میگل هشترودی-روزنامه بهار
سانچی، پلاسکو، سر پل ذهاب و حتی شمار کشته شدگان به دلیل آلودگی هوا که به گفته مسئولان آمار دقیقی از آن نميتوان ارائه داد همگی یک واقعیت را فریاد ميزنند و آن هم نا کار آمدی نسخههاي مدیریتی است که طی سالهاي گذشته پیچیده شده است. فرق نميکند مدیران وابسته به کدام جناح سیاسی یا با چه رویکرد اجتماعی پشت میزهاي مدیریت حضور ميیابند، وقتی خدمت به مردم را با رانت، دروغ و فساد ميآلایند دستاوردی جز تباهی جوانان و نخبگان کشور نخواهد داشت. حالا بعد از یک سال دوباره به میزبانی پلاسکوییها ميرویم و پای درد و دلهاي آنها نشینیم و با آنها عکس یادگاری ميگیریم اما با پایان روز داستان پلاسکو و پلاسکوییها نیز پایان میابد و باز هم مثل یک سال گذشته همه آتش نشانان در آتش سوخته، شهیدانی که شهید محسوب نشدند و کسبه ای که زندگیشان را از دست دادند، مدیریت بحرانی که خودش بحران زده بود و ساختمانهاي نا ایمنی که ممکن است پلاسکویی دیگر را رقم بزنند فراموش ميکنیم.
30 دی 95؛ تهران چهار راه استانبول
ساعت تقریبا 8 صبح است که خبرهایی مبنی بر آتش سوزی ساختمان پلاسکو به گوش ميرسد. پلاسکواولین آسمان خراش و ساختمان مدرن در خاورمیانه بود که قبل از انقلاب ساخته شده و حالا به مرکز تجاری تبدیل شده بود. ابعاد آتش به قدری زیاد بود که خیلی زود بخش عظیمی از ساختمان را در بر گرفت. آتش نشانها و گروههاي امدادی خیلی زود سر صحنه حادثه حضور پیدا کردند و عملیات امداد و نجات را آغاز کردند اما با وجود تمام تلاشها صورت گرفته ساختمان پلاسکو 3 ساعت و نیم در آتش سوخت و سرانجام در حالی که خیلی از آتش نشانان و حتی بخشی از کسبه هنوز هم در ساختمان حضور داشتند، این ساختمان پیش چشم همگان فروریخت. همه در بهت و حیرت فرو رفته بودند. عده ای گریه ميکردند و عده ای حیرت زده از طرفی به طرف دیگر ميرفتند. طولی نکشید که سر و کله خانوادههاي کسبه پلاسکو و آتش نشانانی که زیر آوار مانده بودند پیدا شد و ازدحام جمعیت بیشتر شد. از همان زمان کار آوار برداری آغاز شد و تا 9 روز بعد ادامه داشت. در طول این زمان خانوادههاي زیادی شبهاي خود را کنار آوارهای پلاسکو به صبح رساندند تا خبری از عزیزانشان به دست بیاورند.
