به روز شده در ۱۴۰۲/۱۲/۲۹ - ۱۰:۰۰
 
۰
تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۴/۰۱ ساعت ۱۱:۵۷
کد مطلب : ۱۳۲۳۰۵
به بهانه اول تیر، سالروز تولد عباس کیارستمی

ستایش‌گر زندگی

ستایش‌گر زندگی
روزنامه بهار: عباس کیارستمی، کارگردان فیلم‌هایی به ظاهر بومی اما با مفهومی انسانی و جهان شمول بود؛ کسی که زمانی نماد سینمای ایران در جهان بود. هر چند این روزها در طی فرآیند جهانی‌شدن و ارتباطات رسانه‌ای گسترده، فیلم‌ها و هنرمندان ما در جهان شناخته شده‌اند و حتی مفتخریم که یکی از به نام‌ترین فیلمسازان مطرح جهان یعنی اصغر فرهادی از آن کشور ما باشد اما در روزگاری که هنوز سینمای ما در جهان ناشناخته بود، عباس کیارستمی با فیلم‌های ساده و انسانی اش توانست نگاهی نو در جهان سینما ارائه دهد و نام ایران را در جهان با سینما گره بزند. شاید امروز سینمای ما دارنده دو اسکار و آوازه‌ای در جهان شده باشد اما پیش از این مهمترین جایزه جهانی سینما را کیارستمی به خانه آورده بود و وجاهتی تمام عیار به ایران و نگاه متفاوتش در سینما بخشیده بود.

آغاز فعالیت سینمایی، کانون پرورش فکری کودکان و نوجوان
کانون پرورش فکری کودکان و نوجوان که در سال‌های آغازین خود به سر می‌برد و تهیه فیلمی از کیارستمی را برعهده گرفتند، تصور نمی‌شد که روزگاری این آغاز همکاری، نقطه عطفی برای کیارستمی و همچنین این مرکز فرهنگی خواهد شد. نام درخشان و کارنامه پرباری که این مرکز از آن خود کرده، به یمن اعتماد به جوانان و فیلمسازانی برجسته چون کیارستمی بوده است. کیارستمی برای این مرکز فرهنگی تعدادی فیلم ساخت و کمک کرد تا بخش فیلم‌سازی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان تهران ایجاد شود. او فیلم دوازده دقیقه‌ای «نان و کوچه» را در سال 1349ساخت  که سرآغاز همکاری کانون در ساخت فیلم بود. این فیلم کوتاه، داستان بچه مدرسه‌ای بیچاره‌ای را روایت می‌کرد که گرفتار یک سگ شده بود. فیلم بعدی «زنگ تفریح» نام داشت که سال 1351 ساخته شد. کم‌کم کانون به کارگاهی مهم برای ساخت فیلم‌های ایرانی تبدیل شد و نه تنها فیلم‌های کیارستمی بلکه فیلم‌هایی چون «دونده» و «باشو، غریبه کوچک» هم توسط همین کارگاه هنری ساخته شد.
او درباره نخستین فیلم خود چنین گفته است: «نان و کوچه نخستین تجربه سینمایی من بود و باید بگویم که بسیار دشوار بود. من مجبور بودم با یک بچه بسیار کوچک، یک سگ و یک گروه فیلم‌سازی غیرحرفه‌ای البته به جز مدیر فیلم برداری که مدام غر می‌زد و اعتراض می‌کرد کار کنم. خوب مدیر فیلم‌برداری در صحنه حق داشت چون من از روش فیلم‌سازی که او بدان خو گرفته بود پیروی نمی‌کردم.» او بعدها فیلم‌های دیگری برای این مرکز ساخت که در مجامع بین المللی هم دیده شدند و جوایزی هم به دست آوردند اما این که چرا این جوان تازه از راه رسیده توانست فیلم‌هایی برای این مرکز بسازد و اولین موفقیت‌هایش را در کنار آن به دست بیاورد، به دلیل استعدادهای بارزی بود که او در کنار فیلم‌هایی شاخص سینمای موج نوی ایران از خود نشان داده بود.

