به روز شده در ۱۴۰۲/۱۲/۲۹ - ۰۹:۰۵
 
۵۰۰
تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۵/۲۵ ساعت ۰۸:۱۲
کد مطلب : ۸۸۰۰۶
در نامه صادق زیباکلام به ظریـف مطرح شد؛

انتقاد از مواضع دولت ايران درباره سوريه و اسد

گروه سياسي: صادق زیبا کلام در نامه اي سرگشاده به محمدجواد ظريف، وزير امورخارجه نوشت: تصویری که توافق هسته ایی برای ایران بوجود آورده بی شباهت به تصویری که بدنبال انتخابات ریاست جمهوری سال ۷۶ برای ایران بوجودآمد، نیست. متن نامه را بخوانيد:
انتقاد از مواضع دولت ايران درباره سوريه و اسد
بسمه تعالی
جناب آقای دکتر محمدجواد ظریف
وزیرخارجه جمهوری‌اسلامی ایران طول‌الله عمره

با سلام و تحیات، توافق تاریخی هسته ایی وین بدون تردید دستاورد مهمی در جهت منافع ملی کشورمان می باشد.کمترین دستاورد آن جلوگیری از خونریزی بیشتری بود که زخم هسته ایی بر پیکرمنافع ملی مان ظرف ۱۲ سال گذشته وارد ساخته بود. جنابعالی به همراه آقایان دکترعباس عراقچی و دکترمجید تخت روانچی با تلاش،ادب،صبوری و درعین حال ایستادگی برروی مصالح و منافع ملی توانستید عجالتا تنظیف برروی آن زخم ببندید و جلوی خونریزی بیشتررا با توافق وین بگیرید.

موفقیت شما فقط جلوی خونریزی را نگرفته بلکه فضای جدیدی درعرصه بین المللی برای کشور ایجاد کرده. تصویری که توافق هسته ایی برای ایران بوجود آورده بی شباهت به تصویری که بدنبال ریاست جمهوری آقای خاتمی درسال ۷۶ برای ایران بوجودآمد نیست.تصویری که ایران بجای داشتن سرجنگ با دیگران و آرزوی مرگ و نیستی دیگران را نمودن،درحالیکه شاخه زیتونی دریک دست دارد دست دیگرش را بمنظوربرای برقراری تفاهم و دوستی بسمت دیگران دراز نموده است.دنیا مجددا با یک سید محمد خاتمی دیگراز ایران روبرو شده بنام محمد جوادظریف که همچون سلفش بجای اصرار بر مرگ و نیستی دیگران خواهان تفاهم و همکاری شده است.

آقای ظریف حیف است این فرصت فراهم شده همچون دوران اصلاحات ازبین برود وایران مجددا بازگردد به دادن وعده نیستی و نابودی دیگران،ارائه راهکارهای "مدیریت جهانی"،براه انداختن همایش های بین المللی درانکارهلوکاست،رفتن به آنطرف دنیا و برقراری رابطه با ونزوئلا،بولیوی،السالوادور،کوبای انقلابی و...بمنظور "حضوردرحیات خلوت آمریکا"و...واقعا حیف است که این فرصت تاریخی که بعد از ۳۶ سال برای ایران پیش آمده به هرزبرود.

فعالیت های مستمرشما بدنبال توافق هسته ایی ستودنی است.تلاش های تان درزدودن تصویری که ازایران بلاخص درسطح منطقه بوجود آمده و شاخه زیتونی که بدست گرفته اید و از پایتخت یک کشور عربی به پایتخت دیگر پرواز می کنید واقعا قابل تقدیراست.اینکه اصرار دارید تا به کسر قابل توجه ایی از اعراب که جملگی علیه ما موضع گیری کرده اند بفهمانید که دلیلی برای ترس ازایران ونیازی به جبهه گیری علیه مان ندارند، بدون تردید درست ترین رویکرد سیاست خارجی درشرایط فعلی برای ایران می باشد.

