شروین آریا *
مدیران جوان و تازه نفس سازمان ملی استاندارد در طول یک ماه گذشته در حالی پاسخ گوی انتقاد شدید رسانهها و شهروندان بابت عملکرد اسلاف گذشته خود بودند که بواقع کوچکترین نقشی در بروز آنها نداشته اند.
تصادف فاجعه بار بیش از 50 خودرو در محور بهبهان و بازنشدن ایربگهای خودروهای تولید داخل، موضوعی بود که انتقاد از سازمان ملی استاندارد را بایت عملکرد نظارتی خود نسبت به شرکتهای خودروساز شدت بخشید ولی مدیران جدید استاندارد، بر خلاف رویههای گذشته جهت حمایت از خودروسازان و چشم پوشی از اجرای الزامات استاندارد، با شجاعت در رسانه ملی صدا و سیما حضور یافته و ضمن پذیرفتن کاستیها، از اولتیماتوم این سازمان به خودرو سازان جهت رعایت الزامات استاندارد و افزایش نظارتی این سازمان خبر دادند.
مهدی اسلامپناه رییس 37 ساله و جدید سازمان ملی استاندارد بعنوان جوانترین مدیر ارشد ملی با اعتماد به نفس، از مهلت یک ماهه به خودروسازان خبر داده و انقلابی وار به رایزنیهای مدیران خودروساز جهت تعلیق اجرای این استانداردها پایان داده و مشی جدید این سازمان در دفاع از حقوق شهروندان و بی اعتنایی به زیادی طلبیهای مدیران خودروساز را ترسیم نمود. حضور مدیر تازه منصوب معاونت کیفیت سازمان استاندارد در برنامه صبح بخیر ایران و هشدار جدی به خودروسازان نیز نشان داد که عزم مدیران جدید استاندارد برای افزایش کیفیت صنعت و خدمات جدی میباشد اما اسلامپناه و مدیران تازه نفس وی در این راه با چه چالشهایی مواجه خواهند شد؟ اولین و مهمترین چالش که ضعفهای داخلی این سازمان است، نامدیران نامتخصص و ناهمسویی هستند که به تعبیر رییسجمهور، بانیان وضع تاسفبار موجود بوده که نباید در چشم اندازها و آیندهنگری این سازمان جایی داشته باشند.
متاسفانه از دورههای قبل همواره تعدادی مدیران سفارشی به این سازمان تخصصی تحمیل شده که بعضی از این نامدیران بدلیل عدم شناخت صحیح از سیستم و نداشتن تخصصهای مربوطه، عاملین وضعیت بغرنج امروزی این سازمان بوده اند. دستگاهی که باید مجهز به استانداردهای روز دنیا، بروزآوریهای حوزه دانش بنیان، تدوین، ترویج و اجرای استانداردها بویژه استاندارد جدید حلال جهت صادرات به کشورهای مربوطه و همچنین نظارت عالیه بر فرآوردههای وارداتی باشد، جولانگاه مدیرانی گشت که بعضا این سازمان را تبدیل به منزلگاه وابستگان خود کرده است. نمونه عینی آن نیز اتفافات یک سال اخیر در این سازمان و انتصاب شریعتی استاندار سابق خوزستان به ریاست این سازمان بود که منجر به آنچنان تغییرات وسیع مدیریتی و کارشناسی در سطح این سازمان گردید که بسیاری از فعالیتهای سیستم را بشدت تحت شعاع خود قرار داده و منجر به اختلال جدی در خدمات رسانی این سازمان شد.
تغییرات وسیع در سطح استانها و انتصاب مدیران سیاسی، ورزشی و فوتبالی دستگاههای دیگر تنها نمونهای از این تغییرات ملموس ویرانگر در استاندارد بوده است. دستگیری مدیران ارشد این سازمان در پرونده شرکت کروز و اعترافات مطرح شده اخیر در دادگاه این شرکت در خصوص نحوه نظارت استاندارد و اعتراف مدیر ارشد سابق این سازمان در دادگاه مبنی بر وجود یک تعرفه مشخص جهت دریافت هدایا و...، دستگیری مدیر کل یکی از استانهای شمالی در ماه گذشته نیز نشان داد که انتصابهای محفلی چه بر دامن پاک این سازمان تخصصی آورده است! البته اسلامپناه فقط با این مدیران ناهمگون و ناهمسو مواجه نیست بلکه مشکل اصلی شبکهای مستحکم از مدیران اسبق و فعلی این سازمان است که مقابل هرگونه تغییر جدی بشدت مقاومت مینمایند. بسیاری از مدیران اسبق بازنشسته، مبادرت به تاسیس و یا عضویت در هیاتهای مدیره آزمایشگاههای همکار و شرکتهای بازرسی فنی نموده و خصوصیسازیهای شتابزده جهت واگذاری امور بازرسی و آزمایشگاهی این سازمان آنچنان بدون برنامه و حساب نشده بوده که در حال حاضر برای بعضی خدمات نظیر بازرسی خودرو، CNG،صنایع غذایی،آسانسور، نمونهبرداری از واحدهای تولیدی و گمرک و ... رقابتهای بسیار ناسالم و پرتنشی بین این آزمایشگاهها یا شرکتهای بازرسی برای گرفتن کار از سازمان و ادارات استانی وجود داشته که موجب رونق گرفتن واسپاریهای بشدت ناسالم در سطح ادارات شده است!