ساخت تیتراژ، اولین بارقه‌های
خلاقیت کیارستمی
موازی با سینمای سخیف فیلمفارسی ایران که از میان تهی و سطحی بود، سینمای موج نوی ایران با ساختار و روایتی نو ظاهر شد و با فیلم‌های شاخصی چون «گاو»، «قیصر»، «آرامش در حضور دیگران» و «رگبار» شناخته شد. فیلم «قیصر» که داستانی اجتماعی را با روایتی و ساختاری جذاب روایت می‌کند و تا سال‌ها فیلم تحسین شده از سوی منتقدان و متخصصان سینمایی و همچنین فیلم محبوب مردمی محسوب می‌شد و می‌شود، تیتراژی متفاوت و بسیار هنری دارد که این تیتراژ را کیارستمی جوان به عنوان اولین بارقه‌های هنری اش ساخته است. این تیتراژ آن قدر خلاقانه است که با استفاده از خالکوبی‌هایی که بر روی بدن افرادی می‌باشد،  از این طریق به خوبی کاراکتر و داستان فیلم به تماشاگر شناسانده می‌شود. تیتراژ زیبای فیلم سینمایی «قیصر» توسط کیارستمی در سال 1348 ساخته شده بود و قرار بود کیارستمی پس از سال‌ها با کیمیایی در فیلم «قاتل اهلی» همکاری کند و تیتراژ این فیلم را بسازد که عمر، این مجال را به وی نداد.

کیارستمی، هنرمندی چند بعدی
عباس کیارستمی نه تنها در سینما که در دیگر هنرها هم یکه تاز بود و از خود آثار زیادی به یادگار گذاشت. او متولد اول تیر ۱۳۱۹ در تهران بود و دوران هنری خود در سینما را از سال ۱۳۴۸-۱۳۴۹ شمسی آغاز کرد. عمده فعالیت‌های او در ابتدا در زمینه سینمای کودک و همکاری با کانون پرورش فکری کودک و نوجوان شکل گرفتند و این کانون با حمایت از جوانی چون کیارستمی، مسبب ساخت بسیاری از آثار ماندگاری شد که در زمینه کودک اثری مثالی و اسنادی شده‌اند. آثار وی علاوه‌بر اینکه در داخل مورد استقبال منتقدان ایرانی قرار می‌گرفتند، در جشنواره‌ها، فستیوال‌ها و برنامه‌های هنری خارجی نیز با استقبال فراوانی روبه‌رو می‌شدند.
عباس کیارستمی علاوه بر سینما در زمینه‌های دیگر هنری مثل شعر، عکاسی، موسیقی و طراحی گرافیک نیز فعالیت کرده است. از طرفی وی را می‌توان در لیست هنرمندانی همچون رخشان بنی اعتماد، مجید مجیدی و محسن مخملباف قرار داد که پس از انقلاب بار دیگر موج نو را در فیلم‌سازی ایران زنده کرده و توانستند با آثار خود در ایران و جهان موفق ظاهر شوند. از ویژگی‌های بارز فیلم‌های کیارستمی می‌توان به حضور کودکان به عنوان قهرمان اصلی داستان، روایت مستندگونه فیلم، بهره‌گیری از فضا و زندگی ساده روستایی و دیالوگ‌های شاعرانه اشاره کرد.
شاخص‌ترین ویژگی آثار کیارستمی،
در ستایش زندگی
عباس کیارستمی، نگاه ویژه‌ای در فیلمسازی داشت و ظاهر فیلم‌هایش ساده و برگرفته از زندگی آدم‌های عادی روستایی بود و همان افراد ساده روستایی، شخصیت‌های فیلم‌هایش را جان می‌بخشیدند و زندگی شان را بازی می‌کردند. عصاره فیلم‌های او در مدح و ثنای زندگی بود و شاید در یک کلام بتوان گفت فیلم‌های او همان نامی بود که بر روی یکی از فیلم‌هایش گذاشته بود: «زندگی و دیگر هیچ».
