گروه سياسي: عبدالله ناصری فعال سياسي و رسانه اي اصلاحطلب در يادداشتي در روزنامه بهار نوشت: صدا و سیما در دو دهه اخیر همیشه نقش مخالف را با جریان غیرهمسوی خود نشان داده و در اینکه با این جریان مخالف چه در دولت، چه در مجلس و چه سایر نهادهای مخالف با سیاستهای خود ساز مخالف زده، شکی نیست. این رسانه مخالفت خود را گاهی با تحریف سخنان، گاهی با غیرحرفهای عمل کردن و در متن جامعه قرار نداشتن و عملا عقب ماندن از بازار اقناعسازی افکار عمومی و شبکههای اطلاعرسانی مختلف نشان داده است. بنابراین این اتفاق در قالب تحریف سخنان شخصیتها و افراد و جریانات رقیب و مخالف با تفکر حاکم بر مدیریت صداوسیما، یک پدیده عادی است و نکته جدیدی محسوب نمیشود.
این اتفاق برای کسانی که هر زمان شاهد اخبار صدا و سیما هستند، با چنین پدیدهای روبهرو میشوند تازگی ندارد. صدا و سیما جز به عنوان یک رسانه پرهزینه و به اصطلاح یک رسانه ملی کار خود را انجام نمیدهد. با وجود این، نکته مهمتر این است که علیرغم هزینه سرسامآوری که دارند، اعتماد ملی را از خودشان سلب میکنند و در واقع گوش مخاطب را از خود دور میکنند. طبیعی است که این حرکتهای اخیر و خصوصا پس از همهپرسی 29 اردیبهشت و تداوم ریاست جمهوری روحانی، ویژگیهای خاص خود را داشته و حتی شدیدتر شده باشد. پیشبینی میشود همانطور که مدیریت صداوسیما یک سال پیش در اولین روز کاری خود مطلبی را نوشت و اعلام کرد، رویکرد صدا و سیما به هیچ وجه تغییری نخواهد کرد.
پیشبینی میشود حتی در حال حاضر هم بهرغم اظهاراتی که آقای علیعسگری در موارد مختلف داشته و حتی انتقاداتی را در خصوص وضعیت خبر 20: 30 وارد کرده است، و بالاخره درباره این برنامه خبری که مهمترین بخش خبری سیاسی تلویزیون است و به نوعی حساسترین آن به شمار میرود، موضعگیری کرده است، کماکان هیچ اتفاقی نمیافتد. علت این موضوع هم این است که اصلا این حوزه تصمیمسازی و تصمیمگیری خبری صدا و سیما اصلا در داخل صداوسیما نیست و ارتباطی نه با علیعسگری و نه هیچ یک از مدیران قبلی و یا مدیرانی که جایگزین او شوند، نخواهد داشت.
زمانی که اسم رسانه ملی را گذاشتند ملی، بدین معناست که اگر این رسانه درست عمل کند، نامگذاری آن بسیار بامسماست. این رسانه سمبل تفاهم ملی، گفتوگوی ملی و آشتی ملی است و اتفاقا در این کشور میتواند بیشترین نقش را در پیوند و نزدیکسازی جریانهای سیاسی با حفظ هویتهای سیاسی خود ایفا کند. اما متاسفانه در این دو دهه همواره یک طرف دعوا و رقابت بوده است، زیرا همیشه مدیریتها و مدیران تصمیمسازش وابسته به یک تفکر و جناح خاص سیاسی بودند. اگر صدا و سیما رسالت ملی خود را انجام دهد، تفاهم ملی و انسجام ملی را شدت میبخشد و طبیعتا بسیاری از سوءتفاهمها در کشور حل میشود.
اگر این رسانه ملی امروز میزگردهایی را تشکیل دهد و از دو جناح دعوت کند و در این برنامهها درباره قوای سهگانه، ارکان حاکمیتی کشور، مسائل مختلف، اصول قانون اساسی و همه مسائل، مانند اصل 44 خصوصیسازی که در قانون اساسی آمده و اخیرا روحانی به روند آن اعتراض کرده و موارد این چنینی، بحث کنند، به طور طبیعی بسیاری از سوءتفاهمها حل میشود و مسائل از بین میرود. این نکتهای است که باید به آن توجه کرد. با وجود این صدا و سیما وظیفهاش را به درستی انجام نمیدهد. اگر صداوسیما وظیفه خود را طبق قانون تاسیس خود انجام دهد و مطابق با آن نقطهنظراتی که بنیانگذار جمهوری اسلامی داشته به وظایف خود عمل کند، خواهد توانست بسیاری از سوءتفاهمها را حتی در سطح حاکمیت از بین ببرد و در عین حال که رقابتها بین دو جریان سیاسی برقرار است، آشتی ملی شکل دهد، اما متاسفانه تا کنون همیشه یک طرف دعوا بوده و در این چارچوب عمل کرده است.