تعجبی ندارد که یک شرکت بازرسی خودرو نمونه BMV را بخاطر مه شکن مردود اعلام میکند! اما در حوزه تولید خودروی داخلی توان و ارادهای برای مقابله با آن وجود ندارد و حتی گزارشهای ماهیانه شرکت بازرسی کیفیت و استاندارد ایران در حوزه خودرو که ماهیانه منتشر و در اختیار رسانهها قرار میگرفت، امروزه تقریبا به محاق فراموشی سپرده شده است. این بانیان وضع موجود دارای آنچنان قدرتی در سیستم هستند که نه تنها معمولا مقابل دستورات و برنامههای رییس سازمان ایستادگی کرده و اصولا اعتنایی به آن هم نمیکنند بلکه حتی از اجرای دستورات فرا سازمانی و ملی هم ممانعت میکنند. برای مثال بخشنامه دوم شهریور ماه معاون اول ریاستجمهور مبنی بر هرگونه عزل و نصب مدیران ملی و استانی تا استقرار کامل دولت، با بیاعتنایی و بیتوجهی در دوره مدیریت آقای شریعتی مواجه و تنها 24 ساعت پس از ابلاغ بخشنامه، تغییرات وسیع مدیران ارشد در ستاد و استان البرز آنچنان صورت گرفت که برای انتصاب مدیرکل استان مرکزی تاریخ انتصاب بصورت دستی تغییر یافت که موجب افشای آن در خبرگزاری فارس گردید. یا مدیرکل منصوب شریعتی در البرز پس از اقدامات وسیع خود در کنار گذاشتن روسای ادارات استانی و اعتراض کارمندان به وی، بخشنامه ذکر شده را تلویحا کاغذ پاره نامید! نمونه دیگر عینی مدیریت غیرمتخصصان را نیز باید در انتصاب رییس هیات فوتبال بوشهر و رییس هیات فوتبال ساحلی کشور به مدیرکلی مهمترین استاندارد کشور پس از تهران یعنی البرز (محل استقرار ستاد مرکزی سازمان، پژوهشگاه استاندارد و آزمایشگاههای مرجع کشور) باید نام برد که موجب انتقاد شدید خبرگزاریهای اصولگرای فارس، تسنیم و تابناک را بعنوان "مدیر 3 گانه سوز" و "مدیر فوتبالی در استاندارد" را فراهم آورد. در حالیکه وی براساس قانون فدراسیون فوتبال باید ساکن و مقیم استان بوشهر باشد، اما از 1200 کیلومتر دورتر و در مهمانسرای سازمان استاندارد در حال اداره فوتبال این استان و فوتبال ساحلی میباشد. فوتبالی که در حال حاضر شاهین نامدار آن در زمان مدیریت ایشان از لیگ برتر سقوط کرده و فعلا نیز در قعر جدول لیگ 1 بوده و ایرانجوان باسابقه یک قرن نیز از لیگ 1 به لیگ 2 سقوط کرده و امروزه در قعر جدول لیگ 2 دیده میشود! مدیری که هنگام حضور در استاندارد پذیرای مهمانان ورزشی بوده و یا در سفرهای خارجی بی ثمر فوتبال ساحلی میباشد و یا در حال بازدید از واحدهای تولیدی بسیار توانمند متمول دیده میشود!
مدیری که فردای انتصاب در البرز، رییس هیات فوتبال استان البرز را بعنوان معاون اداری و مالی استاندارد البرز منصوب کرده و سپس بدون هیچ سابقه قبلی وی را سرپرست تیم ملی فوتبال ساحلی در جام گالای امارات میکند. مدیری که در فاصله 4 ماه پس انتصاب در استاندارد یک سفر بیثمر به مسکو برای تماشای جام جهانی فوتبال ساحلی و یک سفر پرحاشیه به جام بیارزش گالای ساحلی داشته که با حاشیهها و انتقاد بسیار رسانهها مواجه شده است. مدیری که خود را آریگو ساکی سازمان استاندارد میداند و همانند ساکی در جام جهانی 1994 هر بار ترکیب برنده را تغییر میدهد تا از کنار گذاشتن نامداران برای خود نامی دست و پا نماید!