آن روزها با حواشی بسیاری نیز همراه بود که از جمله آنها ميتوان به شایعههايي از پیامک یکی از آتش نشانان زیر آوار مانده به اعضای خانوادهاش که حکایت از حضورشان در موتور خانه داشت اشاره کرد. در آن شبها همه مردم ایران هر شب رو به روی ایستگاههاي آتش نشانی جمع ميشدند و شمع روشن ميکردند تا در این غم عظیم با خانواده آتش نشانها همدردی کنند. حتی یکی از دستههاي عزاداری با پرچم «یاابوالفضل» به سمت چهار راه استانبول روانه شده بود تا هم دلگرمی باشد برای گروههاي امدادی که در آن شبها به سختی کار ميکردند و هم همدردی باشد با خانوادههايي که جوانشان در آتش بیتدبیری مسئولین سوخته و زیر آوار مدفون شده بودند. لطف بی دریغ ملت ایران که مثل همیشه صحنه را خالی نگذاشتند و برای امداد گران و آوار برداران غذای گرم ميآوردند از خاطرمان پاک نميشود. اما داغ پلاسکو و 16 آتش نشانی که سیمرغ وار عروج کردند فراموش نشدنی است. غمی که هنوز هم با گذشت یک سال بر دل ایرانیان سنگینی ميکند. در این بین از یاد نميبریم جلسات مدیریت بحرانی که همیشه بحران زده بود و مدیرانی که برای نشان دادن خود صبح به صبح سری به محوطه پلاسکو ميزدند و بعد از آن هم دیگر کسی آنها را نميدید یا قولهاي اعضای شورای شهر چهارم مبنی بر تشکیل کارگروهی برای بررسی حادثه پلاسکو که در آخر هم هیچ سرانجامی نداشت یا عذر خواهی نکردن شهردار پیشین در برابر همه ی کوتاهیها و کمبودها و بودجههايي که هیچگاه برای سازمان آتش نشانی تخصیص داده نشده بود. حالا با گذشت یک سال از آن روزها پلاسکو هنوز هم ویرانه است و مشخصا تمام وعده وعیدههايي که به کسبه پلاسکو داده شد مثل همیشه پوچ و توخالی بوده است.
30 دی 96؛ تهران چهار راه استانبول
اقدامات صورت گرفته طی یک سال گذشته از این حکایت دارد که کمیته ای تحت عنوان پلاسکو برای پیگیری کلیه امور مرتبط و ساخت دوباره آن در بنیاد مستضعفان تشکیل شده است. این کمیته تاکنون 37 جلسه با 152 مصوبه برگزار نموده و کار آن تا پایان ساخت ادامه خواهد داشت در طی یکسال گذشته بنیاد مستضعفان همکاری نزدیکی با مراجع ذیربط از جمله هیئت ویژه گزارش ملّی بررسی حادثه ساختمان پلاسکو و دستگاه قضایی انجام داده است برای استقرار موقت کسبه محترم هزینه اجاره حدود 600 واحد در پاساژ نور پیش بینی گردید هر چند که کسبه پلاسکو شب عید سال قبل را با بی رغبتی در پاساژ نور گذراندند و خیلی از آنها حتی مغازه واگذار شده را باز نکردند چون معتقد بودند که سودی در فروش در این پاساژ عاید آنها نخواهد شد اما این طور که گفته ميشود با توجه به ابعاد ملی حادثه پلاسکو،انتظارات جامعه، حقوق قانونی ذینفعان، فداکاری آتش نشانان و ساخت ساختمانی فاخر به عنوان جایگزین یک ارزش از دست رفته مذاکرات فشرده و زیادی با شهرداری و مسئولان ذیربط برای صدور پروانه ساخت دوباره ساختمان پلاسکوانجام شده است.
در این بین اعتراضات کسبه پلاسکو را نميتوان نادیده گرفت. مجتبی درودیان، رئیس اتحادیه پیراهندوزان ایران روز پنجشنبه هفته گذشته در نشستی خبری که به مناسبت سالگرد آتشسوزی ساختمان پلاسکو برگزار شد، از عملی نشدن وعدههای داده شده به کسبه ساختمان پلاسکو انتقاد کرده و گفته است: «پس از یک سال هنوز مشخص نیست چه نهادی مسئول پاسخگویی و رسیدگی به این موضوع است.» او در ادامه تصویری از شرایط امروز کسبه این ساختمان ارائه کرد و تصریح کرد: «هنوز بسیاری از آنها نتوانستهاند دوباره روی پای خود بایستند». به گفته وی، بانک رفاه قرار بود به کسبه آسیبدیده پلاسکو، وامی به ارزش ۳۰۰ میلیون تومان پرداخت کند اما از ۱۲۰ کسبه آسیبدیده پلاسکو که برای وام معرفی شدهاند، تاکنون فقط یک نفر موفق به دریافت آن شده است.»
