مهدی دادویینژاد
هر دم از باغ انتخابات بری میرسد، یکی وعده است که به هر جوان ایرانی در هر ماه بعد از ثبت نام در لیست بیکاران مبلغ 250 هزار تومان کارانه بدهد، وارد مبحث محل تامین اعتبارماهانه هزار و پانصد میلیارد تومان اجرای این طرح نمیشویم که عاقلان دانند! اما نکته مهم، بحث انسانی این طرح است، بحث کرامت انسان و به طریق اولی جوانان.
بیکاری یکی از مهمترین معضلات ایران است که چندین سال است که آفت خانه اغلب ایرانیها شده است، بسیاری از جوانان این مرز و بوم دارای نگرانیهای ویژهای در زمینه اشتغال هستند که بر روحیه آنها تاثیر نامطلوبی گذاشته است، دولت حسن روحانی علی رغم تلاشهای خود و به خاطر نابسامانیهای اقتصادی به جامانده از قبل نتوانسته است به طور مطلوبی به این نگرانی جواب بدهد و این امر با توجه به وضعیت بغرنج سال 1392 امری قابل پیش بینی بود.
اینکه کاندیداها خود را دغدغه مند نشان میدهند امری پسندیده است، اما اینکه با این قشر از جوانان که آشفتگی روحی بسیاری بر آنها تحمیل شده است کاسبکارانه صحبت کنند و وعده بدهندبه توزیع جیرهبندی شده پول، عملی دونشان جوانان میهن است. اینکه به جای برنامه برای برون رفت از این وضعیت سعی کنیم جوانان را با وعدههای پوچ و بی پایه اغوا کرده و از آنها طلب رای میکنند یکتراژدی اخلاقی بزرگ محسوب میشود. آیا فقط جوان بیکار پول میخواهد؟ آیا میشود با این پولها آیندهای برای جوان تصویرسازی کرد؟
این وعدهها دقیقا کرامت و شخصیت جوانان میهن را نشانه میرود و لاغیر، این که این مبلغ بالاتر باشد یا پایینتر موضوعیت ندارد وقتی قرار است با مدل نگهداشت گرمخانهای جوانان را تحقیر کنیم، قرار نیست با صاحبان اصلی این مملکت مانند بی خانمانها برخورد شود، جوان ایرانی نه مستمند است که نیاز به صدقه داشته باشد و نه ناتوان است که این چنین حمایت هایی بخواهد، حتی کمیته امداد امام خمینی برای اقشار نیازمند جامعه در حال کار آفرینی است و مدلهای اقتصادی ارائه میدهد، اگر قرار است اینگونه طرحها اجرا شود، دولت را کلا تعطیل کرده و کمیته امداد را مسئول کنیم که لا اقل از تجربه حفظ و صیانت از آبرو و شرافت برخوردار است.
با همین تفکرات تیشه به ریشه جوانان ایرانی زدند و بردند و ایران را گداخانه فرض کردند و با وعده دادن یارانه چند برابر آن را از جیب خانوارهای ایرانی برداشت کردند و آن چه که قرار بود از صرفه جویی ذخیره شود و به اشتغال کمک شود نیست و نابود شد و در نهایت دولت در تامین همین یارانه هم مستاصل شد. از خیل مشاوران حضرات کسی به عواقب اجتماعی توزیع این پول اندیشیده است؟ کسی اندیشیده که جوانان در مظان چه تحقیرهایی قرار میگیرند؟ چقدر سخت است روزی کسی به جوانی بگوید صدقه ات را از دولت گرفتی؟ عرضه کار کردن نداری و آنوقت شدی سربار جامعه و دولت، و الی آخر...
اینکه این طرحهای حقارت بار و جوان پیر کن از کدام مغز مشعشعیتراوش میکند انسان را به حیرت وا میدارد و دقیقا علت اصلی درد بیکاری ایران مشخص میشود، درد مهم جوانان ایرانی دیدن افراد و چهره هایی است که به هزار دلیل ناموجه در راس امور قرار میگیرند.الفبای رقابت جوانمردانه و غیر فرصت طلبانه را فراموش میکنند و در آز قدرت در حال سوختن اند، جوان ایرانی را به خیر کسانی که در یک فقره 4200 نفر نیروی بدون ضابطه و رانتی را جذب میکنند امیدی نیست و حالا شر تحقیر را هم قرار است برسانند. کار کردن تنها برای به دست آوردن مبلغی پول نیست، کار کردن علل روانی عمیقی دارد که در نهایت با حس مفید بودن در ارتباط است، کار باعث عزت نفس، مقبولیت، مشروعیت اجتماعی و شخصی بیشتر از یک طرف و از طرف دیگر احساس رضايتمندی از جریان زندگی میشود، آیا این احساسها را میتوان با پول معامله کرد؟ چند سال قرار است جوان ایرانی تحقیر شود و در نهایت منتی را علاوه بر غم بیکاری بر دوش بکشد؟ این وعدههای صد من یک غاز خلقالساعه که مستقیما به ترکستان میرود چنگ کشیدن بر صورت و سیرت جوان ایرانی است و بس، بس کنید، اندکی از دیانت و مردانگی را بگذاریم برای بعد از انتخابات. آقایان ما جوانان ایرانی خریدنی نیستیم، شما نمیتوانید کرامت و عزت نفس ما را بخرید.