۱-در صحنه ای از فیلم آژانس شیشه ای حاج کاظم با دیدن موتوری هایی که برای فتح انقلابی آژانس آمده اند، رو به اصغر کرده و ميگوید:« دود اون موتوری ها امثال من و عباس رو خفه میکنه. . . من خیبری ام اهل هور. . . خیبری دود نداره سوز داره!».
از اول انقلاب تا حالا بسیاری از جوانان پرشور دانسته یا ندانسته سوار همان موتورها شده اند و دود و سروصدا راه انداخته اند! یک روز به چند کتابفروشی و ناشر حمله کرده اند که به زعم آنها چرا کتب ضاله منتشر میکنند؟ یک روز شیشههاي سینماها را شکسته اند که چرا فیلم آدم برفی را نمایش ميدهند؟! یک روز ریخته اند به کوی دانشگاه و به فهم خودشان به بچه قرتیهاي ضدانقلاب درسی حسابی داده اند! یک روز هم فتح کرده اند سفارت دولت فخیمه بریتانیا را! حکایت فتوحات «موتوری»ها تمامی ندارد و عجیب است که هیچ وقت هم به طور رسمی و جدی مورد مواخذه و مجازات قرار نمی گیرند! که چرایی اش مفصل است و بماند برای بعد!
۲- در این چند سال اخیر «موتوری»ها هم به تبع شرایط جامعه پیشرفت کرده اند! برای خودشان رسانه دارند و سخنران و حتی نظریه پرداز! دیگر زیاد سوار موتور نمی شوند اما خوب بلدند موج سواری کنند! همین چهره جدید خیلی ها را گول ميزند و باورشان ميشود که «موتوری»ها اهل تفکر و فرهنگ و عقلانیت شده اند! بروز و ظهور این گروه جدید خطرناکتر از «موتوری»های قدیم است. چرا که سپر «آرمانگرایی و انقلابی بودن» مانع از نقد جدی افکار و اعمال آنها در سطح جامعه ميشود و در نتیجه تشخیص و شناخت آنها و خطاهایشان به ویژه برای لایههاي عمومی مردم سخت خواهد بود. بهترین راه شناخت موتوریهاي جدید، دقت در رفتار عملی آنهاست. آنها «تمامیت خواه»، «مطلق اندیش»،«سطحی نگر» و «بی اخلاق» هستند.
۳-موتوری ها همه چیز را برای خودشان ميخواهند. نظام، انقلاب،امام، رهبر، شهدا، جنگ و همه ارزشها و آرمانها مال آنهاست و دیگران نه تنها هیچ سهمی در این میان ندارند، بلکه همواره متهمند که بر ضد و خلاف این سرمایه ها حرکت ميکنند! آنها خود را وارثان حقیقی انقلاب ميدانند و همه رقبای خود را در جبهه مقابل انقلاب ميبینند! «موتوری»ها فهم و تحلیل خود از مسائل سیاسی،اجتماعی و فرهنگی را تنها گفتمان صحیح و حق ميدانند و حتی یک درصد هم احتمال نمی دهند که نظرات و تحلیلهاي طرفهاي مقابل هم صحیح و درست باشد! اگر جایی هم اجبارا به اشتباه خود یقین کنند به جای عذرخواهی، فرافکنی و یا سکوت ميکنند! کما اینکه بعد تایید رهبری در مورد اشتباه بودن تسخیر سفارت انگلیس، طوری سکوت کردند که انگار نه انگار دیروز مارش فتح فاو برایش مينواختند!!
۴-سطحی نگری خصلت مهم موتوری هاست. در تحلیل اوضاع ما و حتی دشمنان ما به شدت ساده انگار و سطحی نگر هستند. با چند اعتراض و تظاهرات مردمی در اروپا و آمریکا، قند توی دلشان آب ميشود و مطلب مينویسند که مژده بدهید برای فروپاشی تمدن غرب! در تحلیل موضوعات داخلی از قبیل عدالت،آزادی،فرهنگ،اقتصاد و سیاست هم نگاهی سطحی نگر و سیاست زده دارند و برخلاف ادعایشان یک دستگاه فکری منسجم و محکم ندارند. همین باعث ميشود که همیشه در جایگاه اعتراض و تخریب عملکرد دیگران قرار داشته باشند و هیچ وقت نتوانند راهکار و برنامه عملی و جایگزین برای حل مشکلات ارائه دهند. یکی از همین جماعت بود که چندی پیش به رضا امیرخانی توصیه کرده بود که به جای نوشتن از لاتی مثل قیدار(با نهایت عذرخواهی از قیدار خان!) کتاب شهید احمدی روشن را بنویسد! موتوری ها حوصله تعمق و تفکر ندارند و ناچارند با بسیاری از حقایق و موضوعات هم برخورد گزینشی داشته باشند. روزی به اقتضای نیازشان، نامه منطقی و انتقادی شهید آوینی به سید محمد خاتمی را علم ميکنند برای کوبیدن جریان اصلاح طلبی و نمی دانند که همان آوینی قلمی هم زده است در نقد هستهای شدن جمهوری اسلامی! کاش بخوانند. . .
۵-هیجان، شتابزدگی و جوزدگی مولفه هایی هستند که آدمی را از برخورد متین و اخلاقی باز ميدارند. باید ترسید از کسانی که ابایی از زیر پا گذاشتن اصول اخلاقی ندارند! با توجیه عمل به تکلیف توهین، تهدید و تحقیر دیگران مثل آب خوردن برایشان آسان است و ابایی از برچسب زدن به دیگران و لو اینکه خود طرف منکر آن باشد، ندارند! وقتی این جماعت به امثال قالیباف و رضایی هم به راحتی برچسب «بی بصیرت»، «زاویه دار با رهبری»،«تکنوکرات» و «سازشکار» ميچسبانند، دیگر نباید تعجب کرد از هورا کشیدنشان برای رد صلاحیت کاندیداهای دیگر!!
۶- و...هستند جوانان پاکی هم که ناخواسته موتوری شده اند! کم نیستند آنهایی که با اعتقاد و ایمان و به دور از منافع فردی و جمعی و صرفا با روحیه آرمانگرایی وارد این معرکه شده اند! اما همه اینها باعث نمی شود که از نقد و آسیب شناسی حرکتهاي افراطی که شاید همه ما هم به نوعی در آن سهمی داشته ایم، بترسیم و مصلحت اندیشی کنیم! انقلاب و نظام مال همه مردم ایران است و هر تفسیر و تحلیلی که بخواهد آن را مختص گروهی خاص معرفی کند، از دیدگاه اندیشه امام مردود است. دوره هیجانات انقلابی و آرمانگرایی بدون توجه به واقعیات تمام شده است. موتوری ها باید یاد بگیرند به شعور مردم و قانون احترام بگذارند. دهه چهارم انقلاب با تکیه بر عقلانیت و کارآمدی ميتواند ساخته شود و این میسر نیست مگر با استفاده از خرد جمعی،توجه به واقعیات و اعتماد به مردم!