سجاد خداکرمی- روزنامه بهار
حسن روحانی رئیس جمهور دولتهای یازدهم و دوازدهم در انتخابات اخیر از همتش برای جوانگرایی در مدیریت کشور گفت، موضوعی که جدید نبود و در سالهای اخیر بارها از سوی سیاستورزان و کارشناسان عرصه سیاست مورد توجه و تاکید قرار گرفته بود اما وعده آن از سوی رئیس جمهور برخی را تا حدودی دلگرمتر کرد. روحانی در نهایت رئیس جمهور دولت دوازدهم شد تا آنکه وی به مقطع معرفی وزرا برای کابینه دوازدهم رسید و وعدهای که مردم برایش دلگرم بودند مورد مطالبه قرار گرفت و مصادف شد با معرفی جهرمی جوان متولد سال 60 شمسی که با حواشی بسیاری هم همراه شد. موضوع جوانگرایی در مدیریت کشور اما به همین جا ختم نشده و حضور بسیاری از آقازادهها که پدرانشان سال ها است در شعاع مدیریتی کشور در حال گردشاند و بسیاریشان هم شعار جوانگرایی سر میدهند در مناسب مدیریتی جنجال ساز شده است، جنجالهایی که حکایت از تفاوت عمده در تعریف عمومی با تعریف این مسئولین وجود دارد و نتیجه آن هم شده مسئله ورود نسل سوم از نزدیکان و وابستگان مقامات مختلف به عرصه مدیریتی کشور؛ و نمونههای قابل ذکر زیادی هم از این دست میتوان سراغ گرفت که با وجود بسیاری از جوانان برجسته و کارآمد چهره خود را از پرده برون انداختند. کسانی چون دختر صفدر حسینی اصلاح طلب که توانست در نبود بزرگان و بسیاری مقدمتر از خود در لیست اصلاحطلبان برای انتخابات مجلس قرار گیرد و یا پسر حداد عادل نماینده ادوار مجلس و از چهرههای برجسته اصولگرا که رد پای حضورش را میتوان در وزارت کار و بسیاری جاهای دیگر گرفت یا اخیرا فرزند بهمنی رئیس بانک مرکزی دولت احمدی نژاد که فرزندان او هم در روزهای اخیر حاشیه ساز شدند و یا حمید رضا عارف فرزند محمد رضا عارف که حضورش در جایگاههای مدیریتی را به ژن خوب خانوادگی اش نسبت داد و بسیاری دیگر که از نزدیکان برخی مقامات و مسئولان هستند و در روزهای اخیر حضور آنها در مناسب مدیریتی بسیار مورد توجه قرار گرفته، کسانی که به دلیل رانت موجود و با وجود سن کم و تجربه ناکافی برای سمتهای مختلف از جمله شهرداریها و مدیرعاملی شرکتهای وابسته به وزارت کار و. . . شدهاند مدیر و صاحب مسئولیت!