شاخصه فیلم‌های او نه ساختار و روایت سینمایی عجیب و سنگین طراحی شده بود و نه بر مبنای جاذبه و حضور بازیگران ستاره استوار بود. سینمای او، سینمای شفافیت و سادگی بود. او این هنر ویژه و منحصر به فرد را داشت تا زندگی آدم‌های واقعی را جلوی دوربین با همان حیات واقعی اش به تصویر بکشد. برخلاف بسیاری از منتقدان فیلم‌های او که آنها را نشان دادن وضعیت نامطلوب داخلی می‌خواندند و فیلم‌هایش را با انگ «سیاه نمایی» رد می‌کردند اما همین فیلم‌ها که در داخل‌ طرد می‌شدند و جدی گرفته نمی‌شدند، در فستیوال‌های جهانی مخاطبانی جدی پیدا کردند و جوایزی بی مانند همچون «کن» را گرفتند. فیلم‌های کیارستمی در شرایطی در جهان مورد توجه قرار گرفتند که ایران بعد از انقلابی مثال زدنی، گرفتار جنگی تخریب گر شده بود و رسانه‌های جهانی، چهره‌ای جنگ طلب و یاغی و خشونت‌طلب از ایران به جهانیان نشان می‌داد و در اوج فعالیت این رسانه‌ها و در کشاکش جنگی تحمیلی، کیارستمی فیلم‌هایی انسانی با آدم‌هایی واقعی ساخت و عمق انسانیت ایرانیان را به همه نشان داد. فیلم‌های او فلسفه‌ای ساده داشتند و زندگی را با همه مشقت و دشواری‌اش ستایش می‌کردند و نظر جهانیان را به مردم و ایران بازگرداند. آنها که انگ سیاه‌نمایی را به فیلم‌های او زدند، برای همیشه مدیون او ماندند.
شناخته شده‌ترین آثار کیارستمی، «طعم گیلاس» و «خانه دوست کجاست»
- «طعم گیلاس» ، فیلم برگزیده نخل طلای کن تولید مشترک با فرانسه محصول ۱۹۹۷ میلادی است. فیلم درباره مردی است که در حومه شهر تهران، با اتومبیل‌اش دنبال کسی می‌گردد که تقاضای پردردسر او را در ازای دریافت ۲۰۰هزار تومان پول انجام دهد. این فیلم همراه با فیلم ژاپنی «مارماهی» ساخته «شوهی ایمامورا» جایزه نخل طلای جشنواره کن را در سال ۱۹۹۷ برد که مهم‌ترین جایزه‌ای است که سینمای ایران تا پیش از اسکارهای فرهادی به دست آورده است.
- «خانه دوست کجاست؟» کیارستمی از مهمترین فیلم‌های تاریخ سینمای ایران و دنیا محسوب می‌شود و بسیاری از بزرگان تاریخ سینمای جهان از آن یاد کرده‌اند اما در مورد «خانه دوست کجاست؟» در میان موافقان سینمای کیارستمی و مخالفان داخلی او نوعی تفاهم وجود داشت، چرا که هر دو گروه درباره این که محتوای فیلم تحمیلی است، اختلاف نظر چندانی نداشتند. و بسیاری از این فیلم ایراد می‌گرفتند که از سال‌ها قبل (پیش از انقلاب) هم مطرح بود: این که مخاطب فیلم‌های تولید شده در کانون کیست؟ حالا که مدت‌ها از ساخت این فیلم می‌گذرد، در این مدت فیلم به یکی از ستایش شده‌ترین آثار تاریخ سینمای ایران بدل شده و کیارستمی شهرت جهانی‌اش را پیش از هر چیز مدیون همین فیلم است.»