اسلامپناه قطعا پاسخ گوی عملکرد فوتبالی محتشم نخواهد بود، سقوط وحشتناک فوتبال بوشهر، عدم حضور ایران در جام جهانی فوتبال ساحلی، حضور در جام گالای امارات و مدیریت درخشان در نداشتن کت و شلوار یکدست در مراسم پایانی مسابقات را اسلامپناه پاسخ نخواهد داد، اما دود انتصابات گزینشی و محفلی معاونین و روسای ادارات تخصصی و انتصاب مدرسان تاریخ و جغرافیا (ضمن احترام کامل به این عزیزان)در بالاترین سطح یک اداره تخصصی قطعا در روزهای آتی موجب آسیب جدی به حیثیت و اعتبار سازمان ملی استاندارد خواهد شد. بواقع بسیاری از تحلیلگران از خود میپرسند فردی که ادعای مدیریت در ورزش کشور را داشته ولی نمیتواند برای 12 بازیکن ساحلی کت و شلوار یکدست تهیه کند و بازیکنان مراسم پایانی را در گالای امارات تحریم میکنند با چه توانایی میخواهد همزمان در استاندارد هم مدیریت کند؟
دومین چالش مدیران جدید سازمان، ادارات، دستگاهها و نهادهای بیرونی ناهمسو و لزوم جهت دهی صحیح به فرآیند کیفیت در شرکتهای تولیدی و فعالان حوزه صنعت بوده که ممکن است بعضی تصمیمات و روشهای اجرای الزامات استاندارد را برنتافته و به مقابله با آن برخیزند.
دیدار این هفته تولید کنندگان و صنعتگران کشور با مقام معظم رهبری و تاکیدات فراوان ایشان بر موضوع کیفیت و نظارت بر تولید در زمان تحریم و پشتیبانی از گلایههای صحیح مردم از کیفیت خودروهای تولیدی، فرصتی بسیار مغتنم برای مدیران جدید سازمان بود که نامه هوشمندانه اسلامپناه به مقام معظم رهبری نشان داد که مدیران جدید و جوان استاندارد کاملا درک درستی از فرصت حمایت مقامات عالی رتبه نظام از سازمان ملی استاندارد دارند. شورای عالی استاندارد با ریاست رییسجمهور و حضور رده بالای وزرا و اعضای سه قوه در آن فرصتی مناسب برای آقای اسلامپناه میباشد تا ضمن پیشبرد اهداف و برنامههای ساختاری و راهبردی خود در اجرای الزامات استاندارد، حمایت دستگاهها و نهادهایی نظیر وزارت صمت، وزارت بهداشت، وزارت جهاد کشاورزی، دادستانی و مجلس شورای اسلامی را در این مسیر جلب نماید.اسلامپناه و مدیران وی تنها مدیر واحدهای تولیدی بسیار بزرگ نیستند. اگرچه حل مشکل این واحدها کاری اصولی و راهگشا است اما اسلامپناه باید پناه آن واحد کوچک 100 متری تولید کننده بلوک در خراسان شمالی، واحد 120 متری محلی فرش در کاشان،واحد 110 متری تولید کننده لواشک در آذربایجان غربی و بطور کلی پناهگاه بنگاههای کوچک پربازده در شرایط تحریم هم باشد. مدیران جدید استاندارد باید نهضت بازنگری صحیح بعضی استانداردها در راستای حمایت از بنگاههای کوچک را در سراسر کشور فعال کرده و در عین حال آنچنان برای نام و نشان استاندارد ارزش بالایی لحاظ نمایند که هر کشوری نتواند محصولات ایرانی را بواسطه عدم مطابقت با الزامات استاندارد مرجوع نماید.
اسلامپناه جوان اما درک صحیحی از فرصتها و تهدیدها، قوتها و ضعفها در یک سازمان داشته و در این مدت کوتاه با انتصابات بدون حاشیه نشان داده علاقهای به ادامه راه اسلاف قبلی خود ندارد اما مدیران جدید استاندارد باید بدانند در سالهای گذشته بیشترین ضربه را سازمان از چالشهای داخلی و به تعبیر فرآیندی، ضعفهای سازمانی خورده است. قطعا بعضی مدیران قبلی فقط برای استفاده از فرصت دیده شدن و ارتباطگیری با واحدهای تولیدی بزرگ و مصاحبهای رنگارنگ در رسانهها به این سازمان کوچ کرده اند. به دلایل روانشناسی این مدیران هرگز حاضر به به پذیرفتن مسئولیتهای سنگین روی زمین مانده نظیر مدیریت آموزش و امثال آن نخواهند بود. اسلامپناه با درایت خاص خود میتواند این آزمون ساده را جلوی پای این نوع مدیران قرار دهد البته که آنها دیگر در استاندارد نخواهند ماند!
اما در پایان آیا نماد جوان انقلابی سازمان ملی استاندارد قادر خواهد بود مدیرانی که در سازمان استاندارد به نماد مقابله و ایستادگی در برابر وی تبدیل شده و در جلسات پشت پرده ارتباطات خاص سیاسی و تجربههای قبلی خود را به رخ جوانترین عضو عالی مقام دولت جدید میکشند را کنار گذاشته یا خود تبدیل به فرآیندی از همان سیستم قبلی خواهد شد؟! موضوعی که با توجه به درایت و تدبیر اسلامپناه بنظر میرسد امکان پذیر نباشد و باید منتظر تحولات روزهای آتی در این سازمان نشست.
* کارشناس ارشد کیفیت