اوایل شهریور ماه سعید حجاریان که از وی به عنوان تئورسین جریان اصلاحات یاد میشود در ارتباط با نقد هایی که به روحانی برای انتخاب وزرایش میشود، گفت: «بضاعت روحانی در مقطع فعلی در همین حد است. چرا که ما از اول انقلاب تا به امروز کادرسازی نکرده ایم، اگر کادرسازی میکردیم الان کابینه بهتری داشتیم. خود آقای روحانی هم نیرویی بهتر از این وزرای پیشنهادی نداشت اگر داشت معرفی میکرد. مسئله این است که کفگیر به ته دیگ خورده است و نه کسی را باقی گذاشتهایم و نه نیروییتربیت کرده ایم.» صحبتهای این فعال شناخته شده اصلاحات باز هم موضوع عدم گردش نخبگان در هرمهای مدیریتی کشور را مورد توجه قرار داد و با واکنش هایی مواجه شد. فردای انتشار سخنان تئوریسین اصلاحات یک اصلاح طلب دیگر در این ارتباط سخن گفت، غلامرضا ظریفیان که در دولت اصلاحات معاون وزیر علوم بود در واکنش به سخنان حجاریان گفت: «ما نوعی رجعت پیدا کردیم و به ساختار قدیمی و سنتی بازگشتیم و محافظه کار شدیم و همانطور که در ابتدا گفتم در گذشته و اکنون باقی ماندیم و حالا که در شرایطی هستیم که نیازمند نیروهای جدید هستیم، نمیتوانیم افراد مناسبی پیدا کنیم. زیرا اصلا ما نیروی کارآمدتربیت نکردیم و حدود چهل سال با جوانان زمان انقلاب که الان زمان بازنشستگی و استراحتشان است، مدیریت کردیم.» البته این گفتهها منحصر به اصلاحطلبان نبوده و اصولگرایان نیز از این دست سخنان به زبان جاری میکنند که در آخرین نمونه از آن محمد رضا باهنر نماینده ادوار مجلس و از چهرههای ارشد جریان اصولگرا روز گذشته گفت: یکی از مشکلات در کشور کادرسازی است و هیچ نهادی جز احزاب نمیتواند این کار را انجام دهد و این کار دانشگاهها نیست.
نکات طرح شده از سوی حجاریان، ظریفیان و یا باهنر در ارتباط با عدم کادرسازی برای عهده گیری مدیریت توسط نسل جدید و گردش در مدیریت و لزوم جوانگرایی در ساختارهای مدیریتی کشور نه تنها از سوی بسیاری از صاحب نظران و کنشگران سیاسی کشور مورد تاکید است که در خود هرم مدیریتی نیز بسیاری شعار آن را سر میدهند اما بسیاری از شعارها در عمل به حضور وابستگان این مسئولین در مناسب مدیریتی انجامیده است. البته این نخستین بار در تاریخ پس از انقلاب نیست وبه نوعی یک روند ثابت طی سه دهه اخیر بوده است اما قاعدتا با وجود گسترش رسانههای و شبکههای اجتماعی این روزها در ابعاد مختلف اطلاعرسانی میشود و در مرکز توجهات قرار گرفته است و این شائبه را ایجاد کرده که آیا قرار است مدیریت کشور همچنان میان برخی خانوادهها در گردش باشد و به صورت پیوسته نسلهای بعدی این افراد نیز وارد عرصه مدیریتی و اجرایی شوند و در نهادهای قدرتمند فعالیت داشته باشند؟ آیا منظور از جوانگرایی محدود به مسائل خانوادگی میشود یا عموم ملت ایران را نیز در بر میگیرد؟
در همین خصوص و در بازگشت به گفتههای سعید حجاریان، صادق زیبا کلام تحلیگر مسائل سیاسی روز گذشته با نقل بخشهایی از گفتههای حجاریان عنوان کرد: من با تمام وجودم با آقای حجاریان مخالف هستم و نمیدانم که چرا ایشان چنین مسئلهای را مطرح کرده اند. چه کسی میگوید ما نیروی خوب، کارآمد، مدیر و مدبر نداریم؟ نه؛ مشکل جای دیگری است. مشکل ما به بخشی سیاسی و گزینشی برمیگردد. مشکل این جا است که ما یک سری ضوابط تنگ و محدود گزینشی داریم که هرکسی از این چارچوب عبور نکند نمیتواند وارد بدنه مدیریتی کشور شود و گویا فقط نزدیکان و وابستگان مسئولان چنین شرایطی دارند. اجازه دهید برایتان یک مثال ساده بیاورم. فرض کنید یک فرد متدین که مدیر، مدبر و کارآمد است، ریش خود را با تیغ میزند. آیا این فرد اجازه ورود به عرصه مدیریتی کلان کشور را دارد؟ خیر. اگر این مدیر همسر یا دخترش کمی حجابشان با آنچه دختران و همسران مدیران فعلی دارند متفاوت باشد، اجازه ورود به بخش مدیریتی کشور را پیدا میکند؟ خیر!