وی در ادامه سخنانش از حراج املاک و داراییهای برخی از کسبه ساختمان پلاسکو در این مدت خبر داد و گفت: «خیلی از کسبه پلاسکو نتوانستهاند از هیچ کدام تسهیلات بانکی برخوردار بشوند و در نتیجه پس از یک سال بیکاری، همه داراییهای خود را از دست دادهاند برای نمونه تولید کنندهای را ميشناسم که به عنوان یک کارآفرین، ۵۰ کارگر داشت، اما هماکنون در اسنپ کار میکند. این تولید کننده نه تنها واحد صنفی، مغازه و همه آنچه که در آن داشته در حادثه پلاسکو از دست داده است، بلکه گاوصندوقش را هم که حاوی همه مدارک و اسناد حقوقی، مالی و بانکی مانند چک، سفته و پول نقد بود، ندارد. او قرار شد ۳۰۰ میلیون تومان وام بگیرد که بتواند زندگیاش را با آن بسازد. اگر از آن روز اول این وام را به او میدادند نه تنها تولیدیاش فعال میماند، بلکه امروز بخشی از آن را جبران کرده بود.» حالا با گذشت یک سال وقتی به سمت چهار راه استانبول میروی جای خالی ساختمان پلاسکو از دور دهن کجی ميکند. هر چه بیشتر نزدیک ميشوی خرابههاي پلاسکو بیشتر خود نمایی ميکنند. حالا پلاسکو به خرابه ای تبدیل شده است که با وجود تمام اعتراضهاي کسبههاي آن در طی این یک سال هیچ مسئولی تلاش چشم گیری برای ساخت دوباره آن انجام نداده است.
پلاسکوهاي دیگری در آینده رقم خواهد خورد
از همان روزهای تخریب ساختمان پلاسکو بود که زمزمههاي ساختمانهاي نا ایمن پیچید. از همان موقع هم مسئولان مربوطه قول دادند تا فاجعه دیگری رقم نخورده است رسیدگی کنند. حالا با گذشت یک سال از فاجعه پلاسکو با وجود زلزلههاي اخیر هر لحظه امکان رخداد و فاجعه جدیدی وجود دارد و این طور که معلوم است مسئولان نیز جز هشدار کار دیگری از دستشان بر نميآید.
چندی پیش زهرا صدراعظم نوری رئیس کمیسیون محیطزیست شورای شهر تهران از شناسایی 7300 ساختمان نا ایمن در شهر تهران خبر داد و گفت: ساختمانهاي ناایمن در هنگام بروز حوادثی مانند زلزله آسیبپذیرتر از سایر ابنیهها هستند. بر اساس بررسیهاي انجام شده ٧٣٠٠ ساختمان ناایمن شناسایی شده است، از این تعداد ١١٥٢ ساختمان ناایمن ساختمانهايي مثل برخی از بازارهای میوه و تره بار، فروشگاه شهروند، سراهای محله، مجموعههاي ورزشی، فرهنگسراها و حتی برخی از ایستگاههاي آتش نشانی و پایگاههاي مدیریت بحران و... متعلق به شهرداری تهران است. حسن خلیل آبادی دیگرعضو شورای شهر تهران نیز در این رابطه ميگوید: شهرداری باید ساختمانهاي ناایمن را شناسایی کند تا جان مردم در حادثههاي مشابه پلاسکو تهدید نشود.