جنجال‌هایی حول سینمای کیارستمی
- انگ سیاه نمایی: در حالی که فیلم‌های کیارستمی خلاف روال سینمای ایران راه پیمودند و زبانی بی نهایت ساده و ساختاری بی جاذبه اما انسانی داشتند، بسیاری از منتقد فیلم‌های او شدند و آثار او را که روایتی از زندگی روزمره ایرانیان در خلال دشواری‌های هر روزه شان بود را «سیاه نمایی» دانستند و بر او و فیلم‌هایش تازیدند.
 این نقدها حتی با کسب موفقیت‌های کیارستمی در جشنواره‌های مختلف جهانی اوج بیشتری هم می‌گرفتند. این انتقادها تا جایی بود که حاتمی کیا در یکی از موفق‌ترین فیلم‌هایش یعنی در «آژانس شیشه‌ای»، کاراکتری را در فیلم گنجاند که بی شباهت به کیارستمی نبود و در این فیلم شخصیت و نگاه او را مورد انتقاد قرار می‌دهد.
- حرف‌های جنجالی بین کیارستمی و حاتمی‌کیا: این زاویه تا مدت‌ها ادامه داشت و این اواخر پیش از فوت اسطوره سینمای ایران وقتی کیارستمی در حاشیه جلسه پرسش و پاسخ با دانشجویان دانشگاه سیراکیوز آمریکا نسبت به اتهامات وارده از سوی ابراهیم حاتمی‌کیا گفته بود: «یک هفته قبل از اینکه اینجا بیایم یکی از فیلمسازانی که سال‌ها فیلم جنگی ساخته (اشاره به ابراهیم حاتمی‌کیا) فیلم‌های پرهزینه جنگی و البته با مخاطب کمتر- برای اینکه مخاطب ایرانی دیگر حوصله جنگ نداشت، بنابراین بودجه‌های خیلی سنگین می‌گیرد و فیلم‌های جنگی می‌سازد، گوش من را پیچانده بود که زمانی که ما داشتیم می‌جنگیدیم کیارستمی داشت دنبال دفترچه دوستش می‌گشت. «خانه دوست کجاست» یکی از پربیننده‌ترین فیلم‌هایی بود که من ساختم، درواقع همه جای دنیا آن را می‌شناسند. «خانه دوست کجاست» ماندگار شد چون راجع به یک ارزش انسانی صحبت می‌کرد اما فیلم‌های تو نماند چون تو راجع به یک پریودی از تاریخ ایران حرف زدی که تازه آن پریود هم به هیجان آورد بچه‌ها را. احمدپور (شخصیت اصلی فیلم خانه دوست کجاست) رفت پس داد دفترچه را، اما تو به هیجان‌آوردی و احمدپورهای دیگر رفتند در جنگ و کشته شدند و حالا پس از سال‌ها می‌شود راجع به آن‌ها فکر کرد که آن‌ها چطوری از بین رفتند. در یک جنگی که هیچ مفهومی نداشت.»
ابراهیم حاتمی کیا اسفندماه سال گذشته در سخنانی اشاره کرده بود: «بین آنچه که مردم می‌خواهند و آنچه بچه‌های سینما می‌گویند فاصله است. سینما برای من بت نیست. فرش قرمز برای ما مسیر خون است. ما با چیزهایی عجین بودیم که نمی‌توانیم از آن دست بکشیم. کجاست قلم‌هایی که با قدرت پای این بحث‌ها بایستد. زمان زیادی است که مجله و روزنامه نمی‌خوانم چون احوالشان با من یکی نیست. اگر دیر اقدام کنیم و توجه‌ای نداشته باشیم اوضاع بدتر می‌شود. اوایل انقلاب فیلم‌های خانواده‌ای داشتیم و مسئله جامعه در آن بود اما الان کاملا پاکسازی شده است. استاد اعظم این جنس نگاه آقای کیارستمی است و تأسی از این نوع نگاه تا دلتان بخواهد وجود دارد و عده‌ای می‌توانند در کشوری که 1200 کیلومتر در آن جنگ می‌شود را نبینند و دنبال دفترچه‌ مشقشان بروند.»
