مصرف کننده ایرانی سود میبردند، منافع هنگفتی را از دست دادهاند. بسیار طبیعی است که این جریان یا افراد از وضعیت فعلی کشور، بویژه نحوه تعامل آن با جهان و رفع تحریمها در رنج و ناراحتی باشند. از این رو میتوان گفت کسانی که نان آنان در بی ثباتی و تحریم اقتصاد ایران بوده است، از این ناراضیاند که چرا رانت سالانه 40 تا 50 میلیارد دلاری خود را از دست دادهاند. البته نفع برندگان از تحریمهای ایران، تنها گروههایی در داخل کشور نبودهاند. در کشورهای دیگر، بویژه در چین نیز گروههایی بودهاند که از تحریمهای ایران سود بردهاند.
با نگاهی به مالکیت برخی از بانکهای چینی که در دوره تحریم انحصار کارهای بانکی و نقل و انتقال پولی ایران را در دست داشتند، با سهولت میتوان دریافت که چه کسانی از عادی شدن ارتباط ایران با جهان ناراضیاند. ممکن است منتقدان،استدلال کنند که با سیاستهای گذشته به دنبال استقلال کشور بودند؛ اما واقعیت این است که دولت روحانی است که با صفر کردن واردات بنزین، تبدیل کردن ایران به صادرکننده گازوئیل و رساندن کسری تجارت مواد غذایی از 8 و نیم میلیارد دلار به 3 و نیم میلیارد دلار، بلندترین گامها را به سمت استقلال اقتصادی و سیاسی ایران برداشته است.