اما ابوالفضل سروش نماینده مردم تهران، ری، شمیرانات، اسلامشهر و پردیس در مجلس شورای اسلامی معتقد است: توقف فعالیت ساختمانهاي فرسوده نیازمند حکم قضایی نیست. شهرداری وظیفه مقابله با فعالیت ساختمانهاي ناایمن و برخورد با متخلفان دراین حوزه را برعهده دارد، متصدی امور شهر شهرداری بوده و هیچ دستگاهی دراین خصوص به میزان شهرداری دارای وظیفه نیست؛ آیا ميتوان انتظار داشت قوهقضائیه، وزارت راه، وزارت خارجه و مجلس توقف فعالیت ساختمانهاي ناایمن را دنبال کنند. شهرداری باید در این حوزه اقدامات جدی انجام دهد، تصمیم گیری در جهت تعیین تکلیف فعالیت ساختمانهاي فرسوده تهران بر عهده شهرداری است، اینکه شهرداری به وظیفه خود عمل نکرده و یا با طرح مسائلی مانند اینکه به تنهایی توان مقابله با فعالیت ساختمانهاي نا ایمن را ندارد؛ به هیچ عنوان قابل قبول است.
او در رابطه با این که شهردار برای برخورد با ساختمانهاي نا ایمن نیاز به حکم قضایی دارد گفت: چطور شهرداری ميتواند اگر مغازه و محل کسبی عوارض خود را نپردازد، با هرروشی با ادامه فعالیت آن مغازه مقابله کند، اما نميتواند فعالیت ساختمانهاي ناایمن را تعیین تکلیف کند؛ شهرداری خواهان تعیین تکلیف این ساختمانها نبوده و مسائلی مانند نشد و نميتوانیم قابل قبول نیست، جان مردم درشرایط بحرانی ازهمه مسائل مهمتر بوده و نميتوان با استفاده از مواردی مانند اینکه تعطیلی برخی مراکز مانند ساختمان علاءالدین به بیکاری کارگران بسیاری منجر ميشود با جان مردم بازی کرد. ازهمان ابتدا باید با فعالیت ساختمان پلاسکو با هرتدبیری مقابله ميشد، به طورحتم در این شرایط دیگر کارگران بسیاری جان و مال خود را ازدست نداده بودند، قطعا این مسئله بسیارساده قابل حل است؛ اگر هرفردی عوارض سالیانه سکونت خود را پرداخت نکند، شهرداری هزار مشکل برای مالک بهوجود ميآورد؛ بنابراین تعیین تکلیف ساختمانهاي فرسوده قابل انجام و پیگیری است، اما اینکه نميشود و نميتوانیم تنها بهانه ای از سوی شهرداری است. شهرداری دررابطه با مسائل و مشکلات شهرداری همه نوع حکمی را دراختیاردارد، تاکنون با چه شکلی با مغازههايي که عوارض خود را پرداخت نکردند برخورد شده است، درهیچکدام ازمسائل حکم قضایی وجود نداشته و کم کاری شهرداری در اینگونه مشکلات مشخص است؛ قانون به حد کافی وجود دارد و تنها شورای شهرباید شهرداری را ملزم به اجرای قانون کند.
شهیدانی که شهید محسوب نميشوند
سال گذشته وقتی رئیس بنیاد مستضعفین عنوان شهدای آتشنشان را «شهید خدمت» نامید و وعده داد که علاوه بر تسهیلاتی که آتشنشانی برای این عزیزان در نظر دارد بنیادشهید نیز برایشان برنامهریزیهایی میکند، خانواده این شهدا دلگرم شدند.حالا بعد از گذشت حدود یک سال از سخنان رئیس بنیاد شهید، محمد علی نجفی، شهردار تهران بار دیگر بحث شهید مطرح شدن یا نشدن آتش نشانان پلاسکو را مطرح کرده و طی نامهای به بنیاد شهید درخواست رسیدگی به این موضوع کرده است.