و اما مرگی با جنجال: قصور پزشکی؟
در تاریخ ۷ فروردین ۱۳۹۵ کیارستمی در پی شدت گرفتن مشکلات جسمی، با نظر پزشکان معالج در بیمارستان بستری شد. کیارستمی به دلایل متعدد از جمله خونریزی داخلی، چهار عمل جراحی را پشت سر گذاشت. اولین عمل، عمل جراحیِ درمانی بود. دومین عمل به دلیل خونریزی داخلی صورت گرفت و سومین عمل برای برداشتن کیسه صفرا وآخرین عمل به دلیل عفونتِ پیشرفته بود. در ادامه، روند درمان وی رو به پیشرفت، گزارش شد و طول درمان، بنا به تشخیص تیم معالج برای کنترل شرایط بیماری، عباس کیارستمی در خواب مصنوعی به سر می‌برد. در ۱۵ فروردین نیز بیماری سرطان وی تکذیب شد. کیارستمی پس از گذراندن دوره نقاهت در تهران برای ادامه درمان با آمبولانس هوایی کمپانی MK۲با هزینه تهیه‌کننده فیلم آخرش که ساخته نشد، راهی فرانسه شد اما پس از چند روز به علت لخته شدنِ خون، سکته مغزی کرد و درپاریس درگذشت. بعد از درگذشت عباس کیارستمی، کمپین پیگیری پرونده پزشکی او توسط گروهی از سینماگران و علاقه‌مندان به کیارستمی راه‌اندازی شد، هدف این کمپین پیگیری روند درمان عباس کیارستمی در ایران و فرانسه است و قصد دارد تا مشخص کند آیا در روند درمان این کارگردان قصوری از طرف تیم پزشکی رخ داده است یا خیر؟ که این مطلب همچنان در‌هاله‌ای از ابهام مانده است.
وداع با کیارستمی دوباره از کانون
درگذشت کیارستمی با واکنش‌های متعددی از سوی هنرمندان و سیاستمداران داخلی و خارجی مواجه شد. مرگ او در جهان و داخل ایران همراه با بهت و سوگ فراوان بود اما در داخل کشور همراه با جنجال‌های بسیار شد. نزدیک به یک سال از پرواز او می‌گذرد اما همچنان این مسئله با وجود مطالبات مردمی و پیگیری‌های خانواده کیارستمی، حل نشده است. مراسم آیین بدرقه عباس کیارستمی دوباره در محل کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در خیابان حجاب برگزار شد و پرویز پرستویی در آغاز مراسم گفت: «دوستان عزیز و هنرمندان و خانواده کیارستمی امروز گرد هم آمده‌ایم تا عزیزی را بدرقه کنیم که سال‌ها تلاش کرد برای ما خاطراتی را به جا گذارد. هنرمندی که تنها یک فیلمساز و شاعر نیست. او فقط یک تصویرگر و عکاس نیست. او همه این‌ها هست اما فقط همه این‌ها نیست. کیارستمی یعنی هنر متعالی سرزمین پهناور ایران.» یک سال از نبودن اسطوره سینمای ایران، عباس کیارستمی می‌گذرد و هنوز درد نبودنش در سینمای ما و جهان و البته در دل‌های ما التیام نیافته است. او نیست اما میراث و سبک سینمای او نه تنها در ایران که در جای جای کشورهایی که کارگاهی برپا کرد یا علاقه مندانی داشت، به جای مانده است. او بنیان گذار سبکی خاص در فیلمسازی یعنی جادوی واقعیت بود و خواهد بود.