حتی یک دشمن هم درمنطقه برایمان زیاد است چه رسد به صف گسترده ایی که تقریبا شامل تمامی کشورهای منطقه می شود.اما آقای دکترظریف عزیز،کلام متین،ادب و احترام اگرچه ملزومات اولیه دیپلوماسی موفق می باشند اما بنظر نمی رسد بدون یک خانه تکانی جدی دردیپلماسی مان در رابطه با جهان عرب،صرف تکراراینکه "ازما نترسید وما دست دوستی بسمت شما دراز کرده ایم" به تنهایی دردی را دواکند.

بنیان سیاست خارجی ما درمنطقه درسه محور خلاصه می شود: دشمنی با آمریکا؛نابودی اسراییل؛و بالاخره حمایت از شیعیان. درخصوص دشمنی با آمریکا مطلب قابل عرضی ندارم الا همان ترجیع بند همیشگی ام: خوشحال می شوم اگر"آمریکا ستیزان" بتوانند یک مورد(و نه بیشتر) نشان دهند که آمریکا ستیزی نفعی برای منافع ملی مان داشته است. ومن در مقابل یک دو جین مورد نشان می دهم که آمریکا ستیزی چگونه لطمه به منافغ ملی مان وارد کرده است.

در خصوص نابودی اسراییل هم ترجیع بند دیگرم را ذکر می کنم :" رسالت نابودی اسراییل را کدام نهاد و مرجع بما محول نموده؟" البته هم "آمریکا ستیزی" و هم نابودی اسراییل بدل به هویت مان شده و کنار گذاردن آنها باعث می شود که با "بحران هویت"روبرو شویم.بنابراین تنها مطلبی که در این دو محور می توان گفت آنست که تلاش نماییم آسیب آنها برمنافع ملی مان تقلیل یابند.

سخن اصلی بنده در خصوص حمایت ما از شیعیان در کشورهای دیگراست که موجب بروز اختلافات زیادی میان ایران و جهان عرب شده است.یقینا ما خصومتی با اهل سنت نداریم اما نحوه حمایت مان از شیعیان دشمنی های زیادی میان ما اهل سنت بوجودآورده است.فی الواقع باعث شده که ما در یکطرف و اعراب در طرف دیگر قرار بگیرند.بنده معتقدم که ایران می بایستی از شیعیان حمایت نماید.

اما جان کلام اینجاست که این حمایت می تواند بگونه ایی صورت بگیرد که منجر به شکاف میان جهان اسلام نشده و ما را در برابراهل سنت قرار ندهد."بهارعربی" که براه افتاد ما نام آنرا در ایران گذاشتیم "بیداری اسلامی" که متاثر از انقلاب اسلامی و سیاست های ضد غربی،ضد آمریکایی و ضد اسراییلی ایران بوده است. اینکه این برداشت چقدر بدوراز واقعیت های جهان عرب بود فعلا محل بحث مانیست. ما با شادی و هیجان از"بیداری اسلامی" استقبال نمودیم.

اما وقتی "بیداری اسلامی" به سوریه رسید ماهیت آن دفعتا یکشبه دگرگون شد.در حالیکه در همه کشورهای دیگرعربی این حرکت مردمی توصیف می شد اما به سوریه که رسید تبدیل شد به "توطئه ایی مشکوک و خطرناک ازجانب استکبار و صهیونیزم علیه رژیم انقلابی سوریه قهرمان که با افتخار در مرکز محور مقاومت قرار داشت." ما جنگ اعلام نشده ایی علیه اسراییل براه انداخته ایم و چون سوری ها می گذارند تا ما ازطریق دمشق به حزب الله برای آن جنگ کمک کنیم سوریه برای ما اهمیت استراتژیک پیدا کرده و می شود "محورمقاومت".اما آویختن مدال انقلابی محور مقاومت برسینه بشار اسد نه ماهیت آنرا تغییرمی دهد و نه باعث می شود تا بخش عمده ایی از مردم سوریه به آن علاقمند شوند.