زیبا کلام افزود: موضوع این است که ما یک سری محدودیتهای عجیب و غریب برای گزینشهایمان مشخص و تعیین کردیم که خیلیها نمیتوانند از آن عبور کنند بعد میگوییم که شخص دیگری نیست. اما به نظر من هست. افرادی در کشور حضور دارند که نه اصلاحطلب هستند و نه اصولگرا اما ملاحظات اطلاعاتی و امنیتی اجازه ورود به این افراد نمیدهد. در تمامی موارد باید نهادهای امنیتی و اطلاعاتی ارزیابی و نظر خودشان را در خصوص مدیران و مسئولان مطرح کنند که واقعا این عجیب است. مگر در کشورهای دیگر سازمانهای اطلاعاتی به این مسائل ورود میکنند؟ مثلا سیآیای یا امآی سیکس درباره انتخاب مدیران نظر میدهند و دخالت میکنند؟ لذا این باید حل شود که چرا نهادهای امنیتی باید در این مسئله ورود کنند؟ جالب است که در چنین گزینشهایی دقیقا آنچه که مورد توجه و معیار قرار نمیگیرد تجربه، دانش، کارآمدی افراد است. برای آنها مهم این است که مثلا درحوادث بعد از انتخابات ریاست جمهوری دور دهم حضور داشتند یا خیر؟ حجاب دختر یا همسر این فرد مناسب است یا خیر؟ خب وقتی چنین قوانینی وضع میکنیم معلوم است که بسیاری از افراد کارآمد نمیتوانند وارد کابینه شوند یا در فلان منطقه شهردار شوند. تا وقتی که ما این معضل را رفع نکنیم روند به همین شکل فعلی پیش خواهد رفت که فرزندان و نوهها و ندیده و. . . مسئولان آرام آرام به صرف داشتن ژن خوب در سمتهای اجرایی قرار میگیرند سیستم فاسد میشود و عواقب بدی برای کشور در پی خواهد داشت.
وی درپاسخ به این سؤال که زمانی ارتباط خانوادگی با مسئولان صرفا یک امتیاز محسوب میشد اما چه اتفاقی افتاد که امروز این افراد حضور در سمتهای مدیریتی و اجرایی را حق خود میدانند، گفت: موضوع این است که هیچ دلیل اخلاق و منطقی برای اینکه این افراد بدون داشتن تجربه کافی و بدون توجه به شایستهسالاری بیایند و شهردار یا نماینده مجلس و. . . شوند، آنها اینگونه توجیه میکنند که مثلا پدر ما جنگ رفته است یا جانباز است یا اینکه طی این سالها به کشور خدمت کرده و. . . . درحالی که باید به این افراد گفت پدر شما هر چه انجام داده به دلیل اعتقادات خودش بوده و برای کشورش انجام داده است و اگر فرد متدین و دین داری است که خوش به حالش در آخرت به کارش میآید ولی این دلیل نمیشود که شما بدون تجربه و توانایی در سمتهای مهم جای یک نیروی کارآمد را اشغال کنید. بنابراین حرفهای شما از پایه و اساس اشتباه است. ادامه این روند همانطور که پیشتر هم اشاره کردم بسیار خطرناک است. همین الان هم بسیاری از کشورها که نظام سیاسیشان با ما یعنی 40 سال پیش فعالیتشان را آغاز کردند در مدارترقی قرار دارند و ما همچنان اندرخم یک کوچهایم و حتی نمیتوانیم وزیری که باب میل رئیس جمهور است و مدیر و مدبر و کارآمد است انتخاب کنیم.
حرف فرزند عارف حرف نپخته و از روی کج فهمی شرایط بود
ما که اصلاح طلبیم نباید مثل حکومتهای توتالیتر و خشن صحبت کنیم
بنده این صحبتها رو شنیدم اول فکر کردم حسین شریعتمداری حرف زده ولی بعد موندیم تو آفساید (355278)