مرتضی آژند
حجت الاسلام ابراهیم رئیسی در مستند انتخاباتی خود در مواجهه با مساله برگزاری کنسرت میگوید؛ واقعا عجیب است، کنسرت مساله کشور است واقعا، آخه نمیخندن این بیکارها به ما، فقرا به ما؛ آقا ما شکممون گرسنه ست، کارگره کار نداره، باباش بیکار شده از کارگاه بیرون شده، گفتن کارگاه تعطیل میشه؛ حالا مشکل توی کشور میشه کنسرت، اطلاعیه صادر میشه، اطلاعیه شماره یک کنسرت، واقعا مشکل کشور کنسرته؟ در مصاحبه سال 84 نیز احمدی نژاد چنین سخنانی داشت؛ واقعا مشکل مردم ما الان شکل موی بچه هاست؟ بچهها دوست دارند موهاشون را هر جور بزنند به من و تو چه ربطی دارد؟ من و تو باید به مسائل اساسی کشور برسیم، دولت باید اقتصاد را سامان دهد، به فضای کشور آرامش ببخشد، امنیت روانی درست کند. وقتی احمدی نژاد با همین شعارهای به ظاهر زیبا روی کار آمد، تنها کارهایی که نکرد رسیدگی به مسائل اساسی کشور و سر و سامان دادن به اقتصاد کشور بود. او به جای برگرداندن فضای آرامش خیالی به کشور که قولش را داده بود، با اجازه دادن به راهاندازی طرح ارتقای امنیت اجتماعی (گشت ارشاد) در دولت نهم و وضع ممنوعیتها و محدودیتها در کوچکترین مسائل شخصی و حق انتخاب افراد دخالت کرد، تا برخلاف گفتههایش مساله دولت همان موی سرجوانان باشد و گرفتن آرامش واقعی از کشور.
حال در تکرار تراژدی وار تاریخ، رئیسی با سبکی جدید و همان محتوا مدعی است که مساله کشور کنسرت نیست بلکه مشکلات اقتصادی است. آیا هدف رئیسی و دوستانش از به سخره گرفتن تلاشهای دولت در حمایت از اهالی هنر و برگزاری کنسرتها، دوقطبیسازی و نشان دادن بیتوجهی دولت به مشکلات معیشتی مردم است تا به مانند سال 84 با عوامفریبی رای آوری داشته باشند؟ بگذریم که حمایت از برگزاری کنسرت و امثالهم یکی از نقاط قوت دولت روحانی و خواست رای دهندگان برای داشتن حداقلهای یک زندگی اجتماعی پر نشاط است.
رئیسی امیدوار است که با نسخه به روز شده سناریوی احمدی نژادی راهی پاستور شود، اما فراموش کرده است که به همان نسبت ما نیز تجربه احمدی نژاد را به یاد داریم و بر اساس همان تجربه میدانیم که در صورت روی کار آمدن رئیسی اولین مسالهای که به آن ورود میکند، ایجاد محدویتهایی برای هنر و زندگی شخصی افراد است و ادامه دولتش تکرار همان مصائب دولت احمدی نژاد. خصوصا وقتی که بدانیم شباهتهای احمدی نژاد و رئیسی تنها به همین شعارها ختم نمیشود، نیروهای اجرایی و برنامهریز ستادهای رئیسی مدیران ارشد احمدی نژاد هستند و حامیانش همان فدائیان دیروز احمدی نژاد، احمدی نژاد توزیع فلهای یارانه را اجرا کرده است، رئیسی نیز وعده افزایش سه برابری یارانه را داده است، دیگر آنکه رئیسی همانند احمدی نژاد مدعی فراجناحی بودن است و با سیاه نمایی و تخریب دستاوردهای دولت قبل مدعی نجات کشور، بگذریم که احمدی نژاد را به شهید رجایی تشبیه میکردند و رئیسی را به شهید بهشتی.
بله آقای رئیسی؛ نحوه ورود شما به عرصه انتخابات، تیم اجرایی و شعارهای شما تداعیکننده همان احمدی نژادی است که زمانی کشور را فدایش کردید، ولی وقتی تاریخ مصرفش تمام شد او را از خود راندید و به نوبت از او برائت جستید، گویا تنها احمدینژاد باید پاسخگو باشد و تاوانش را بدهد و بقیه حامیان و مدیران ارشدش امروز ماموریت دارند تا شما را بر مسند ریاست بنشانند. جالب آن است، که از صدا و سیما خواستید مناظرهای بین احمدینژاد و روحانی برگزار شود حرفهای مربوط به دولت قبل تمام شود تا شما بتوانید راحت حرف بزنید، بدون آنکه به سوابق دولتهای نهم و دهم اشاره شود.
آقای رئیسی، دلیل آنکه روحانی و جهانگیری در مناظرهها از دولت مهرورزان انتقاد میکنند به این خاطر است که نمیشود دولت یا هر رخداد سیاسی، اجتماعی و اقتصادی را بدون گذشتهاش ارزیابی و درک کرد، آیا به نظر شما مدیریت کردن یک اقتصاد با رشد ۵- درصد و رساندن آن به رشد اقتصادی 7+ درصد با مدیریت کردن یک اقتصادی که دارای رشد مثبت است برابر است، آیا مذاکره با کشورهای قدرتمند دنیا را در شرایطی که 6 قطعنامه شورای امنیت صادر شده بود با مذاکره در شرایط عادی، برابر و یکسان میدانید؟ مهمتر از آن، هدف از تشریح وقایع آن ۸ سال انتقاد از شخص احمدی نژاد نیست، بلکه آسیب شناسی تفکر و روش احمدینژادی است که گویا در حال حاضر شما نمایندگی آن را بر عهده گرفتید.
شاید اگر شما در کنار تخریب و سیاه نمایی دولت، برنامه انتخاباتی خود را ارائه میدادید و تنها به کلماتی مانند نباید باشد و باید باشد بسنده نمیکردید یا از سابقه اجرایی خود و شفافیت در این زمینه بیشتر صحبت میکردید، دولت کار و کرامت شما را نقد میکردند و از دولت مهرورزان کمتر دم میزدند. حال که چنین نیست حق بدهید که تفکر احمدی نژادی نقد شود و روشنگری در این زمینه صورت بگیرد تا تاریخ دوباره تکرار نشود.