این بار اما شهیدی محلاتی حرفهای سال گذشته خود را مبنی بر تسهیلات ویژه برای شهدای آتش نشان پلاسکو علاوه بر تسهیلاتی که شهرداری برای آنان در نظر گرفته را تکرار نکرده است. بلکه در پاسخ به نامه شهردار تهران، معاون حقوقی و امور مجلس بنیاد شهید و امور ایثارگران سخنانی را درباره قضاوت قانونی پیرامون وضعیت این شهدا مطرح کرده است. سعید عندلیبی، معاون حقوقی و امور مجلس بنیاد شهید و امور ایثارگران، در جلسه شورای هماهنگی حقوقی بنیاد شهید و امور ایثارگران با اشاره به مسائل مطرح شده در خصوص پوشش حمایتی از خانواده آتش نشانان جان باخته در حین خدمت از جمله شهدای خدمت آتش نشان در حادثه پلاسکو گفت: «موضوع احراز شهادت بر اساس قوانین موجود انجام ميشود و درصورتیکه این قوانین نیاز به اصلاح و یا ابهامزدایی داشته باشند، تغییرات لازم باید به تصویب مجلس شورای اسلامی برسد تا بنیاد بتواند آن را اجرا کند. بر اساس این ماده «ایثارگر کسی است که برای استقرار و حفظ دستاوردهای انقلاب اسلامی و دفاع از کیان نظام جمهوری اسلامی ایران و استقلال و تمامیت ارضی کشور، مقابله با تهدیدات و تجاوزات دشمنان داخلی و خارجی انجام وظیفه کرده و شهید، مفقودالاثر، جانباز، اسیر، آزاده و رزمنده شناخته شود و در موارد بعدی این آئین نامه مصادیق شهید و در حکم شهید احصا شده است.»
بنابراین جانباختگان در حوادث گوناگون تنها در صورتی بهعنوان شهید تحت پوشش بنیاد شهید و امور ایثارگران شناخته میشوند که در این چهارچوب قرار بگیرند. خانواده شهدای خدمت بر اساس قانون تحت پوشش بنیاد شهید و امور ایثارگران قرار نمیگیرند و تسهیلات، کمکها، حقوق و مزایای در نظر گرفته شده برای این عزیزان از سوی سازمانهای محل خدمت شهید در اختیار خانوادهها قرار میگیرد. اگر مجلس شورای اسلامی تعریف قانونی شهید را اصلاح کند و یا تبصرهای به ماده قانونی مربوط به مصادیق شهید اضافه کند که بر اساس آن آتش نشانان جان باخته در حین خدمت از جمله شهدای آتش نشان در حادثه پلاسکو را مشمول مصادیق ایثارگر تلقی کند و آن را به تصویب برساند، بنیاد شهید و امور ایثارگران مکلف به اجرای آن و تحت پوشش قرار دادن خانواده این عزیزان است اما در حال حاضر بدون محمل قانونی و مصوبه مجلس شورای اسلامی، بنیاد برای تحت پوشش قرار دادن خانواده این عزیزان اختیار قانونی را ندارد.»
مهم ترین سوالی که در ابتدا مطرح میشود علت تناقض سخنان سال گذشته مسئولان بنیاد شهید با سخنان امسال آنان در مورد شهدای آتش نشان پلاسکو است. سال گذشته وقتی رئیس بنیاد عنوان این شهدا را «شهید خدمت» نامید حتی مردم هم از این سخنان استقبال کردند. شهردار قدیم و جدید تهران هم طبق سالهای گذشته موضوع شهدای آتش نشان را پیگیری کرده و محمد علی نجفی در این زمینه مطالبه کرد اما امسال معاونت حقوقی بنیاد حرف دیگری میزند. او قانونا ارائه تسهیلات به خانواده شهدای پلاسکو را بر گردن بنیاد ندانسته و آن را خارج از محدوده قانون میداند. بحث قانونی شهید محسوب شدن یا نشدن این شهدا، موضوع جدیدی نیست اما چرا رئیس بنیاد در بازدید از محل حادثه پلاسکو وعدهای خارج از عرف قانونی به مردم داده است که باتوجه به محدودیتهای قانونی نتواند به آن جامه عمل بپوشاند؟ چرا معاونت حقوقی بنیاد تبصرههای قانونی این موضوع را بعد از گذشت یک سال گوشزد و یادآوری کرده است؟ آیا این مسئله شائبه استفاده تبلیغاتی از التهاب فضای حادثه پلاسکو را در اذهان عمومی ایجاد نمیکند؟