دکتر بابک خطی
اواخر سال ٩١روزهای سختی برای من به عنوان یک پزشک بود. در تنها بخش مراقبتهای ویژه نوزادان مرکز فوق تخصصی یک استان مشغول به کار بودم و به خاطر کمبود بعضی اقلام دارویی در درمان با مشکل جدی مواجه بودیم. حتی بعضی موارد بسیار ضروری و روزمره داروهای تغذیه وریدی هم نایاب شده بود. گاهی خبری از وجود دارویی در داروخانهای از استانهای مجاور والدین نوزاد را با کورسوی امیدی به آنجا میکشاند اما یا شایعهای غیرواقع بود یا تا رسیدن آنها تمام شده بود. دیدن آب شدن بیماران برای نبود امکانات دارویی تجربهای هولناک است. بیرون آمدن ازبخش و روبهرو شدن با والدین بیماران هم که همیشه با علاقه، صرف وقت و یک به یک سعی میکردم آخرین شرایط بیمار را شرح دهم حالا به کابوسی همراه با اضطراب و شرمساری تبدیل میشد. در سایر بخشها و بیمارستانها هم شرایط کمابیش به همین منوال بود. در اسفند ماه سال٨٦ قطعنامه ١٨٠٣ سومین قطعنامه شورای امنیت علیه فعالیتهای هستهای ایران صادر شده بود و اثرات روز افزونش از تورم و گرانی ساعتی کالاها و ارز، حالا به مواد دارویی شدیدا ضروری هم تسری مییافت. باز هم در برهه حساس کنونی بودیم. مهرماه٩٠خبر مجازات شلاق برای یک خبرنگاربه خاطر اظهار نظر در مورد رئيسجمهور جامعه را شوکه کرد. اساتید اخراج میشدند و با دانشجویانی دلمرده فضای دانشگاهها سرخورده و سنگین بود.
نفت سر سفرهها نیامده بود ولی با همان تحریمهای کاغذ پاره صادرات آن به کمترین مقدار طی سالیان اخیر کاهش یافت که آن هم به کمک واسطههای جهادگر مورد تایید و امضای دولت که بعدها اختلاسگرانی بزرگ از آب درآمدند، ممکن شده بود.
عجیب اینکه واردات کالاهای غیرضروری و لوکس به مدد قاچاق رونق داشت. وضعیت دهکهای متوسط وپایین با توجه به تولیداشتغال صفر و یارانه قطره چکانی که به چندین برابر شدن تورم و رسیدن آن به عدد عجیب نزدیک چهل درصد منجر شده بود به صورت روزانه بدتر میشد؛ روزهای فراموش نشدنی ِتلخی بود.
گرچه امروز و پس از برداشته شدن تحریمهای هستهای، رشد حداقل اقتصادی، مهار تورم، گشایش نسبی فضای اجتماعی، سیاسی و... شرایط از وضعیت بحرانی تا حدی خارج شده است؛ اما آن روزهای سخت نباید فراموش شوندو برای ادامه روند بهبود به نظر میرسد تداوم اصلاحات و اعتدال بهترین راهکار ممکن باشد. این به معنی عدم وجود اشکال نیست و قطعا بر اصلاحطلبان و اعتدالیون نقدهای بسیارجدی وارد است:
-تنظیم بدسلیقه لیست امید در انتخابات مجلس و گذاشتن افراد مشکوک در لیست که آثار بی هنری یا بدعهدیشان روشن بود.
-عدم توسعه سندیکاهای صنفی و کارگری
-نبود عزم جدیتر برای حمایت از اصحاب رسانه و مقابله با محدود کردن آنان
-وجود گزینههای بسیار موثرتر برای تصدی برخی وزارتخانهها
-محقق نشدن قابل انتظار حضور زنان و اقلیتهای مذهبی در عرصه اجرایی کشور
-بر زمین ماندن بسیاری از وعدههای سیاسی و اقتصادی سال ٩٢ و... از جمله این نقدهاست.
اما چشمها تغییرات ملموس را هم به خوبی میبیند.
حسن روحانی سیاستمداری بسیار محترم است اما او نه قهرمان است، نه منزه، نه خیلی روشنفکر و بنا نیست رئیسجمهور حتما یکی از اینها باشد. او اما سیاستمدار کارکشته و عملگرایی است که خود را قابل نقد میداند و از معرض نقد بودن ابایی ندارد، زبان او در عذرخواهی از مردم الکن نبوده است.
او کسی است که در شرایط کنونی برداشتن قدمهای کوچک، برای بهبود اوضاع را امکانپذیر میکند. انتخابات محل تفویض اعتماد مطلق و بستن عهد مقدس نیست، قرار بر تداوم تغییرات تدریجی در زمینههای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و پیگیری مطالبات و پرسشگری است و اینگونه است که رای دادن به گزینه اصلاحات و اعتدال معنی مییابد. تا گفتمان نقد ادامه یابد و نقد دولت توهین به مقدسات تفسیر نشود که در روزگاری نزدیک چنین بود. تا وعدههای صدقه محورِ تورم افزا که امتحان خود را پس دادهاند دوباره بازنگردند. تا توزیع فقر دوباره آغاز نشود و تمام آحاد جامعه بدون نیاز به صدقه در مسیر توانمندسازی قرار بگیرند. تا نور روشنگری بررویابافیهای بدون برنامه و توهم یکشبه حل کردن تمام مشکلات بتابد و تا بگوییم درست است ملت ساده و اهل گذشتی هستیم اما آن قدرهم فراموشکار نیستیم که چنان روزهای تلخی را اینقدر زود از یاد ببریم. برهرکسی که تغییر را حس کرده و ادامه آن را به صلاح خود و آیندگان میبیند فرض است که به میدان بیاید و با حفظ همه انتقادها رای بدهد، وظیفهای که نمیتوان آن را به امید رای سایرین یا فرض محتوم بودن یک اتفاق معطل گذاشت. رای به گزینه اصلاحات و اعتدال شروع راهی است تا فردای انتخابات بتوانیم پیگیر مطالبات خود باشیم و نقد و پرسشگری جرم و گناه نابخشودنی به حساب نیاید. اینکه با رأیهایمان بگوییم: «به عقب برنمیگردیم».
به روحانی رای میدهم دوباره ایران دوباره اسلام ایران ای سرای امید (352447)