ستون فقرات حاکمیت درسوریه تشکیل شده از ۱۲% اقلیت علوی آنکشور که بر ۸۸% دیگر که عمدتا سنی هستند با اختناق و سرکوب همواره حکومت می کرده اند.وابستگی استراتژیکی که ما بواسطه مبارزه با اسراییل به سوریه پیدا کرده ایم باعث می شود که ما چشمان خود را برروی بسیاری از واقعیت های رژیم سوریه ببندیم. والا از نظر شیوه سرکوب بی رحمانه منتقدین و مخالفین، نبود آزادی های مدنی، انتخابات آزاد و غیره کدام تفاوت جدی میان معمرقذافی،حسنی مبارک، صدام حسین، علی عبدالله صالح، حکام سعودی و بحرینی با رهبران بعثی سوریه است؟ نه فلسطینی ها، نه اخوانی ها، نه مسلمانان میانه رو، نه لیبرال ها،نه سکولارها، نه چپ ها، نه فمنیست ها، نه روشنفکران و نه هیچ جریان دیگری نه درخود سوریه و نه در جهان عرب کدام حمایت را از رژیم بشار اسد کرده اند؟ بمجرد آنکه مردم سوریه علیه بشاراسد بپا خواستند فلسطینی ها هم با مردم سوریه همسو شدند.

آیا می توانید منکرسرکوب گسترده فلسطینی ها توسط رژیم سوریه بشوید؟ جناب آقای دکتر ظریف، نگاهی به وضعیت ساکنین اردوگاههای آوارگان فلسطینی در یرموک و مابقی در خاک سوریه بیاندازید و مجددا بگویید "سوریه محور مقاوت است". اگر بشار اسد ۵ سال پیش که بهار عربی براه افتاد حاضربه اصلاحات سیاسی واقعی و کناره گیری از قدرت شده بود آیا سوریه امروز ویران،بیش از ۶ میلیون نفر از مردم آن آواره و بیش از ۲۰۰۰۰۰ هزار نفر ازساکنینش در جنگ داخلی از بین می رفتند؟ اگر بشار اسد با زبان گلوله با مردمش سخن نگفته بود آیا امروز کشورش جولانگاه داعش وافراطیون دیگرشده بود؟ چگونه جنابعالی انتظاردارید که ما ازیک اقلیت ۱۲ درصدی علوی آنهم در قالب رژیمی همچون بشار اسد در سوریه حمایت کنیم و درعین حال درمیان نخبگان، فعالین سیاسی، متفکرین، روشنفکران، نویسندگان،اسلام گرایان، دانشجویان،فعالین جامعه مدنی و...در جهان عرب از احترام، اعتبار و محبوبیت برخوردارباشیم و بما بچشم برادران مسلمان شان نگاه کنند؟ درمورد یمن هم گفتنی بسیاراست.

ما اگر از حوثی ها که یک سوم جمعیت یمن را تشکیل می دهند پشتیبانی کنیم فرقه گرایی نیست اما دیگران اگراز سنی ها حمایت نمایند آب به آسیاب دشمن می ریزند،وحدت مسلمانان را از بین می برند، جنگ نیابتی براه می اندازند، در زمین دشمن بازی می کنند و...... جناب آقای دکتر ظریف،من به صداقت، میهن پرستی و توانایی های دیپلماتیک شما ایمان داشته و یقین دارم که همه تلاش های شما درجهت خدمت به منافع ملی کشورمان است.اما بدون افکندن نگاهی جدی وواقع بینانه به عملکرد و موضع گیری های خودمان و بر عکس علی الدوام دیگران را متهم نمودن خیلی راه بجایی نمی برد هرقدرهم که نیت مان درست باشد.
ایام بکام باد
صادق زیباکلام
بیست و چهارم مرداد یکهزار و سیصد و نود و چهار